آرشیف

2018-11-17

عبدالکریم غریق

امام حافظ احمد بن علی بن حجر عسقلانی:

 امام شیخ الاسلام حافظ شهاب الدین ابوالفضل احمد بن علی بن محمد بن محمد بن علی بن محمود بن احمد بن حجر کنانی عسقلانی شافعی مصری عالم، محدث، مؤرخ، فقیه، شاعر و ادیبی برجسته بود، و اصالتاً نسب وی به قبیله کِنَانَه می رسد. او را عسقلانی از آن جهت می گویند، که نسبتش به عسقلان شهری از سرزمین فلسطین می باشد، و آن شهر در 65 کلیومتری بیت المقدس واقع گردیده است، که امروزه آن را یهودیان بنام اشکلون یاد می کنند. در گذشته بعد از آن که عسقلان در اثر جنگ های صلبیون ویران گردید، سلطان صلاح الدین ایوبی  برای آبادی دوبارۀ آن نواحی مردم را از مناطق مختلف به آن منطقۀ آورد، که اجداد ابن حجر نیز از جمله همان منتقلین بودند. و باز پدران وی از آن جا به قاهره در مصر کوچ کردند. پدر ابن حجر علی بن محمد عسقلانی نیز شخصیتی عالم، شاعر، فقیه، ادیب، فاضل، صاحب دیانت و با اخلاق بوده، و مدتی در حکم و قضاء نیابت بهاء الدین ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمن معروف به ابن عقیل شافعی را به عهده داشت، فتوا هم می داد، و قریحه شعری هم داشت، و شعر نیز نکو می سرود، و چند دیوان شعری از او باقی است. ابن حجر در سیزدهم ماه شعبان سال 773 هجری قمری در قاهره در خانه ای در کنار رود نیل در محله دارالنحاس متولد گردید، و هنوز سن او به چهار سالگی نرسیده بود، که پدرش در ماه رجب سال 777 هجری قمری وفات یافت، و او از پدر یتیم گردید. ابن حجر برادر دیگری هم نداشت، زیرا پدرش را قبلاً پسری دیگری بود، که او در زمان حیات پدر وفات یافته بود، بدین مناسبت پدرش زیاد اندوهگین گردید، تا اینکه یکی از شیوخ بنام شیخ یحیی صنافیری که مردم به وی ارادت داشتند، و او را اهل کرامات می دانستند، او را تسلیت داد، و برایش دعا کرد، وباز خداوند ابن حجر را بوی اعطاء نمود. بعد از فوت پدر تربیت ابن حجر را یکی از بازرگانان مشهور و رئیس التجار مصر که از نزدیکان و دوستان پدرش بود، بنام زکی الدین ابوبکر بن نورالدین علی کارمی خروبی بنا بوصیت پدرش به عهده گرفت، و او را در سن پنج سالگی برای آموزش قرآن مجید به مکتب قرآن فرستاد. ابن حجر حفظ و قرائت  قرآن کریم را تا نه سالگی در نزد صدرالدین محمد بن محمد بن عبدالرزاق سفطی شافعی کامل نمود. و در سال 785 هجری قمری در سن دوازده سالگی به همراه  وصی خود زکی الدین خروبی عازم مکه معظمه شد، و در مکه در نزد جمال الدین محمد بن عبدالله بن ظهیره عالم و دانشمند حجازی حدیث خواند، و از عفیف الدین عبدالله بن محمد بن محمد بن سلیمان نیشابوری مکی، و ابی الفرج عبدالرحمن بن احمد بن مبارک غزِي و دیگران صحیح بخاری را استماع کرد. ابن حجر دوباره به همراه خروبی در سال 786 هجری قمری به مصر برگشت. و بعد از آن عمدة الاحکام مقدسی، الحاوی الصغیر قزوینی، مختصر ابن حاجب، ملحة الإعراب هروی، منهج الاصول بیضاوی، الفیه عراقی، الفیه ابن مالک و التنبیه شیرازی را  از نزد عبدالرحیم عراقی، شیخ ابن ملقن، ابن جماعه و دیگران بسرعت فراگرفت، حرص وی به فراگرفتن علوم و تلاش وی برای تحصیل دانش چنان بود، که گاهی خرید و فروش کتاب می کرد، و هم بعضی آثار دانشمندان پیشین را برای تحقیق و جستجو به عاریت می گرفت، چنان که از یکی از شیوخ خود بنام بدرالدین بشتکی که یکی از شعرای مشهور هم بود، کتاب الاغانی ابی الفرغ اصفهانی را عاریت گرفت، و آن را بشکل بسیار دقیق مورد تحقیق و مطالعه قرار داد. اما خروبی وصی ابن حجر در سال 787 هجری قمری وفات یافت، و بعد از آن ابن حجر مدتی هم به پیشۀ تجارت که پیشۀ خانواده گی او نیز بود، اشتغال ورزید، که این هم مانع توجه و تمایل وی به علم و علماء نگردید، و بعد در سال 790 هجری قمری که در آن هنگام عمرش به هفده سال تمام رسیده بود، علم تجوید و قرائت را در نزد شیخ شهاب الدین احمد خیوطي تکمیل نمود، و باز در حلقه شاگردان علامه شمس الدین محمد بن قطان مصری درآمد، و علوم فقه، ادبیات عرب و حساب را از او فراگرفت، و وقتی عمرش به نوزده سالگی رسید، او شخصیتی صاحب نظر در فنون ادبیات، شعر و نثر نویسی بود، او بعد از سال 793 هجری قمری دوباره به علم حدیث روی آورد، و تا سال 799 هجری قمری یکی از بارزترین علمای عصر خود گشت. ابن حجر در فقه پیرو مذهب امام شافعی و در کلام از ارادتمندان امام ابوالحسن اشعری بود. ابن حجر شخصیتی فصیح الکلام، هوشمند و با حافظه بود، او با کمک هوش و حافظۀ قوی که داشت، با سرعت هم چیز را به حافظۀ می سپرد، و  با قوت یادگیری و تلاش بی وفقه أی که داشت، به سرعت تواست به یکی از نخبه گان میدان علم و دانش مبدل گردد، چنانکه او را حافظ عصر و امیرالمؤمنین در حدیث گفته اند. ابن حجر را در ردیف ابونعیم اصفهانی، دارقطنی، خطیب ابوبکر بغدادی و شمس الدین ذهبی می شمارند. او علاوتاً سخنرانی ماهر و خطیبی توانا بود، و خطابه های عالمانه و آتشین او در جامع الازهر، جامع عمرو بن عاص و سایر مساجد قاهره و شهرهای بزرگ دیگر معروف است. ابن حجر انسانی خوش صورت، سفید چهره، با قدی متوسط مایل به کوتاهی و آدمی لاغر اندام بود، و اخلاقاً آدمی صبور، حلیم، متواضع، با وقار و متبسم بود، و با همگان با کرامت و خضوع پیش آمد می کرد، و در عین حال مردی باتقوا بود، زیاد روزه می گرفت، و نماز برپا می داشت. ابن حجر اکثراً در قاهره ساکن بود، اما برای تحصیل علم، دیدار با علماء و دانشمندان و دعوت مردم و آموزش علوم اسلامی سفرهای متعددی به شهرها دیگر شام، مصر، حجاز و یمن داشت، و هیچ گاه از کسب علم غفلت نمی کرد، و هرجا دانشمند، محدث، فقیه و عالمی را می یافت، و می توانست، به سراغش می رفت، ابن حجر در سال 793 هجری قمری به شهر قوص و دیگر شهرهای صعید مصر سفر کرد، و با ناصرالدین قاضی شهر همو، ابن السراج قاضی شهر قوص و جمع دیگری از اهل علم و ادب دیدار نمود. وی در ماه ذی القعده سال 799 هجری قمری از راه طور و از طریق دریای سرخ به یمن رفت، و در سال 800 هجری قمری به یمن رسید، در آن سفر با سلطان اشرف اسماعیل بن عباس از سلاطین رسولی یمن ملاقات نمود، سلطان مذکور برایش صله داد، و او نیز کتابی را به خط ابن الفوطی برای سلطان اهداء نمود. وی در سفر یمن به شهرهای مختلف گردش کرد، و با علماء و بزرگان متعددی از اهالی آن دیار ملاقات نمود، و از آن ها استماع حدیث نمود، و در این سفر بود، که با شیخ مجد الدین فیروزآبادی ملاقات نمود، و از محضرش کسب فیض کرد. ابن حجر به همراه کارونی که سلطان یمن ترتیب داده بود، برای ادای مناسک حج عازم مکه مکرمه شد، و از آن جا در سال 803 هجری قمری عازم شامات گردید، مدت اقامت او در دمشق صد روز طول کشید، و در این مدت معجم الاوسط طبرانی، معرفة الصحابه ابن منده و مسند ابی یعلی موصلی را از نظر گزرانید، و به شهرهای قطیه، غزه، رمله، قدس و صالحیه سفر کرد، و از علمای آن نواحی کسب دانش و استماع حدیث نمود. و بعد به قاهره برگشت. بازگشت او به قاهره هم زمان با لشکر کشی امیر تیمور گورگان به سرزمین شام بود. و بعد از بازگشت به قاهره او تالیف و تدریس را ادامه داد. ابن حجر در مدرسه حسنیه و منصوریه تفسیر، در مدرسه بیبرسیه، جمالیه، زینبیه، شیخونیه، جامع طولون، قبه منصوریه و محمودیه حدیث و در مدرسه خروبیه، فخریه، شیخونیه، صالحیه، صلاحیه و مؤیدیه فقه تدریس می کرد. گرچه حوزه کار و تدریس ابن حجر علم حدیث بود، اما بنا به پیشنهاد امام محب الدین بن الواحدی مالکی او قسمتی از وقتی خود را روی کار در علم فقه هم متمرکرد، که در آن حوزه نیز او یکی از علمای شاخص فقه و افتاء شناخته می شود، و نامبرده در روزی قریب به 30 فتوا صادر می کرد. چنانکه بالآخره وظیفه افتاء در دارالعدل سلاطین مملوکیه مصر نیز به او محول گردید، و این وظیفه هم چنان ادامه داشت، که در اول ماه شعبان سال 815 هجری ابن حجر با اتفاق امراء و قضات در مجلس بیعت با سلطان مؤید اشتراک نمود، و کنیه ابوالنصر را برای سلطان مذکور پیشنهاد کرد، که پذیرفته شد. ابن حجر مدتی نیز وظیفۀ قضاء را بدوش داشت. شوق ابن حجر بر تحقیق و تتبع چنان بود، که با همۀ مشاغلی که داشت، وظیفه کتابداری مدرسه محمودیه را نیز بدوش گرفت، زیرا مدرسه مذکور دارای مجموعه أی از بهترین و نفیس ترین کتاب ها بود، و آن مجموعۀ را قاضی برهان الدین ابراهیم بن عبدالرحیم بن جماعه جمع آوری نموده بود، و ابن حجر برای گسترش کارش از امکانات کتابخانه مذکور نیز استفاده می نمود.
 اساتیذ و مشایخ ابن حجر عبارت اند: 
در علم قرائت:
 1 – ابراهیم بن احمد بن عبدالواحد بن عبدالمؤمن تنوخی معروف به شیخ برهان الدین شامی متوفی سال 800 هجری قمری که در دانستن قراآت مختلفه کسی به پایه او نمی رسید.
 2 – محمد بن محمد بن محمد دمشقی جزری متوفی سال 833 هجری قمری. 
در علم حدیث:
 1- عبدالله بن محمد بن محمد بن محمد بن سلیمان نیشابوری معروف به نشاوری متوفی سال 790 هجری قمری.
 2 – جمال الدین محمد بن عبدالله بن ظهیره مخزومی مکی متوفی سال 817 هجری قمری.
 3 – ابوالفضل عبدالرحیم بن حسین بن عبدالرحمن کردی عراقی معروف به شیخ زین الدین عراقی حافظ کبیر مقیم قاهره و متوفی سال 806 هجری قمری، که بزرگترین شیخ ابن حجر در علم حدیث بود، و ابن حجر می گوید: من ده سال ملازم او بودم.
 4 – ابوالحسن نورالدین علی بن ابی بکر بن حسن هیثمی مقیم قاهره و متوفی سال 807 هجری قمری صاحب کتاب مجمع الزوائد که در حفظ متون حدیث تبحر داشت. 
5 – جمال الدین ابوالمعالی عبدالله بن عمر بن علی بن مبارک ازهری حلاوی متوفی سال 807 هجری قمری. ابن حجر می گوید: در میان شیوخ روایت کسی در حسن اداء به پایه او نمی رسید. و ابن حجر مسند امام احمد بن حنبل را از او فرا گرفته است.
6 – ابوعلی محمد بن احمد بن علی المهدی بزاز معروف به ابن مطرز متوفی سال 797 هجری قمری.
7 –  عبدالرحمن بن احمد بن مبارک بن حماد بن ترکی غزِي معروف به ابوالفرج ابن الشیخه متوفی سال 799 هجری قمری. ابن حجر می گوید: او دوست پدرم بود، هنگامی که در صدد آموختن حدیث برآمدم، به او پیوستم، او مرا گرامی داشت، و به صبر بر مداومت قرائت کتب وامی داشت، تا آن جا که بیشتر روایات او را فرا گرفتم، و صحیح مسلم را به روایت ابونعیم نزد او قرائت کردم.
8 – ابن الصائغ علی بن محمد بن محمد دمشقی معروف به پسر خطیب عین شرما متوفی سال 800 هجری قمری. ابن حجر می گوید: سنن ابن ماجه، مسند شافعی و تاریخ اصفهان را در نزد او خواندم.
9 – زین الدین عمر بن محمد بن احمد بالیسی صالحی معروف به ملقن متوفی سال 807 هجری قمری.
10 – ابوهاشم احمد بن محمد بن اسماعیل ظاهری تیمی معروف به ابن البرهان متوفی سال 808 هجری قمری.
11 – شهاب الدین اجمد بن عمر جوهری متوفی سال 809 هجری قمری. ابن حجر می گوید: در جامع عمرو بن عاص پیش او درس خواندم، و قسمت بزرگی از تاریغ بغداد تالیف خطیب ابوبکر بغدادی و طبقات الحفاظ شمس الدین ذهبی را از او فراگرفتم.
در علم فقه: 
 1 – زاهد و متورع مشهور ابراهیم بن موسی بن ایوب معروف به شیخ برهان الدین انباسی مقیم قاهره متوفی سال 802 هجری قمری.
 2 – سراج الدین عمر بن علی بن احمد بن ملقن مقیم قاهره و متوفی سال 804 هجری قمری که در کثرت تصانیف مشهور است.
 3 – شیخ الاسلام ابو حفص عمر بن رسلان بن نصیر بن صالح بلقینِي معروف به سراج بلقینی  از علمای بزرگ و مفتی قاهره متوفی سال 805 هجری قمری که در وسعت محفوظات و کثرت اطلاعات شخصیتی بینظیر بود.
 4 – محمد بن علی بن عبدالله قطان فقیه معروف و ماهر در اکثر علوم متداوله متوفی سال 813 هجری قمری.
 5 – شیخ نورالدین علی بن احمد بن ابّي آدمِي. 
6 – محمد بن انس حنفی طنتدائی متوفی سال 809 هجری قمری.
در ادبیات عرب:
 1- محمد بن محمد بن علی بن عبدالرزاق غماری مصری مالکی متوفی سال 802 هجری قمری.
2 – ادیب و فاضل مشهور محمد بن ابراهیم بن محمد دمشقی الاصل معروب به بدرالدین بشتکِي متوفی سال 830 هجری قمری.
3 – شیخ علامه ابوطاهر مجدالدین محمد بن یعقوب بن محمد بن ابراهیم بن عمر شیرازی فیروز آبادی مقیم یمن و متوفی سال 817 هجری قمری مولف کتاب القاموس.
4 – ابوالبقاء محمد بن ابراهیم انصاری دمشقی متوفی سال 830 هجری قمری که معلم ادبیات و عروض ابن حجر بود.
و دیگرانی که در زمینه های مختلف ابن حجر از ایشان درس گرفت از جمله: 1 – محمد بن احمد بن علی زفتاوی متوفی سال 806 هجری قمری. 2 – صدرالدین سلیمان بن عبدالناصر ابشیطی مقیم سریاقوس متوفی سال 811 هجری قمری. 3 – عبدالله بن خلیل بن یوسف متوفی سال 809 هجری قمری. 4 – قنبر بن عبدالله شیروانی ازهری متوفی سال 801 هجری قمری. 5 – شمس الدین ابوالمعالی محمد بن احمد حبتِّي حنبلِي متوفی سال 825 هجری قمری. 6 – جمال ماردانِي. 7 – احمد بن محمد خلیلی مقیم غزه. 8 – احمد بن محمدأیکی مقیم رمله. 9 – عبدالله بن خلیل بن سالم مقیم شهر الخلیل. 10 – شمس الدین قلقشندِي مقیم بیت المقدس. 11 – بدرالدین بن مکی مقیم بیت المقدس. 12 – محمد منجِي مقیم بیت المقدس. 13 – محمد بن عمر بن موسی مقیم بیت المقدس. 14 – بدرالدین بن قوام بالسی مقیم دمشق. 15 – فاطمه بنت منجی تنوخیه مقیم دمشق. 16 – فاطمه بنت عبدالهادی مقیم دمشق. 17 – عائشه بنت عبدالهادی مقیم دمشق. 18 – زین الدین ابی بکر بن حسین و عده أی دیگر.  
   ابن حجر شاگردان زیادی را تربیت نمود، که افراد ذیل از بارزترین آ نها می باشند:
 1 – شمس الدین محمد بن عبدالرحمن سخاوی حافظ، فقیه، مفسر، ادیب و مورخ مشهور که همشه ملازم ابن حجر بود، و کتابی بنام الجواهر والدرر در شرح حال استادش تالیف نموده است.
2 – کمال الدین محمد بن عبدالواحد سیواسِي حنفی متوفی سال 861 هجری قمری معروف به ابن همام مدرس و دانشمند در علوم تفسیر، فقه و اصول.
3 – ابوالفضل تقی الدین محمد بن محمد بن فهد هاشمی علوی اصفونی مکی شافعی متوفی سال 871 هجری قمری مورخ بزرگ و مدرس در حدیث.
4 – ابوالمحاسن جمال الدین یوسف بن امیر سیف الدین تغری بردِي حنفِي متوفی سال 874 هجری قمری امام، علامه و مؤرخ بزرگ.
5 –  بدرالدین محمد بن ابی بکر بن احمد اسدی متوفی سال 874 هجری قمری مشهور به ابن قاضی شهبه، فقیه، مورخ و عالم بزرگ شام. 
6 – ابوعبدالله محی الدین محمد بن سلیمان بن سعد بن مسعود رومی حنفی متوفی سال 879 هجری قمری معروف به کافیچی امام بزرگ در معقولات، علوم عربی، فقه، تفسیر و حدیث. لقب کافیچی را بدان جهت به او داده اند، که اشتغال زیاد به تدریس کتاب کافیه ابن حاجب داشته است.
7 – برهان الدین ابوالحسن ابراهیم بن عمر بن حسن بقاعی متوفی سال 885 هجری قمری امام، مفسر، محدث، مؤرخ و ادیب.
8 – ابوالفضل محب الدین محمد بن محمد بن محمد بن محمود غازی ثقفی حلبی متوفی سال 890 هجری قمری معروف به ابن شحنه قاضی القضات حنفیه و دانشمند به علوم فقه، اصول، حدیث، تاریخ و ادبیات.
9 – ابوالمحاسن جمال الدین یوسف بن شاهین کرکی متوفی سال 899 هجری قمری معروف به نواسه ابن حجر دانشمند در علوم فقه، حدیث و تاریخ. 
10 – ابو یحیی زین الدین زکریا بن محمد بن احمد بن زکریا انصاری سنیکی مصری متوفی سال 926 هجری قمری قاضی القضات شافعیه و دانشمند در علم تصوف.  
تالیفات امام ابن حجر عسقلانی: 1 – فتح الباری شرح صحیح بخاری در 15 مجلد. می گویند: ابن حجر بیست سال در تالیف این اثر ارزشمند تلاش کرد و زحمت کشید، و وقتی خبر تالیف کتاب مذکور برای سلطان علم دوست هرات شاه رخ میرزای گورگانی رسید، قاصدی را با هدایای ارزشمندی به نزد سلطان مصر فرستاد، و از او خواست تا نسخه چند از کتاب مذکور را برایش بفرستد، که به امر سلطان ابن حجر سه نسخه از کتاب مذکور را تهیه و به دارالسلطنه هرات فرستاد 2 – الاصابه فی تمیز الصحابه. که کتابی ارزشمند در شناخت صحابه رسول الله(ص) می باشد. 3 – تهذیب التهذیب در علم رجال. 4 – إِنباء الغمر بأبناء العمر، در دو مجلد و قسماً در موضوع تاریخ و شرح احوال بزرگان می باشد. 5 – تقریب التهذیب فِي أسماء الرجال. 6 – المَطَالب العَالِیة من روایة المَسَانید الثَّمانیة. 7 – الدَّرایة فِي منتخب تخریج أحادیث الهدایة تالیف برهان الدین مرغینانی در فقه حنفی. 8 – الدُّررُ الکَامِنة فِي أعیانِ المِئة الثَّامنة که در موضوع شرح حال بزرگان قرن هشتم هجری اعم از علماء، شعراء، روات حدیث، ملوک، سلاطین، امراء، وزراء و غیره می باشد. 9 – رفع الإصر عن قُضَاة مِصر و آن معجمی است در بارۀ قضات مصر از اول فتح اسلامی تا آخر قرن هشتم هجری. 10 – نخبة الفِکَر فِي مصطلح أهل الأثر در موضوع مصطلحات علم حدیث. 11 – تسدید القوس فِي  مختصر مسند الفردوس. 12 – بلوغ المرام بأدلَّة الأحکام. 13 – لِسَانُ المِیزان فِي اختصار میزان الاعتدال در علم رجال. 14 – الآیَاتُ النَّیرات للخوارق المعجزات. 15 – اتباع الأثر في رحلة ابن حجر. 16 – اتحَافُ المَهَرَةِ بأطراف العشرة، یعنی کتب شش گانه و مسانید چهارگانه. 17 – الإتقانُ في فَضَائِلِ القرآن. 18 – الأجوَبَة المُشرِفَةُ عَلَی الأسئِلَةِ المفرقة. 19 – الإحکام لبیان ما في القرآن من الإبهام. 20 – أربعون حدیثاً متبانیة الأسانید بشرط السَّماع. 21 – أسباب النزول. 22 – الأسئلة الفائقة بالأجوبة الائقة. 23 – الاستبصار علی الطَّاعن المعثار. 24 – الاستدراک علی الحفاظ العراقي في تخریج أحادیث الإحیاء. 25 – الاستدراک علی الکَافِ الشَّاف. 26 – أطراف المُختَارَة. 27 – أطرَافُ الصَّحیحین البخاری والمسلم. 28 – أطرَاف المسند المعتلِي بأطراف المسند الحنبلِي، در دو مجلد. 29 – الإعجاب ببیان الأسباب. 30 – الإعلامَ بمن ذکر فِي البخاري من الأعلام. 31 – الإعلام بمن ولي مصر فِي الإسلام. 32 – الإفصَاح بتکمیل النُّکت علی ابن الصلاح، فِي علوم الحدیث. 33 – الأفنَان فِي روایة القرآن. 34 – إقامة الدَّلائل علی معرفة الأوائل. 35 – الألقاب الرواة. 36 – أمَالِي ابنِ حَجَر. 37 – الإمتَاع بالأربعین المتباینة بشرط السماع. 38 – الإنَارَة فِي الزِّیَارة. 39 الانتفاع بترتیب الدارقطنی علی الأنواع. 40 – انتفاض الاعتراض. 41 – الأنوار بخصائص المُختَار. 42 – الإینَاس بمناقب العَبَّاس. 43 – البدایة والنهایة در موضوع تاریخ. 44 – بذل الماعون فِي فضل الطَّاعون. 45 – البَسط المَبثوث فِي خبر البَرغوث. 46 – بلوغ المرام بأَدلَّة الأحکام در علم حدیث. 47 –  بیان الفصل بما رجح فیه الإرسال علی الوصل. 48 – تَبصِیر المنتبه فِي تحریر المُشتَبه، أی مشتبهة الأسماء در علم رجال. 49 – تبین العجب بما ورد فِي فضل رجب. 50 – تجرید التَّفسیر، از صحیح بخاری به ترتیب سور. 51 – تَحرِیر المِیزان، فِي مختصر میزان الاعتدال ذهبی در موضوع تاریخ. 52 – تُحفة أهل التَّحدیث عن شیوخ الحدیث. 53 – تُحفَة الظَّراف بأوهام الأطراف. 54 – تخریج أحَادِیث الأذکار للنَّووِي. 55 – تخریج احادیث الأربَعین للنَّووِي. 56 – تخریج أحادِیث مختصر ابن الحَاجب، در دو مجلد. 57 – تخریج الأربَعین النَّوویة بالأسانید العلیَّة. 58 – التَّعریج علی التَّدریج. 59 – ترجمة النَّووِي. 60 –  التَّشویق إلی وصل المهم من التَّعلیق، و آن اولین تصنیف ابن حجر است و کتاب نفیسی می باشد. 61 – تصحیح الرَّوضة، در سه مجلد. 62 – تعجیل المَنفعة بروایة رجال الأئمة الأربعة در علم رجال. 63 –  التَّعریف الأوحد بأوهام من جمع رجال المسند. 64 – تعریف أولي التَّقدیر بمراتب المَوصُوفین بالتَّدلیس. 65 – تعریف الفِئَة بِمَن عاش مئة من هذه الأمة. 66 – تَعَقُّبات علی المَوضُوعات أعني موضوعات ابن الجزري. 67 – تَعلِیق التَّعلیق در علم حدیث. 68 – تَقریب الغریب. 69 – تقریب المَنهَج بترتیب المدرج. 70 – تقویم السّناد بمدرج الإسنَاد. 71 – التَّمِییز في تَخریج أحَادیث الوجیز، در دو مجلد. 72 – تَهذیب المدرج. 73 – تَوَالِي التَّأسِیس بمعالِي ابن إدریس أعنِي الإمام الشافعِي. 74 – توضیح المُشتبه للأزدِي فِي الأنساب. 75 – التَّوفیق بِتَعلیق التَّعلیق. 76 – الجَوَاب الجَلیل عن حکم بلد الخَلیل. 77 – الجواب الشَّافِي عن السُّؤال الخَّافِي. 78 – الخصال المکفِّرة للذنوب المقدّمة المؤخرّة. 79 – الخصال الواردة بِحُسن الاتِّصال. 80 –  الدُّرر فِي نفقة قلیلة. 81 – دیوان شعر. 82 – دیوان مَنظُور الدّرر. 83 – ذیل الدّرر الکَامِنة. 84 – ردّ المحرم عن المُسلم. 85 – الرِّسالة العزیة فِي الحِسَاب. 86 – الزَّهر المَطلُول فِي بیان الحَدیث المَعلول. 87 – الزهر النّضر فِي أنباء الخضر. 88 – السَّبعة النَّیرات فِي سبعة أسئلة عن السّید الشریف فِي مباحث الموضوع. 89 – سلوت ثبت کلوت: التقطها من ثبت أبِي الفتح القاهرِيَّ. 90 – شرح الأَربَعِین النَّوویّة. 91 – شرح سُنَن التِّرمذِي. 92 – شرح مَنَاسک المِنهاج. 93 – شرح مِنهَاج النَّووِي. 94 – شِفَاء الغلل فِي بیَان العلل. 95 – الشَّمس المُنیرة فِي مَعرِفة الکَبیرة. 96 – طَبقَات الحُفَاظ، در دو مجلد. 97 – عرائس الأسَاس فِي مُختَصر الأساس البلاغة، للزمخشرِيَّ. 98 – عشاریات الأشیاخ. 99 – عشرة أحادیث عَشاریَة الإسناد. 100 – عشرة العَاشر. 101 – فَضَائِل شهر رجب. 102 – فهرست مَرویّاته. 103 – فوائد الاحتِفَال فِي بیان أحوَال الرِّجال، لرجال البخارِيَّ. 104 –  الفوائد الجمَّة فیمن یجدد الدِّین لهذه الأمة. 105 – قذی العَین من نظم غَرِیب البَین. 106 – القصَاری فِي الحدِیث. 107 – القَول المُسَدَّد فِي الذَّبِّ عن المسند للإمام أحمد. 108 – الکَاف الشَّاف فِي تحریر أحادیث الکَشَّاف. 109 – کَشف السّتر عن حکم الصَّلاة بعد الوتر. 110 – لَذَّة العَیش بجمع طریق حدیث(الأئَّمة من قریش). 111 – المَجمع المؤسّس فِي المُعجَم المفهرس فِي أسامِي شیوخه. 112 – مختصر البَدَایة والنَّهایة لابن کَثیر. 113 – مختصر تَهذِیبِ الکَمَالِ، حافظ مزی در شش مجلد. 114 – المرجمة الغَیثِیَّة فِي ترجمة اللَّیثیة. 115 مزید النَّفع بما رجع فیه الوَقف علی الرفع. 116 – المسلسل بالأولیّة بطرق علیة. 117 – المَسند المعتلِي بأطراف الحنبلي. 118 المُشتَبه. 119 – المَطَالب العَالیة من روایة المساند الثَّمانیة. 120 – المقترب فِي بیان المضطرب. 121 – المقصد الأحمد فِیمَن کنیته أبوالفضل و اسمه أحمد. 122 – الممتع فِي منسک المتمتع. 123 – المنحة فیما علق به الشَّافعِي القول علی الصحة. 124 – منسَک الحج. 125 – النبأ الأنبه فِي بناء الکَعبَة. 126 – نزهة الألباب فِي الأنساب. 127 – نزهة القُلوب فِي معرفة المبدل عن المقلوب. 128 – نُزهة النَّظر بتوضیح نخبة الفکر. 129 – النکت الحَدِیثیة علی کتاب ابن الصَّلاح در مصطلحات حدیث. 130 – نهایة التقریب و تکمیل التهذیب بالتذهیب. 131 – النیرات السَّبعة، دیوان ابن حجر. 132 – هدایة الرّواة إلی تَخریج المَصَابیح والمِشکاة. 133 هدِي السَّارِي لمقدمة فتح البَارِيّ فِي شرح صحیح البخارِي. 134 – تقریب الغریب و إتحاف المهرة بأطراف العشرة، در هشت مجلد. 135 – رجال الأربعة أعنی رجال الحدیث. 136 – نتائج الأفکار فِي تخریج أحادیث الأذکار للنووِي.
   ابن حجر طبق معمول در روز سه شنبه پانزدهم ماه ذی الحجه سال 852 هجری قمری بر سر درس شاگردانش حاضر گردید، اما در آن حال درد معده شدید ی را احساس نمود، که حالش بهم خورد، و بعدا بیماری وی شدت پیدا کرد، که به اثر آن در شب شنبه هژدهم ماه ذی الحجه سال 852 هجری قمری وفات یافت. در تشیع جنازه او در حدود پنجاه هزار نفر به شمول سلطان مصر شرکت کردند، و سلطان و بزرگان دولت مصر جنازۀ او را بر دوش خود حمل نمودند، و بر جنازۀ او علم الدین بلقینی یکی از علمای بزرگ مصر نماز خواند، و او را در قبرستان خاندان خروبی بین مرقد امام شافعی و شیخ مسلم سلمی در برابر مسجد جامع دیلمی دفن کردند.
منابع و مآخد:
1 – شذرات الذهب مجلد هفتم صفحه 407، 408 و 409 حوادث سال 852 هجری قمری تالیف شهاب الدین ابن عماد حنبلی – عربی.
2 – کشف الظنون حاجی خلیفه جلد پنجم صفحه 107، 108 و 109 تالیف مصطفی بن عبدالله رومی حنفی – عربی.
3 – مقدمه الاصابه فی تمییز الصحابه جلد اول از صفحه 90 الی صفحه 112 – عربی.
4 – ویکیبیدیا الموسوعة الحرة(صفحه دائرة المعارف عربی) تاریخ نشر 26 جنوری سال 2018 میلادی ساعت 45/20 عربی.
5 – صفحه معهد آفاق التیسیر للتعلیم عن بعد – دولة السعودیة الریاض – تاریخ التسجیل – جنوری سال 2012 عربی.
6 – ویکی فقه دانشنامه حوزوی – بر گرفته از دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی – ایران –  مقاله ابن حجر عسقلانی – جلد سوم – صفحه 1086 فارسی.