آرشیف

2020-5-20

اسلام و میزان تعادل در غم و شادی: بخش دوم

انسان موجودیست که فطرتاً برای حصول یک سلسله نیازهای جسمی و روحی نیاز اساسی دارد. وجود چنین نیازمندی هاست که همواره در صدد می شود تا به منبع مقتدری اتکا ورزد که ازهرحیث از عهده این مهم برآید. یگانه کیشی که توانسته در روی زمین جوابگوی فراهم  شدن چنین احتیاجات در ابعاد مختلف و زوایای پیدا و پنهان حیات بشری محسوب گردد، همانا اسلام است.

اسلام وتوجه به حیات بشر:

دین مقدس اسلام یگانه آیین برگزیده ایست که ازهر بعد عهده دار سعادت و رستگاری بشربوده و متضمن خواسته های فطری آن می باشد. ازهمین روست که آن را دین حیات ونشاط نیز نام کرده اند؛ دینی که بر کلیه نیازمندی های بشر توجه و اهتمام خاص وهمه جانبه مبذول می دارد و برنامه های آن شامل کلیه جهات زندگی پیروان آن می باشد.

 وجود چنین توجه واهتمام از سوی اسلام است که پیروان وی توفیق ارتقای میزان ایمان را رفیق خود می سازند و به وسیله آن به ستیغ خوشی و سرور و طرب و اقبال فراز می آیند.

آنگاه که ایمان قوی شد، مؤمن در صورت حدوث غم به توثیق این عقیده می پردازد که بر طرف کننده آن، نیروی دیگری جز ذات هستی آفرین نیست.

داشتن یقین کامل بر این عقیده و تلقین همیشگی به خود: که تنها منبعی که می تواند بنده را از زمین ذلت و اندوه فراز آرد، خدای یکتاست، و تنها همین ذات یکتا و مهربان است که همه چیز را آفریده و برای انسان بهترین راه و روش خوشحال بودن وسعادتمند زیستن را فرا داده، چنین ایمان کافی است که هرگونه غم واندوه و تشویش را از سینه انسان بیرون بیاورد و براو شور و نشاط بیافریند و امید زندگی به فردا های بهتر توأم با شادی و خوشبختی را هدیه نماید.

غم ها معمولاً پس ازآن پدید می آیند که چیز ناگواری برای انسان پیش بیاید و اتفاق ناگواری رخ داده باشد و یا هم احتمال بروز آن بعداً متصور باشد. در هردو صورت ( چه برای گذشته و چه برای آینده) نزد مؤمنی که تکیه گاهی جز خدا نمی شناسد، مساله ایست کاملاً حل شده؛ یعنی حالتی است عاری از اضطراب و نگرانی!

به معنای دیگر: انسان در مورد گذشته به این نتیجه نایل می گردد، چیزی که زمان آن سپری شده، اکنون چه نیازی به پرداختن به آن است؟

تلقین مومن برای خودش و برای دیگران در آن صورت نمی تواند غیرازاین باشد که " در کابوس گذشته و زیر چتری که [حالا] وجود ندارد، زندگی نباید کرد، بل لازمه آن این است که خود را از شبهه و کابوس گذشته نجات دهی."( لاتحزن– استاد عایض القرنی).(1)

 نگرانی ناشی ازغمِ متصور واحتمالی، غمی است که درآینده گریبانگیر او خواهد شد، در چنین صورت برای انسان دارای ایمان قوی است تا خود را- به گفته استاد "قرنی"-  به این اصل قانع گرداند که " نباید نرسیده به پل، دغدغه عبور از آن را در سر بپرورانیم؛ [زیرا] اصلاً چه کسی می‌داند، شاید ما قبل از رسیدن به پُل توقف کنیم و شاید پُل قبل از رسیدن ما، فرو بریزد و شاید هم به پُل برسیم و با سلامتی از آن عبور کنیم."

نکات بالا ما را بدان وا می دارد تا متاکد گردیم که: نباید ازاسلام چهره ای ارائه داده شود که گویا با سرور وشادمانی سازگار نیست! چنانچه متاسفانه برخی از متحجران بی خبر از روح اسلام، توصیه هایی مبنی برغمگین بودن همیشگی مومنان دارند وچنین شیوه را از برخاسته از دین می انگارند! در حالی که این تصور با اصل اسلام هرگز همسویی ندارد. هرگاه چنین می بود، به هیچ صورت پیام آور ورهبرعظیم الشان اسلام به شادمان زیستن وشوخ طبع بودن مومنان تاکید نمی فرمودند.

تبسم تو به روی برادرت صدقه است:  

چرا پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم برما توصیه می فرمایند تا همواره تبسم برلب داشته باشیم و یا چرا دین مقدس اسلام مسلمانان را برای خوشحال بودن وشادمان زیستن فرامی خواند؟

پاسخ این است که اسلام برای سعادت وکامرانی بشرو زیستن درسایه درخت خوشی نازل شده وانسان مومن درصورتی می تواند در اجتماع نقش موثر وبهینه ایفا بدارد که از نشاط و تندرستی وسر حال بودن برخوردار باشد. همانگونه که روانشناسان برای کسب واندوختن این پدیده ها توصیه جدی دارند.

بررسی های ارائه شده ازسوی ازسوی پژوهشگران روانشناسی می رساند، کسانی که متبسم هستند و بر روی لب های شان گلهای لبخند شگوفاست، توانسته اند از سلامتی وعمری بیشتری برخوردارباشند. (2) واین درست همان توصیه ای است که پیامبراکرم برای پیروان خود داشته اند. پیامبراکرم دستور می دهند که لبهای ما ازگل لبخند وتبسم وقلب های ما عاری از شادی وسرور نباشد. چنانچه می فرمایند: " تبسم تو درچهره برادرت صدقه است".

برای مومن چه دستور وراهنمایی ای بهترو روشنترازاین که وی با درک اعجاز گفتارپیام آور بزرگوار اسلام، سعی بلیغ در ترویج فرهنگ تبسم و خوشحال بودن و بشاش بودن به خرچ دهد.

اما به این نکته  نیزتوجه باید داشت که: "اسلام خنده را در برابر گریه و یا گریه را در برابر خنده قرار نداده و یکی را بر دیگری مقدّم نداشته است، بلکه هر یک را به عنوان واقعیت زندگی می‌پذیرد. البته در حالت عادی روحیه حاکم بر زندگی انسان، باید شادی و نشاط باشد، نه غم و گریه. هیجان اصلی و همیشه جاری در کالبد فرد و اجتماع انسانی، شور و نشاط است."

هرگاه ما در رفتارو زندگي پيامبراكرم (صلی الله علیه وسلم) دقت نماییم، در خواهیم يافت كه زندگي آن حضرت "صلی الله علیه وسلم" به بركت لطف و رحمت الهي مشحون ازخوش بيني ، تبسم و شادي بوده است .

مروری به سیرت آن حضرت می رساند که او(ص) براي كاري ازامور دنيوي خشمگين نمي شدند و براي چيزي دراين زندگي فاني دنيا غمگين نمي گرديدند وهرگزطالب خشونت وانتقام گيري نبودند ؛ بلكه شخصيتي ملايم و بردباری بودند وهمیشه براي تمام انسانها طالب خير وخوبي ورستگاری.

ازهمین روست که پروردگارجهانيان درقرآن عظیم الشان او را رحمتي براي جهانيان توصيف مي كند و مي فرمايد :

" وما تو را نفرستاديم مگراينكه رحمتي براي جهانيان باشي.(3)

بنابراين رسول خدا صلی الله علیه وسلم هم براي انسان مؤمن رحمت است وهم براي انسان كافر؛ فلهذا اگرانسانها تعاليم والا وارزنده او را درزندگي خویش تطبیق نمایند، توفیق می یابند تا به خير فراواني در دنيا و آخرت دست  يابند !

در سیره رسول اکرم(صلی الله علیه وسلم) آمده است که هرگاه یکی از اصحاب اندوهگین بود، حضرت با شوخی کردن او را شادمان می‌فرمود.(4)

در روایتی آمده است: "مومن شوخ وشاداب است" این فرموده بیانگرآن است که شادی وشادابی وشوخی، با غمگینی منافات کلی دارد که مومن برای دوری جستن ازآن باید جداً سعی وتلاش واهتمام به خرچ دهد.

توصیه برای غمگین زیستن برخاسته از اندیشه آنانی است که از اسلام  شناختی درست ندارند. گروه هایی که با منسوب دانستن خود به اسلام، این آیین برگزیده وسعادت آفرین را کیش غم وسوگ وگریه واندوه وانمود می کنند، پر واضح است که فهم ناقص وبه عبارت دیگر جهل شان را نسبت به این کیش پسندیده به نمایش می گذارند.

ترغیب برغمگین بودن وبا نگرانی بسربردن برخاسته از اندیشه بی خبران وارباب جهل است. چنانچه یکتن از نویسندگان در پیوند به این موضوع نگاشته است: اعراب جاهلي مي پنداشتند كه لبخند نشانه اي ازضعف و درماندگي است ويك مرد عرب نبايد تبسمي برچهره داشته باشد؛ بلكه بايد چهره اي عبوس و درهم كشيده داشته باشد تا مردم را به واسطه آن بترساند وتحت تاثير خود قرار دهد! ولي رسول خدا (ص) آمد تا اين مفاهيم غلط را اصلاح كند و تاكيد كند كه تبسم و لبخند بهترين و ارزانترين هديه اي است كه مي تواني آن را به برادران ديني ات و دوستانت تقديم كني ." (5)

درضمن باید افزوده آید که خنده و تبسم – که از عوامل دیگر نشاط و شادى است- باید صادقانه بوده باشد، تا شخصیت آدمى را لکه‏دار نسازد.

"خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگرى، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد . به شدت نکوهید شده و حرام است."(6)

اسلام دارای بینشی اندوه زدا:

نویسنده کتاب ارزشمند" غمگین مباش" می نویسد:" پرداختن به گذشته، آشفتگی به خاطر گذشته، سوختن در آتش گذشته و در آستانه گذشته افتادن، وضعیت اسفبار و تراژدی وحشتناکی است. خواندن دفتر گذشته، ضایع کردن زمان فعلی و از بین بردن تلاش و لحظه کنونی است.. کسی که به گذشته بر می‌گردد، بسان فردی است که گندم آرد شده را دوباره به آسیا می‌برد و آرد می‌کند."

این نکته اساسی وسازنده بار دیگر در برابرما تبلورمی یابد که اسلام دارای بینشی اندوه زدا ومسرت آفرین است. دینی است که به ما تلقین می کند شادی یک لازمه یک حیات موفق است. این حالت تنها برای خود فرد اثرسازنده ندارد، بلکه گاهی برای دیگران نیزتأثیرمثبت به جا می گذارد.

اسلام برای پیروان خود آموزه ها وتوصیه های زیادی برای شاد زیستن و زدودن غم ازخود، ارائه داشته است، اما با رعایت اعتدال! همان گونه که این دین پدیدار شدن هرگونه غم، یعنی غم های غیرموحدانه را برنمی تابد.

قوانین اسلام منحصربه زمان ومکان خاص نیست:

موضوع مهم دیگری که نمی توان ازآن نا دیده گذشت، این است: اسلام تنها مكتبي است كه  نمی توان او را به زمان و یا مكان خاصي منحصر دانست، بلکه قوانين و مقررات آن منوط ومتعلق به همه ادوار و ازمنه  بوده  و ارائه دهنده برنامه‌ های زندگي سعادتمندانه برای کلیه نسل ها، در اقصای گیتی می باشد.

این دین از چنان جامعيت و غنايي بر خوردار است كه به همه‌ نيازهاي روحي و جسمي و همه‌ دغدغه‌ هاي انسان توجه كرده که موضوع داشتن شادی وازاله غم یکی ازهمین دغدغه ها است.

اما ملتفت باید بود که در آموزه های این کیش سعادت بخش، راجع به لزوم رعایت و حفظ حدود شرعی و درک جنبه های حلال و حرام  در رابطه با اندوه وعکس آن، طرب و خوشحالی تاکیدات جدی ای به عمل آمده که به هیچ وجهی نمی توان آن ها را نادیده گرفت.

نگارنده ای در (بهانه نیت)" در برابرپرسشی که: " در دین اسلام شادی بیشتر است یا غم؟" در قسمتی از نوشته اش با آوردن یک مثال ساده، بدین نحو پاسخ ارائه می دهد:

"اسلام انگشت بر روی شادی معینی نگذاشته و اجازه هر نوع خوشحالی را به این شرط كه با موازین و احكام الهی منافات نداشته باشد و منجر به گناه و فساد نشود، داده است. به عبارت دیگر برای این كه انسان از سعادت واقعی خود محروم نماند، نوعی كنترل بر روی شادی و سرور دارد كه باعث می‏شود، شادی موقت و ناپایدار و كوتاه‏ مدت به سعادت ابدی و واقعی او آسیب نرساند. چون انسان در تشخیص مصلحت‏ ها و منافع واقعی خود دارای محدودیت [هایی] است و گاهی اوقات خیر و سود حقیقی خود را تشخیص نمی‏دهد، دوست دارد به هر چیزی كه باعث شادمانی او شود هر چند روح او را تیره و تار و سعادت او را در خطر اندازد، اقدام كند."

منبع می افزاید:

" كودكی كه سرماخورده و بستنی( شیر یخ) برای او ضرر دارد، هر چند خوردن بستنی او را شاد می‏كند و از آن لذت می‏برد، ولی چون از تشخیص ضرر آن عاجز است، به ناچار مادرش او را از خوردن آن منع می‏كند و به گریه و زاری و احساسات بدون منطق و به دور از خرد ورزی او اعتنایی نمی كند و شادی زودگذر و سطحی او را بر غم و اندوه طولانی وی ترجیح نمی‏دهد."

مولفِ اثر«لاتحزن» درمورد مفهوم سعادت و شادی حقیقی ، و رهایی از چنبرۀ اضطراب و آشفتگی، بی‌اعتمادی و حیرت، افسردگی و اندوه و بدبینی و ناامیدی- که متاسفانه بخشی از وضعیت اسفبار و دردناک زندگی بشر محسوب می شود- توضیحات خوبی ارائه داده است. برطرف سازی نگرانی واندوه و غمی که در آینده برای انسان فراهم می آید، یکی از روش هایی است که وی د ر پرتو وحی و رهنمود های گرانسنگ پیامبرعظیم الشان اسلام(صلی الله علیه وسلم)، اینگونه به تبیین پرداخته:

" کسی که زندگیش، در دست کسی دیگر است، نباید به آنچه وجود ندارد، شرط ببندد و کسی که نمی‌داند کی و چه زمانی خواهد مُرد، برایش درست نیست که به چیزی مشغول شود که وجود و حقیقتی ندارد."

دکتور قرنی توصیه می کند: فردا و آینده را بگذار تا بیاید؛ از اخبار آن مپرس و منتظر حمله آن مباش. چون تو فعلاً به امروز مشغول هستی.

به مصداق گفته وی،" تعجب و شگفتی اینجاست که افرادی غم و اندوه را به صورت نقدی وام می‌گیرند تا آن را در روزی که هنوز خورشید آن طلوع نکرده، باز پس دهند!! پس از آرزوی طولانی بپرهیزید."(7)

غم وشادی وایمان به تقدیرالهی:

مسلمان براین ایمان کامل دارد که آنچه را که خدا مقدر کرده، اتفاق می افتد واین اتفاقات خارج از دایره حکمت او تعالی نمی باشد. چنانچه فرموده است: (به ما هیچ بلایی نخواهد رسید مگر آنچه خداوند برای ما نوشته است.(8)

ویا:

"هرکس، خداوند نسبت به او اراده خیر داشته باشد، او را به مصیبتی گرفتار می کند."(9)

وقوع هیچ چیزی بدون تقدیر و قضای الهی ممکن نیست.این اعتقاد، باور مسلمانان و پیروان پیامبر هدایت است که هیچ چیزی در جهان هستی به وقوع نمی پیوندد، مگر با علم و اجازه و تقدیر الهی!

«هیچ رخدادی در زمین به وقوع نمی‌پیوندد، یا به شما دست نمی‌دهد، مگر اینکه پیش از آفرینش زمین و خود شما در کتاب بزرگ و مهمی بوده است و این کار برای خدا ساده و آسان است این بدان خاطر است که شما نه بر از دست دادن چیزی غم بخورید که از دستتان بدر رفته است، و نه شادمان بشوید. بر آنچه خدا به دستتان رسانده است، خداوند هیچ شخص متکبر فخرفروشی را دوست نمی‌دارد».(10)

در آیه مبارکه دیگری آمده است:

« هیچ واقعه و حادثه‌ای جز به فرمان و اجازه خدا رخ نمی‌دهد و هر کس که به خدا ایمان داشته باشد، خدا دل او را رهنمون می‌گرداند و خداوند از هر چیزی کاملاً آگاه است».(11)

در پایگاه " پرسمان قرآن" مقاله ای به نشررسیده و پاسخ هایی به این سوال  ارائه شده که "ميزان تعادل شادي و غم در اسلام چگونه است؟" که نگارنده نیز عنوان بالا را از آن وام گرفته. نویسنده در فرازی از نوشته اش چنین می آورد:

بر اساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از دیدگاه اسلام داراى حد و مرز مى‏باشد. محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدى و انسانى که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافى باشد؛ زیرا هر پدیده‏اى که انسان را از آرمان و غایت اصلى خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادى و نشاط و عوامل آن به عنوان یک نیاز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز مى‏باشد که علاوه بر آن که مانع نیل انسان به هدف اصلى‏اش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وى باشد."

رابطه شکیبایی مومن باغم:

دکتورعایض القرنی، مولف کتاب "لاتحزن" در پیوند به همین حدیث شریف می گوید: "خداوند، هر چیزی را که از تو بگیرد، بهتر از آن را به تو خواهد داد، به شرط اینکه شکیبایی ورزی و به پاداش الهی امیدوار باشی."

 به مصداق گفته او می توان مثال آورد:

"امام احمد بن حنبل زندانی شد و شلاق خورد، آنگاه امام و پیشوای مسلمانان در سنت و حدیث گردید. سرخسی را در قعر چاه گذاشتند، او با یک کتاب بیست جلدی در موضوع فقه از زندان بیرون آمد. ابن اثیر خانه نشین گشت؛ آنگاه کتاب (جامع الاصول و النهایه) از معروفترین و مفیدترین کتابهای حدیث را تألیف کرد. ابن جوزی را از بغداد بیرون راندند، ولی او، قرائتهای هفتگانه را آموخت. تب مرگ، مالک بن ریب را فراگرفت و او، قصیده زیبا و مشهورش را که با دیوان اشعار شعرای دولت عباسی برابری می‌نماید، تقدیم جهانیان کرد. پسر ابوذؤیب هذلی مرد و او، مرثیه ای برایش سرود که جهانیان را به سکوت و حیرت وا داشت و مردم، از شنیدن آن مات و مبهوت شدند و تاریخ، آن را در برگهای زرینش ثبت نمود."

مثالهای بالا اگر به ارتباط دنیاست، مسلم است که پاداش مومن در آخرت به مراتب بهترازاین خواهد بود.

چنانچه در حدیث آمده است: «هر کس که دو چشمش را از او گرفتم و او شکیبایی ورزید، در عوض آن به او بهشت را خواهم داد».

«هر کس چیز دوست داشتنی او را از او گرفتم و او با چشم داشت پاداش، شکیبایی کرد، در عوض آن، بهشت را به او می‌دهم». هر کس فرزندش را از دست بدهد و شکیبایی ورزد، برایش خانه ای در بهشت جاودان ساخته خواهد شد. این، فقط یک مثال است؛ امور دیگر را بر همین اساس مقایسه کنید. (همان)

فلهذا، اصحاب ایمان قوی در صدد انجام  کارهای خیر واعمال صالح می باشند وبه سبب ارتکاب چنین اعمال است که به خوشی وخوشحالی دست می یابند.

مؤمن هرگاه به خوشی وسعادت دسترسی پیدا کرد، در برابرآن ابراز شکران وامتنان می کند؛ حسن دیگر خوشحالی حاصله از شکران وامتنان همانا برکات و فیوضات گسترده برای مسلمان است.

انسان مومن به این باور دارد که خلق غم واندوه در دنیا از پدیده های طبیعی وغیر قابل انکاراست. دراین راستا لازمه آن چیز جزحفظ تعادل وتوسل به مقاومت نخواهد بود. ایستادگی و شکیبایی کردن در برابرمظاهر اندوه و غم هایی ازاین دست، اگر منتهی به دفع وطرد آن نگردد، حداقل منجر به کاستن آن خواهد گردید؛ مزید بر اینکه بروز چنین غم ها ودر مقابل آن ایجاد شادی وسرور، باعث اندوختن تجربه هایی در زندگی انسان می گردد و در آن صورت مشکلات و سختی ها او را وا دار به بردباری خواهد کرد، و با دستیابی به شادی وخوشحالی خود را مکلف به ادای سپاس از بارگاه الهی خواهد نمود. نتیجه هر دو حالت کسب پاداش و دریافت ثواب واجر از سوی آفریدگارخواهد شد.

در حدیث مبارکی به روایت امام مسلم« رح » چنین وارد شده است:

(ترجمه):" کارمؤمن قابل تعجب است، همه کار هایش نیکو است ؛ اگرخوشی برایش حاصل گردد، شکرش را به جا می آورد واین در حقش خیر است واگر رنج وتکلیف برایش رخ دهد، ازصبر وشکیبایی کار می گیرد، واین در حقش خیر است و جزمؤمن به دیگران چنان نیست."

ازاین فرموده حضرت رسول کریم "صلی الله علیه وسلم" استنباط می گردد که مؤمن چه در حال خوشی وچه در حالت اندوه و پریشانی– در صورتی که زندگی خود را به گونه ای که آن حضرت (صلی الله علیه وسلم) دستور فرموده، منطبق گرداند- به دریافت پاداش نایل می گردد.

ازهمین خاطرعلمایی چون دکتر قرنی وعلامه شیخ عبدالرحمن ودیگران  با الهام از دساتیر الهی و رهنمود های پیامبر بزرگ اسلام، برای مسلمانها توصیه می کنند که از مواجهه شدن با غم و اندوه اجتناب ورزند. چنانچه اول الذکر در جایی خطاب به مسلمان می گوید:

"هنگامی که دیدی طناب، سخت و سخت‌تر می‌شود، بدان که پاره خواهد شد. اشکها با خود لبخند همراه دارند؛ بعد از هراس و ترس، امنیت به سراغ انسان می‌آید و با اضطراب و آشفتگی، آرامش همراه است."

علامه شیخ عبدالرحمن (12) درتفسیراین حدیث شریف می نگارد:

" اگر به دو نفری نگاه کنی که خیر وشر(خوشی و رنج وتکلیف) برای شان حاصل گردیده است، می بینی که این هردو در عکس العمل در برابر آن ازهم مختلف اند واین ناشی از اختلافی است که درمیان ایمان و عمل صالح این دو شخص وجود دارد. و این کسی که ایمان وعمل صالح دارد، خیر و شر را با شکر وشکیبایی استقبال می نماید وازاینجاست که برایش خوشی وشادمانی حاصل می گردد وغم واندوه و پریشانی ونا راحتی وتنگدلی و بدبختی ازاو دور می گردد ودرنتیجه آن زندگی خوب و سعادتمند در دنیا نصیبش می شود."

علامه در رساله یاد شده برای به دست آوردن زندگی سعادتمند، در پیوند باهمین موضوع می نگارد:

"و کسی که صاحب ايمان و عمل صالح نبوده، او با به دست آوردن خوشى و سعادت غرور و تكبر نشان داده، و اخلاقش منحرف مي گـردد، و مانند ﭼـارﭘـايان حريصانه با نعمتها بر خورد مي نمايد، و با وجود اين هم اطمينان و راحت قلبى برايش ميسر نمي گـردد، و به تشويشهاي گـوناگـون مبتلا بوده، ﭼـه از جهت ترس زوال اين نعمتها، و چه از جهت روبرو شدن با تكاليف، و چه از جهت خواهشات نفسانى انسان كه هيـﭻ حد واندازه نداشته، و هميشه در تلاش بدست آوردن نعمتهاي هر ﭼـه بيشتر می باشد كه ممكن است برايش ميسر گـردد و يا هم نگـردد، و اگـر آنرا هم بياورد باز هم نظر به اسباب ذكر شده بالا، از تشويش عارى نبوده، وهميشه از رو برو شدن با تكاليف و رنجها در بى تابى و هراسى و بى آرامى به سرمی برد، ﭘـس سوالی از بدبختى زندگـيش نكن، كه كمتر از آن بدبختى امراض فكرى و عصبى، وترس و هراسى است كه با او رخ مي دهد، و او را با بد ترين حالات و افكار مبتلا  مي سازد، واين همه به سبب آنست كه او به اميد هيـﭻ نوع اجر و ﭘـاداش اخروى نبوده، و نه توان ﭼنان صبر وشكيبايى را داشته كه اين همه اندوه و مصيبتها را بر وى آسان سازد، و او را تسلى دهد."(13)

حقیقت امر هم همین گونه است. آنهایی که ازایمان صالح برخوردار نمی باشند، نه تنها خود را همواره درچنبره ترس و پریشانی می بینند، بلکه قلب های شان نیزهمیشه ناآرام، اعصاب شان خراب و افکارشان مشوش و پراگنده می گردد و با گذشت هر دقیقه و ساعت و روز برمیزان اضطراب شان افزوده می گردد. این همه حاصل نمی گردد الا ازفقدان ایمان!

قرآن کریم در آیت 104 سوره مبارکه نساء از ناگزیر بودن انسان برای قبول رخداد های ناگوار ومشکلات بدین مضون دستور صادر می فرماید:

" اگر شما دردمند شدید، ایشان(کافران) درد مند می شوند، به همان گونه که دردمند می شوید. اما شما از خداوند چیزی را امید وار هستید که ایشان امید ندارند."

یعنی مدد خاص الهی نصیب آنانی می شود  وپریشانی های کسانی رفع می گردد که با زیور ایمان آراسته باشند.

درآموزه های اسلامی، ما مکلف به ازاله افکار رذیله ومشغول ساختن ذهن واندیشه از امور بیهوده می باشیم. واین امر از بارز ترین عواملی به شمار می رود که نقش موثر درزدودن غم واندوه بازی کند.

نتیجه:

انسان نباید زندگی کوتاه را به دست غم وحزن برباد دهد. این کارخردمندانه نیست. زیرا خردمند می داند که سعادتمند بودن و حیات آگنده از راحت وآرامش است که اسلام آن را برای پیروان خود توصیه می فرماید و به گفته علامه عبدالرحمن: " وجود غم زندگی کوتاه را کوتاه تر می سازد.( همان)

در جای دیگری از رساله یاد شده آمده است:

" هنگامی که برای انسان تکلیف می رسد، یا از رسیدن تکلیف می هراسد، دربین چنین تکالیفی که برای او رسیده، ودر بین نعمت های دینوی و دینی که از آن بهره مند است، مقایسه باید کرد، پس می بیند که تعداد نعمت ها بسیار وتکالیفی که به او رسیده، در مقابل آن هیچ است."

اسلام به ما می آموزد: به خاطر گرفتار شدن به بلایی، تأسف و حسرت نخوریم. چون پاداش بهشت و مزد بزرگی، نزد کسی که این بلا را مقدر کرده، وجود دارد.

دوستان خدا که در دنیا به بلا گرفتار شده اند، دربهشت برین مورد تمجید و ستایش قرار می‌گیرند.

« درود و رحمتی از جانب خداوند بر ایشان است و اینان راه یافتگانند».

……………………………………………

1-       دکتور عایض القرنی ( لا تحزن)؛

2-       مجله علوم روانی؛

3-       ( آیت 107 سوره الانبیاء)؛

4-       سنن النبی صلی الله علیه وسلم صفحه 60؛

5-       ( عبد الدائم الكحيل) "ادوار ویب" منسوب به حوزه علمیه انوار العلوم خیرآباد- تایباد؛

6-       پایگاه پرسمان قرآن؛

7-       کتاب لاتحزن- غمگین مباش؛

8-       سوره توبه – آیت 51

9-       حدیث صحیح – به روایت امام بخاری رح.  10

10-    سوره حدید 22-23؛

11-    سوره تغابن 11؛

12-    الوسایل المفیده فی الحیات السعیده، مؤلف علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصرالسعدی، مترجم: اسحاق دبیری " راهکارهایی برای شاد زیستن".علامه بیش از سی عنوان کتاب تالیف وشاگردان زیادی را تربیه نموده است. ازمعروفترین تالیفاتش: "تیسیرالکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان» یا تفسیر سعدی می‌باشد.

13-     همان