آرشیف

2014-12-28

محمداسحاق فایز

انار هاي امسال چقدر بيرنگ خواهند بود!

 

اين سروده را به زنان، كودكان و مردان معصومي كه در پنجوايي قندهار،  به دست سربازان امريكايي كشته شدند، هديه  مي  كنم

 

پنجوايي…!؟

شب گره گاهِ طوفانِ خون شد

وكودكان، ضريح از چوب انار بستند

            گور هايِ تشنه لب را

آمريكا "برج آزادي" مي سازد،

گفتند

بر شانه هايِ خسته ات

و شبانگاه از آن است كه سربازانش دسته دسته

حريمِ عزت مي درند.

تمدنِ نو بالغ

با "كوبرا" و لايزر

شرائينِ زمين را از خون پر مي كند

و‌آتش مي زند.

پنجوايي!

شبانگاه قيامتِ كبرا بر پامي شود

كلوله ها آماج مي رويند بر اسطوره هايِ مظالمِ قرن

و خاك در فورانِ خون

پُندك هايِ انار را مي شكوفاند بر درخت

و به ناگاه صبوران پر آزرمِ دهكده

آخرين لبخنده هاشان را مي زنند

در ميانِ زوزة گرگانِ پلنگينه جامه ها برتن

و معصوميتِ آدم ها

چون ضُجه هايِ دمِ واپسينِ يك سپيده دم

مي خزد از نگاهِ كودكان

و زن ها

و پيره مرد ها

بر خاك

گويي نجوايِ نجابت

قرن هاست در مغرب زمين

فريادش را در زير ساطور "كيوتين"

شهيد وار، رخ بوسيده است

كه تفنگ ها مي غرند

و" كوبرا" ها زهرِ غريو مي فگنند بر آسمان پنجوايي

تا ديوانه گانِ شهيرِ تاريخ

شرفنامة تمدنِ خويش را در مقتلِ قندهار

در آتشِ تنوره گر

مي سوزند.

پنجوايي!

هرگز چنان سپيده دمت مباد، هرگز

كه خسته شاخ هايِ انارت

در آتشِ بي فرزانه گي تمدن بسوزد

انتقامي كه هرگزت ديگر مباد!

پنجوايي!

شبگه به نفورِ محزونِ آرامشِ دهكده ات

چه هيولايي غريد

كه از هراس راست ايستادي

و شاهد بودي:

" انسان هايِ سنگواره

باليني را مي درند

و شياري از درد

تير مي كشد از خون

و زمين مي لرزد

و زمان مي شرمد

و امريكا

خموشي و سكوتِ خجلت بارش را مويه سر مي كند

تا آدم ، آدم نباشد"

پنجوايي!

كجايِ نامت از شهد غريبانه گيي سال

آغاز شد

و زهر در كامت ريخت

تا ناموس دريده گانِ مغرب زمين

شرمگاهِ خويش بينند و نفرينِ خود كنند؟

تو مي ماني!

و با اناركانِ نوده گرفته،

برگ بر لب آورده

خريطه هاي "عمليات شبانه" را مي خواني

با الفبايي كه از تنگنايِ زمان روييده است

بر دفتر هاي بهاري:

"فريادي از گلويت برنخاست

آن گاه

كه مسلسل ها غريدند

و هرچه اميدِ بهارت بود

سوراخ سوراخ و گلوله باران بر زمين ريختند.

انار هايِ امسال

چقدر بيرنگ خواهند بود؟

 

26 حوت 1390 – جبل السراج