آرشیف

2016-4-14

علم عبدالقدیر

اعمال صالح غیر مسلمانان

آیا اعمال نیک غیر مسلمان  از طرف خداوند ج قابل قبول است ویا خیر؟
مقدمه: فرار وگریز از سوال های جوانان دلیل عمدۀ گرایش به مادی گری ویا انکار از خداوند ج است به همین دلیل پاسخگو ئی به هر نحو ممکن یکی از وجا ئب دینی بحساب میرود.اگر ما من حیث مسلمان با فرار از جواب طرح سوال هارا کفر آمیز تلقی کنیم درانصورت مؤمن کافر گریم یعنی خود مان مؤمن ووظیفه ما کافر سازی خواهد بود.درین بحث روی پاداش دربرابر اعمال صالح صحبت میشود نه فرستادن به جنت ودوزخ ، چون بهشتی بودن ویا جهنمی بودن انسانها محدود به علم خدا ست حتی پیامبر اسلام ص در مورد خود  چنین می فرمایند:( انّى رسول اللّه و ما ادرى ما يفعل بى)(من فرستاده خدايم و نمى‏دانم با من چگونه رفتار خواهد شد) تنها چیزی که میشود بر آن تا کید کرد اجرائی اعمال صالح است وبحث فعلی هم همین است که آیا اعمال صالح منهای ایمان قابل قبول است ویا خیر؟.درین نوشته سه نظریه به بر رسی گرفته میشود گروهی هر عمل نیک را مستحق پاداش میدانند وعدۀ هم عمل صالح  منهای اسلام را ما جور ندا نسته عبث وضایع می پندارند وجمعی دیگری بطور تفصیلی روی ایمان  اقسام اسلام و عمل صالح وانواع کفر ربا تفاوت بحث کرده اند که خلا صه تحقیق درین زمینه  بخورد علاقمندان محترم داده میشود.در مورد اعمال صالح غیر مسلمانا ن سه دیدگاه ویا نظریه وجود دارد .
نظریه گروه اول:
 این گروه به رابطه خدا وبندگان از افق وسیعتر نگاه میکنند ومیگویند خداوند ج خالق همه موجودات بوده  به دین ومذهب وقوم ورنگ وزبان وتعلق ندارد پس اینجا رابطه خالق ومخلوق مطرح است (هر کسیکه عمل خیری انجام دهد  عدالت خداوندی ایجاب مکیند تا پذیرفته شود )ایشان درین مورد دلا ئل عقلی ونقلی  را بشرح ذیل ارائه میکنند.
 دلا ئل عقلی:
الف : نگاه یکسان به عا مل : ایشان میگویند که نسبت خداوند با همه موجودات در هر زمان و مکانی یکسان است یعنی او خالق وبندگان مخلوق اویند  وخداوند ج بلا تشبیه هیچنوع قرابت وخویشاوندی خاصی با بندگان ندارد و مقتضی عدالت خداوندی این است که اگر دو نفر بطور یکسان یک عمل صالح را انجام میدهند باید یکسان پاداش داده شوند برای خداوند ج فرق نمیکند که عامل چه دین ومذهبی دارد  ویا مربوط به کدام قوم ونژاد وجغرافیاست همینکه خدارا میشناسد  وبه روز واپسین عقیده دارد کا فیست.
ب : ذاتی بودن حسن وقبح اعمال : اعمال به ذات خود زشت ویا نیکو اند به عامل ربطی ندارد انسان ها امر شده اند که ایمان داشته باشند وعمل صالح انجام دهند .یعنی عمل خوب از هر کس  صادر شود خوب است وعمل بد از هرکس بد ، پس نمیتوان یک عمل شایسته ونیکو را بخاطرعامل آن که مسلمان نیست بد گفت  ویا عمل بد یک مسلمان را بخاطر عقیده آن خوب تو جیه کنیم . نمیشود بگو ئیم اگر کار نیک را یک مسلمان انجام داد خوب است واگر غیر مسلمان انجام داد بد این میشود تبعیض که شایسته شا« خدائی نیست.مثلا مخترع برق ویا مخترعان وسا ئل نقلیه ووسائل داکتری وکمپیوتری وصد ها تخنیک دیگر که برای انسانها سهولت ببارآورده وحسن ذاتی دارند وبه نفع بشریت اند پس به اساس ارشاد پیامبر بزرگوار اسلام  ص که فرموده (خیر الناس من ینفع الناس ) عامل هر کسیکه باشد خوب است پس بخاطرعمومیت کلیمه ناس  . از صغرا کبری این قضیه چنین  نتیجه میگیرند که خداوند ج  بین انسانها تبعیض قائل نیست وعمل خیر از هرکس صادر شود مستحق پاداش خیر است.
دوم دلا ئل نقلی:
الف : استناد به آیات قرآن کریم :این گروه میگویند که معیار نزدیکی به خداوند ج تقوی واجرای اعمال صالحه ونیکو ست ودر آیت 13 سورۀ حجرات  خداوند ج فرموده شما را از یک مرد وزن آفریدم وبه گروه ها تقسیم کردم ولی معیار نزدیکی بخدا همان تقوی وپر هیزگاری یعنی ترس از خدا وروز محا سبه آخرت است.  (إن اکر مکم عند الله اتقکم)
ب : آیت  123 سورۀ نساء که با خیال پردازی  مسلمانان واهل کتاب ( یهود ونصارا) در مورد عدم عذاب آن ها در آخرت مبارزه کرده ، مسلمان وغیر مسلمان در یک ایت آمده است  (لیس بامانیکم ولا امانی اهل الکتاب من یعمل سوءا یجز به ولایجد له من دون الله ولیا و لا نصیرا):(نه به دلخواه شماست و نه به دلخواه اهل کتاب ، بلکه هر کس عمل بدی کند بدان کیفر داده می شود و غیر از خدا برای اویار و یاوری یافت نخواهد شد)، (امانی )یعنی آرزوهاو توقعات غلط که تنها صورت هایی خیالی و لذت آورند و در عالم خارج هیچ اثری ندارند، ولیکن خداوند می فرماید:کرامت در نزد خدا نه به دلخواه شماست و نه به دلخواه اهل کتاب ، بلکه امر دائر مدار عمل است ، اگر عمل شما خیر باشد ،خدا هم نظرخیری به شما خواهد داشت و اگر شر باشد به جز شر پاداشی نخواهید داشت (هل تجزون الا ما کنتم تعملون )(23)،(آیا جز بدانچه عمل کرده اید جزا داده می شوید؟). این آیه حکایت حال بعضی از مؤمنان است که فکر می کردند بخاطر ایمانشان حقی بر خدا و رسول او دارند و واجب است خدا جانب مؤمنان را رعایت کندوهنگام مشاجره مؤمنان را مساعدت نماید و خود را بواسطه ایمانشان صاحب کرامت و احترامی در نزد خدا می دانستند و اهل کتاب هم بواسطه آرزوهای باطلشان خود را پسران خدا و دوستان او پنداشتند و می گفتند: امیین هیچ راهی برای اعتراض به ما ندارند، و حق آنست که همه اینها خیالات پوچ و باطل می باشد، چون نه دخول در سلک اسلام فی نفسه باعث کرامت می شود و نه دخول در یهودیت یا نصرانیت بلکه کرامت دائر مدار عمل است و می فرماید:هرکس عمل بدی بکند، کیفر داده می شود و این بیان و تقریر حکم قصاص درشریعت اسلامی است و چون مطلق آمده شامل کیفرهای دنیوی هم می شود، واز طرف دیگر هیچ کس نمی تواند کیفر عمل بد را از فاعل آن منصرف کند، چون کیفر از جانب خدا تشریع شده ، لذا در آخر آیه می فرماید: چنین شخصی جز خدایار و یاوری نخواهد داشت ، نه در دنیا خویشان او می توانند از کیفر او جلوگیری کنند ونه در آخرت شفیعی می تواند مانع از عذاب او بشود.( هر چند این آیه شان نزول وسیعی دارد اما معلوم میشود که عمل صالح چه از مسلمان وچه از اهل کتاب باشد با عث نجات شان از عذاب الهی میگردد.)
ج : ایات سورۀ کهف وزلزال  که بیان میدارد خداوند  ج اجر هیچ کس را ولو ذره ای باشد ضایع نمیکند.(.انّا لا نضيع اجر من احسن عملا. کهف 30. ) ویا در سورۀ زلزال (فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره، و من يعمل مثقال ذرّة شرّا يره‏) زلزال 7-8 .) اینجا مفهوم من را عام تفسیر میکنند..هر انسان که عمل نیک و یا زشت انجام میدهد پاداش وکیفرش را به همان تناسب میگیرد.
د: آیه  62 سورۀ بقره که طور روشن ومفصل اینطور بیان مکیند.::انّ الّذين آمنوا و الّذين هادوا و الصّابئون و النّصارى من آمن باللّه و اليوم الآخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون‏.  62 بقره :در اين آيه، براى رستگارى و ايمنى از عذاب خدا سه شرط ذكر شده است: ايمان به خدا از طریق هر دینی ، ايمان به روز رستاخيز، و عمل نيك؛ قيد ديگرى نشده است.اینها مختصر نظریه گروه اول بوده وحالا توجه فر ما ئید به نظریه گروه دوم.
 
نظریه گروه دوم از دانشمندان در مورد اعمال نیک غیر مسلمان
این طیف از دانشمندان عقیده دارند که ستون اعمال صالح ایمان بخدا ورسول آن حضرت محمد ص است  وهر عمل که در سایه اسلام نباشد جزء زیان وخسران پیا مدی دیگری ندارد.لذا عمل خیر تنها از مسلمان قابل قبول است وبس .
اول :دلا ئل عقلی:
الف : باید مسلمان وغیر مسلمان نزد خداوند ج فرق داشته باشد.اگر قرار باشد که اعمال مسلمان و غیر مسلمان  یکسان مورد بررسی قرار گیرد، پس مسلمان  بودن چه فایده دارد.؟
ب: در تمام قرآنکریم ده ها بار اعمال صالحه مسبوق به ایمان است(الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات لهم اجر غیر ممنون) تنها ایمان ستون استوار اعمال صالحه است در غیر آن عمل نیک  صلاحیت عروج به  ملکوت را ندارد وبز مین سقوط میکند . وهم استدلال میکنند که ایمان وقتی تکمیل است که به همه کتب وانبیا باور داشته باشی وتنها دین اسلام است که طور یک نواخت به همه کتب اسمانی وانبیا ایمان دارد لذا اسلام دین تبعیض نیست واین پیوستگی بلا تبعیض ایمان به همه کتب آسمانی وانبیا علیهم السلام اسلام را  تشکیل داده ومنظور از ایمان در قرآن همان مؤمن بهات کامل است .اگر در اجر تبعیض صورت میگیرد از طرف بندگان است که  در ایمان آوردن تبعیض قا ئل شده اند وعا دلانه نخواهد بود که منکرین نیمی از دین را با معتقدین کا مل یکسان قابل پاداش واجر بدا نیم .ادعای ایمانداری از طرف کسا نیکه برخی انبیا وکتب آسمانی را قبول ندارند درست نیست و شما در ایه ذیل می بینید که اسلام دین تبعیض نبوده به همه انبیا وکتب آسمانی یکسان باور دارد واگر کسی بین انبیا وکتب آسمانی تبعیض قائل میشود مسلمان ومؤمن کامل نیست.وحکم آن چنین است.
((  ومن يبتغ  غير  الاسلام  دينا  فلن يقبل منه ))
آیه 84-85 سورۀ آل عمران( قل ءامنا بالله وما أنزل علينا وما أنزل على إبراهيم وإسماعيل وإسحاق ويعقوب والأسباط  وما أوتي موسى وعيسى  والنبيئون من ربهم  لا تفرق بين أحد منهم  ونحن له مسلمون ، ومن يبتغ غير الإسلام دينا  فلن يقبل منه ، وهو في الآخرة من الخاسرين .) ومیگویند اسلام همان دین کامل وشا مل است که اهل کتاب را هم شامل میشود چون به پیامبران وکتب ما قبل خود  نیز ایمان دارند وایمان زنجیره ای به همه کتب وانبیا میشود اسلام..اما ادیان دیگر یکدیگر را قبول ندارند لذا ایمان شان تکمیل نیست ونمیشود تنها به ایمان بخدا وروز آخرت تکیه کنند کسیکه پیامبران خدارا قبول ندارد خدارا هم قبول ندارد.
دوم دلا ئل نقلی:
الف: آیه 18 سورۀ ابراهیم  اعمال کفار را بی اعتبار دانسته(مثل الّذين كفروا بربّهم اعمالهم كرماد اشتدّت به الرّيح فى يوم عاصف لا يقدرون ممّا كسبوا على شى‏ء، ذلك هو الضّلال البعيد.: ابراهیم 18)(تر جمه:مثل كافران اينگونه است كه كارهاى ايشان همچون توده خاكسترى است كه در يك روز طوفانى دستخوش باد سختى گردد؛ وهیچ  چيزى از آنچه فراهم كرده‏ اند دست نمى‏يابند؛ آن است گمراهى عميق)
ب : ایه 39 سورۀ نوراعمال کفار را سراب بیش ندانسته :(و الّذين كفروا اعمالهم كسراب بقيعة يحسبه الظّمآن ماء حتّى اذا جاءه لم يجده شيئا و وجد اللّه عنده فوفّا ه حسابه، و اللّه سريع الحساب نور39)(ترجمه: آ نا نی که کا فر شده اند اعمال شان همچون سرابى در بيابان است كه شخص تشنه آن را آب مى‏پندارد، تا وقتى كه نزديك آن بيايد مى‏بيند كه هيچ نيست؛ و خدا را در آنجا مى‏يابد كه به حساب وى مى‏رسد و خدا بى‏درنگ حساب را تصفيه مى‏كند.)
وهم در تمام قرآن شریف پاداش نیکو به کسانی وعده شده که ایمان داشته وعمل صالح انجام داده است یعنی عمل صالح مسبوق به ایمان است.(والذین آمنوا وعملوا الصا لحات>> یعنی اساس اعمال ایمان است وایمان هم در نزد ایشان تعریف خودرا دارد که فرا تر از مفهوم ایه 62 سوره بقره است.که در ایات 84 و85 سورۀ آل عمران بوضوح بیان شده.یعنی ایمان بخدا وملا ئکه ورسل وکتب آسمانی وروز رستا خیز همه  میشود ایمان..وحال توجه شمارا به نظر سوم ویا بین دو نظر اول ودوم جلب میکنیم.

نظریه گروه سوم :

این گروه  حد متوسط را پیموده غیر مسلمانان را  بخاطر اعمال نیک شان طور مطلق مستحق پاداش ندانسته  بلکه شرط قا ئل شده  چنا نچه مسلمانا ن را هم چک سفید نمیدهد وهم برای کفر واسلام تعریف خودرا دارد .مثلا. آيا عدم اعتقاد به اصول دین در هر شرايطى كه فرض شود موجب عذاب الهى است؟ يا ممکن است برخی از بی ایمانان معذور باشند؟. آيا ايمان شرط حتمى قبول عمل خير است بطورى كه هيچ كار نيكى از غير مسلمانان  پذيرفته نيست؟آيا كفر و انكار، موجب حبط و از بين بردن اعمال خير مى‏شود؟برای روشن شدن این مطلب باید به انواع کفر و انواع تسلیم بودن اشاره کرد.
انواع کفر: 1- لجوج و معاند که حرف حق بدو رسیده و با این حال به مخالفت با حق می پردازد که مستحق عقوبت است  2- کافری که کفرش از سر جهالت و بی خبری است که البته مورد عفو پرودگار است.
انواع تسلیم بودن : 1- تسلیم بودن جسمی: مثل زمانی که شخصی اسیر دیگری می شود، هیچ گونه اعتقادی به دشمنش ندارد اما چون قدرت مقابله ندارد مجبور به تمکین است.2- تسلیم بودن عقلی: زمانی که اندیشه ی فرد مقهور استدلال و برهان می شود همان گونه که قرآن بارها از مخالفینش درخواست برهان می کند : قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.3- تسلیم قلب: تسلیمی که روح و جان فرد واقعا آن را می پذیرد . چه بسا هست که اندیشه ی فرد مقهور استدلال و اندیشه ی مخاطب شده باشد اما روح وجانش از پذیرش آن سر باز می زند. باید گفت حقیقت ایمان همین تسلیم روح و جان است. تسليم زبان  اگر با تسليمی قلب توأم نباشد ايمان نيست. تسليم قلب مساوى است با تسليم سراسر وجود انسان و نفى هرگونه جحود و عناد.

  •          اسلام واقعی و اسلام منطقه ای.

تفاوت اسلام بسیاری از مسلمانان با غیر مسلمانان در این است که بسیاری از انسان هایی که مسلمانند بدین جهت مسلمانند که در مملکت اسلامی متولد شده اند و غیر مسلمانان در سرزمینی غیر اسلامی.اما  آنچه واقعا با ارزش است اسلام واقعى است و آن اين است كه شخص قلبا در مقابل حقيقت تسليم باشد یعنی زمانی که حقیقت بدو رسید با قلب و جان آن را بپذیرد، در دل را به روى حقيقت گشوده باشد تا آنچه كه حق است بپذيرد و عمل كند. اگر كسى داراى صفت تسليم باشد یعنی دریچه ی دل او روی حقیقت باز است و به عللى حقيقت اسلام بر او مكتوم مانده باشد و او در اين‏باره بى‏تقصير باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمى‏سازد، او اهل نجات از دوزخ است ،اينها «مسلم فطرى» مى‏باشند. اينها را اگر چه مسلمان نمى‏توان ناميد ولى كافر هم نمى‏توان خواند. خداى متعال مى‏فرمايد:(و ما كنّا معذّبين حتّى نبعث رسولا  )اسراء 15
 «ما چنين نيستيم كه رسول نفرستاده (حجّت تمام نشده) بشر را معذّب كنيم.»
اخلاص شرط قبولی اعمال(جایگاه ایمان)
آيا ايمان شرط حتمى قبول عمل خير است بطورى كه هيچ كار نيكى از غير مسلمانان پذيرفته نيست؟آیا نسبت خداوند با هر که عمل خیر انجام دهد یکسان است؟ این گروه برای کفر وایمان تعریفی خاص دارند ایمان بخدا وروز آخرت را ایمان میدانند وغیر مسلمانان را به دو کته گوری تقسیم میکنند یکی غیر مسلمان معاند ومنکر ودیگری بی تفاوت ویا بی خبر البته غیر مسلمانان معاند را مستحق هیچنوع پاداش نمیدانند واما غیر مسلمانان بی خبر ویا بی تفاوت که با اسلام دشمنی ندارند از نظر این گروه مستحق پا داش اند.. اینها هم مانند دو گروه اول از آیات وروایات دینی استفاده میکنند و میگویند خدمات غير مسلمانان  كه اعمال نیکی را انجام داده اند ما نند مخترعان و مکتشفان و خادمان به بشریت ، پاداش داشته و در عذاب آن‌ها تخفیف  صورت میگیرد. این گروه از دانشمندان بعد از بررسی آیات و روایات درباره وضع مخترعان و مکتشفان غیر مسلمان می‌نویسند که در عذاب آن‌ها تخفیف داده می‌شود و یا عذاب آن‌ها به کلی برداشته می‌شود بشرطیکه هدف شان شهرت نه بلکه  رضای خدا، ترس از محا سبه آخرت وخدمت به بشریت بوده باشد.چون نفس عمل به تنهائی کافی نیست، بلکه عمل به ضمیمه، محرک و انگیزه آن ارزش دارد، بسیار دیده شده کسا نیکه شفا خانه ومدرسه وجاده میسازند ویا مؤسسات خیریه ایجاد میکنند صد در صد خدمت انسانی را تظاهر میکنند در حالی که زیر این پوشش مطلب دیگری نهفته شده است و آن حفظ مقام یا مال و ثروت یا جلب توجه عوام، و تحکیم منافع مادی خود شان، و یا حتی دست زدن به خیانت هائی دور از چشم دیگران است!. ولی به عکس ممکن است کسی کار کوچکی انجام دهد، با اخلاص تمام و انگیزه‌ای صد درصد انسانی و روحانی باشد. مسلماً خداوند عالم عادل آن ها را محروم نمی کند، اما چگونه و چطور ؟ جزئیاتش بر ما روشن نیست، همین اندازه می توان گفت "خداوند اجر چنین نیکوکارانی را ضایع نمی‌کند" علاوه بر حکم عقل، اشاراتی است که در آیات و یا روایات آمده است.
ما هیچ دلیلی نداریم که جملة «ان الله لا یضیع اجر المحسنین»  شامل این‌گونه اشخاص نشود، زیرا محسنین در قرآن فقط به مؤمنان اطلاق نشده است، هم بند ی ها قبل از اینکه او را بشناسند به او گفتند:« انا نراک من المحسنین ؛ ما تو را از نیکوکاران می‌دانیم». پس هر نیکو کاری حتما مسلمان نیست در حا لیکه مستحق اجر وثواب است.
از این گذشته آیه: «فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره؛هر کس به اندازه سنگینی ذره ای کار نیک کند آن را می‌بیند و هر کس به مقدار ذره ای کار بد کند آن را خواهد دید»  به وضوح شامل این‌گونه اشخاص می‌شود.

ج: وهم در حدیث صحی صحیح مسلم  از عا ئشه رضی الله تعالی عنها روایت است (فقد ثبت في الصحيح لمسلم أن عائشة قالت: يا رسول الله إن ابن جدعان كان يطعم الطعام، ويقري الضيف، فهل ينفعه ذلك يوم القيامة؟
فقال: « لا إنه لم يقل يوما رب اغفر لي خطيئتي يوم الدين » یعنی اگر خودش از خداوند ج طلب آمرزش میکرد این اعمال نیک ازوی قبول میشد اما خودش نخواسته است. به همین تر تیب عدی فرزند حاتم طائی از پیغمبر خدا پرسید پدرم به فقراء ومساکن طعام میداد وسخی بود .حضرت پیامبر فرمود آیا اسلام را درک کرده بود ویا طلب مغفرت کرده بود ؟ عدی گفت نه پس پیامبر ص فرمود هدفش تظاهر بوده به آن رسیده.اگر هدفش خیر وثواب میبود لابد میرسید.وبرخی روایات آمده که حضرت پیغمبر ص به فرزند حاتم طائی گفته که خداوند بخاطر سخاوت پدرت گناهش را کاهش میدهد. والله اعلم.
نتیجه نظر گروه سوم.

نتیجه : از نظر این گروه عدم اعتقاد به اصول دین موجب عذاب الهی نمی شود و اگر شخص قلبا تسلیم باشد- یعنی دریچه ی قلبش به سوی حقیقت باز بوده و با رسیدن حرف حق تسلیم می شود- ولو آن که حرف حق بدو نرسد معفو پروردگار است.در مورد محاسبه اعمال غیر مسلمانان باید گفت افرادي كه حقانيت دين اسلام بر آن ها آشكار و واضح گشت، ولي از روي تعصب و يا عناد و يا هواي نفس و يا عوامل ديگر از حق پيروي نكردند ،آن ها قطعا در قيامت در عذاب خواهند بود .
اما كساني كه در كشف حقيقت كوتاهي نكردند، ولي دين حق را نيافتند و يا اصلا در محيطي بودند كه امكان دسترسي به دين حق نداشتند و يا خوب به آن ها معرفي نشده، به آنان منكر و مخالف اطلاق نمي شود كه مستحق عقوبتي باشند .در قرآن هم خداوند می فرماید: ما از هر کس بیش از اندازه وسع و توانش تکلیف نمی خواهیم (15)، پس محاسبه اعمال آنان، و بهشتي بودن يا نبودن و رتبه آنها در بهشت بر پایه عدل خداوندى به نسبت توان شان و ميزان مطابقت اعمال و كردار آنها با امور وجدانی و فطری و عقلانی بشری و علم و باورهاي ديني آن ها صورت می گیرد .
استفاده شده از:

  1.       قرآنکریم: سوره آل عمراه 84-85-4. زلزال (99) آیة 7 ـ 8.. کهف (18) آیه 30.. ابراهیم (14) آیة 18. سوره هود 115 سوره بقره ایه 62 و.282.. يوسف (12) آيه 36 .

  2.       صحیح مسلم.

  3.    کتاب عدل الهی مر تضی مطهری صدرا، تهران، 1388ه.ش، ص 335.
     همان، ص 337 ـ 338. همان، ص 339.

  4.       تفسیر المیزان ونمونه در ترجمه آیات 84 و85 آل عمران.

  5.    در نهایت تحلیل های شخصی نویسنده.