آرشیف

2014-12-28

محمداسحاق فایز

به دوازده کودکی که از اثر بمباران طیارات ناتو در نوزاد ولایت هلمند کشنه شدند

 

گذار ازکوچة ما پای صحرا گرد می خواهد
نمیدانی که ماندن شور  صد تا مرد می خواهد؟
میان وحشت بمبارد و خونین لحظه ها" نوزاد"
پگاهیی  که این شب را سحر می کرد می خواهد
قناری در قفس مانده است، قفس در گرمیی سوزان
قناری  هم رهایی از قفس پرورد می خواهد
شب از بسیارماندن ها شده عادت که می بینم
چراغ تیلیی روستای هلمند،  درد می خواهد
نمی یابم کسی را تا بدوزد زخم جان و تن
که بیگانه به ما شبهای زخم آورد می خواهد
دلم از خستگی در پای نخل تشنته می خواند:
"  تموز داغ ایستاده است و آب سرد می خواهد"
 
کابل
13جوزای 1390