آرشیف

2017-11-27

دوکتور ص. سعیدي

افغانستان، قومي او سمتي تعصبات!

قومی او سمتی تعصبات د هغوی د ظهور، پيدا کیدو  او اوسني تشدید عوامل او د حل لارې چارې، قانونمندی، منطق او مهم عوامل  کوم دي؟ له مشکل او معضل  نه په  عیني ‌‌‌‌‌‌ډوله ځان خبرول او خبریدل او ځان پوهول هغه مهم مطالب دي چې ددې  موضوعاتو او منفی پدیدو د مهارولو په پروسې کې ‌‌‌‌‌‌ډېر مهمې دي. 

بايد ووايم چې ددغې پروسې د تحقق لپاره اول باید پوه شووچې بشري علوم په ساینسی ( اكزاكت ساينس) او اجتماعی علومو  ( سوسيال ساينسي )  علومو ویشل کیږي په سیاسي علومو کې ر علوم ساینسی یک جمع یک مساوی دو شد. 

 

قانونمندی ها در پدیده ای اجتماعی و براين بنا قانونمنديها در علوم اجتماعی بر اساس احصایه ګیری ها استوار اند که به اين ترتيب بخش  از نتايج با نتایج ديگر عين چیز نمیباشند. به این ترتیب در علوم اجتماعی قانون منديهای عام و نتایج حاصله در مثلاً ۵۰ مورد  یک چیز اما در مورد ۵۱ چیزې دیګر و  متفاوت باشند. 

 

واما در مورد پدیدهء منفی  تبعیض و تعصب، تعصب  قومی  و سمتی برای یک مسلمان راستین موضوع حل است. الله تعالی به این مفهوم میفرماید که شما را …خلق کرده و به اقوام و قبایل بخاطر تفکیک تقسیم کرده است. مقرب ترین تان نزد پرورد ګار تان با تقوا ترین شما است.  

یعنی معیار خوبی و بدی در دین اسلام قوم و سمت نیست. علم امروز نیز ثابت کرد که ترازو و معیار خوبی و بدی هویت قومی و سمتی ندارد. 

برای شخص با دید طبقاتی و چپی، طبقات و اشتی ناپذيري طبقاتی این شخص را از حیطهء پيشداوری قومی خارج میسازد و استثمار شونده، تمام اقوام و سمتها غم مشترک دارند. شعار چپی  کارګران جهان متحد شوید!  از همین جا و همين طرز تفكر بوجود آمد. چنین اشخاص خود را انترناسیونالست و آن معتقد دین مبین اسلام خود را جزء امت اسلامی، معتقد اخوت و برادری اسلامی جهانی میداند و است.

خوب در صورتیکه  اکثریت قاطع مردم ما مسلمان و عدهء انترناسیونالستان!؟ بودند  و يا هستند، پس چطور شد به این لجنزار منحط قومی سمتی و این کثافت افكار فاشیستی سقوط کردند و همه معیار های خوبی و بدی، دوستی و دشمنی بر قوم و سمت و جیب استوار شد و قوت ميگیرد. معیار های اصلی ارزشی، انسان و انسانیت، فهم و دانش، خدمت و تعهد به حق در حال كم ارزشی و یا در حالت خوب به پله ها بسیار پایین معيار خوبی و بدی نزول و انحطاط کرد و دارند به اساس قوم و سمت و کسب مال و مقام  به جان هم افتاده اند و بدتر از حیوانات جناور درنده، خفاش  و ګرګدن جان یګدیګر پاره نموده و بر یکدیګر شمشیر می کشند و دندان تیز دارند؟

 

 عوامل و عوارض این حالت ذلیل و منحط در چیست و چرا در جامعهء افغانی روبه اوجګیری است و  چرا روز تا روز  قوت داده میشود? 

 

جواب آن با کمی تعمق و بصیرت ساده است: 

١/به آن چیزیکه معتقد هستیم از آن دور شده و فاصله ګرفته ایم. 

نه انترناسیونالست ما انترناسیونالست ماند و نه مسلمان ما از روح و محتوی اصلی دین مبین اسلام خبر دارد و یا عملاً دیده ميشود عقيده هم نمايش شده و يا به آن کم باور و  

بی باور شده اند.

٢/ عدهء در حاکمیت بنا بر  عدم دانش لازم حکومت داری خوب، مطرح بودن مسألهء غیر مشروعیت شان و جزیه دادن به زور مندان تاجر قوم و سمت، به هزاران شخص یک قوم و سمت معاش تقلبی دادند و بخاطر بی درد سر بودن م‌ؤقت مطالبات تفوق قومی و سمتی را بر حاکمیت ضعیف و ناچار قبول کردند ( تركيب غیر عادلانه و متعصبانهء نيرو های امنیتی و پولیس د 17 سال اخیر. د افغانستان)،   این مسأله بر علاوهء دهها مورد مستند در روایات داخل نظام نیز تأييد شده و وجود دارد و هست.

تجارت بر قوم و سمت  توسط تاجران سياسی،  قوم و سمت به پيش برده شده و 

مسوولین داخلی و خارجی افغانستان در دو دههء به این تجارت  رونق و بازار ګرمې نیز  داده اند. 

٣/ مريضان  روانی و متعصبین در داخل  حلقات  حاکم و بخش از بی عدالتی های با سوء استفاد از همه چیز به شمول قوم توسط حکام را  دامن را میزنند و نفاق و شقاق را چاق میسازند. 

عدهء احمقانه انانیی را که در مقابل محرکین مبلغین شر و فساد،  ایجاد ګر تشنج مبارزه دارند، نکوهش کرده و ګویا تفرقه افګن را به قول ایشان نباید بدګفت تا خفه نه شود.  به این ترتیب مانع دفع شر شده که چنین منطق به ذات خود احمقانه است. شر را باید  شناخت، مبلغین آنرا بې رحمانه افشاء و تجرید کرد. 

 

٤/منابع خارجی و دشمنان اسلام در سطح جهانی نيز در چاق کردن  تفرقه های قومی سهم و مصارف ګزاف دارند. این وسیله در تاریخ کشورهای  اسلامی در سالهای شصت قرن ګذشته به خوبی و موثر برای تفرقهء وحدت اسلامی به کار رفته است و دشمنان   وحدت اسلامی موفق هم بوده اند.  اګر انقلاب اسلامی در افغانستان و کشور های مجاور به بد راهه کشیده نمی شد، شکل سیاسی منطقه تغیر میکرد که برای حلقات زورمند جهان قابل قدر و کنترول  نمی بود. 

تصادفی نیست که میدیای جهانی در سالهای ٩٠ قرن ګذشته از رهبران جهادی افغان دیګر از نماینده 

قومی یاد و بلند ګویی میکنند. 

٥/ عدهء از قومندانان مطرح  جهادی به این باور شدند که راههای کسب و بقای قدرت و ادامه قدرت مطلق العنانی شان ديګر در شعار جهاد نیست. رهبران مطرح جهادی در سالهای ٩٠ علناً قبول کردند ک <<احزاب نی، اقوام را اساس قرار میدهیم. >>. کشیدن شعار های جدید متفاوت از دیګران است. شعارهای بی عدالتی های ګذشته منشاء در آغاز و ادامهء تشنج در جامعه داشته  و احساسات صادق مردم ساده را نیزتحریک نموده اند. چنین هم کردند. 

٦/ ګروپ ها و سازمانهای ستمی، سکتاریستی  و قوم ګرا را فرصت خوب بخاطر افکار فاشیستی و خر سازی عدهء مهیا ء ساختند.  باین سازمانها ومنابع ضد اسلامی در سطح جهانی از تشکیل وحدت اسلامی در منطقه هراس داشتند و دارند و برای منطقه تقسیم جدید ساحوی را در نظر دار شان دارند که در آن افغانستان، پاکستان امروز و ایران شامل است.  

چنین است وضع و برنامه های دیګران و یا دشمن.

راه حل: 

این همه حقایق را دانستن،  منطق آنرا عام کردن و برای دشمن فرصت و بهانهء شرارت ندادن، اینها اند راهها که با یک برخورد همه جانبه در دست و روی دست ګرفته شوند . 
منطق سخن و باور من حکم میکند که موفقیت نهایی انشاء الله با کار و پيکار صادقانه و داشتن فهم لازم و تعهد  از ملت افغان است. 

و من الله التوفیق 

24/11/2017