آرشیف

2020-12-7

علم عبدالقدیر

از حد قذف تا حد زنا

 
اول باید عرض کنم که بخاطر تطبیق حد قذف در قرآن آیه روشن وجود دارد که مجازات تهمت گران که واجد شرائط پیشبینی شده نباشند هشتاد دره است واما اگر شرائط اثبات حد زنا تکمیل شود در ایه دوم سورۀ نور مجازات زانی صد دره حکم شده است  و اما در مورد رجم وسنگسار در قرآن هیچ حکمی وآیۀ وجود ندارد.لذا برای بحث وتحقیق آنچه اصل است بر رسی حکم قذف است .وقتی تا کید وسختگیری شریعیت را در مورد تطبیق حد قذف مشاهده میکنیم بدرستی میدانیم که قذف هوشداریست به کسا نیکه میخواهند با شایعه پراگنی اخلاق جامعه را آلوده وآبرو وعزب مسلمانان را زیر پا کنند ودر عین زمان سیلی محکمی است بروی کسا نی که حکم روشن آیه دوم سورۀ نور را که مجازات زانی را بعد از اثبات طبق شرائط صد جلد ویا دره است در پرده جعلیات رجم  ویا سنگسارپنهان میکنند.درین نوشته نخست بر حد اثبات قذف وحکم قاذف وحکمت شارع تمرکز میکنیم وبعد می پردازیم به به بحث حد زنا وحکم رجم وسنگسار.
نخست  حد قذف: قذف در لغت به معنای انداختن، گذاشتن و رها کردن است و در اصطلاح فقهی عبارت است از این که به مرد یا زنی نسبت زنا یا لواط زده شود به طوری که نتوان آن را با بینه ثابت نمود. یعنی کسیکه بیمورد دیگران را دشنام میدهد به عنوان مثال اگر شخصی به دیگری نسبت زنا بدهد و یا فحش ناموسی بدهد که مثلا تو فاحشه هستی یا مثلا مادر تو فلان است و اگر نتواند در دادگاه ثابت کند این مورد مستوجب حد قذف است و مجازاتش ۸۰ ضربه شلاق است. تا هیچکس جرأت تا ختن به آبرو وعزت یک انسان را نداشته باشد. شارع بخاطر دفاع از عزت وشرف کیان جامعه مسئله پیگرد وتعقیب را بر اظهارات بی دلیل وبی سند مفتریان لازمی میداند . دین مبین اسلام با تا کید بر داشتن جامعه آبرو مند  و ادب،  در مورد رشد اخلاق وحفظ حرمت دیگران در جامعه بحدی ارزش قائل است که حرف زشت بدون ثبوت را قرین جرم زنا دانسته شخص تهمت زن ویا مفتری  را که قادر به اثباط  زنا نباشد به زدن 80 دره شرعی محکوم میکند.
شاید کسی ادعا کند که من میدانم که میگویم  ویا بچشم سر دیده ام ویا ما دو نفر میدانیم اگر پنهان کنیم گنهکار میشویم !باید عرض شود که اصل  در حقوق الله  ستر وتوبه است اگر عیبی را که حقوق الله است دیدی پرده پوشی کن واگر خودت شکار شیطان شدی از خدا عفو بخواه واما در حقوق العبد میتوانید از انسانهای ضعیف دفاع کرد وبه مراجع ذی ربط اطلاع داد.شریعیت برای این افرادیکه معاملۀ زنا را دیده اند و می فهماند اگر کسی از شما نخواست شما خود تان پیش دستی نکنید وبه شهادت نروید مگر اینکه فعل زنا بحدی علنی واشتهار باشد که چهار نفر همزمان جریان زنارا مکشوف ببینند که چنین اتفاق خیلی نادر وحتی نا ممکن به نظر میرسد  . شارع میگوید حتی اگر سه نفر فعل زنا را دیده باشد جون نصاب چهار نفر شر عا تکمیل نیست بهتر است ساکت باشند وپرده پوشی کنند وبه آن شخص بفهمانند که توبه کند .چون اگر تعداد شهود از چهار نفر کمتر باشد قضیه را با مردم غیر مسئول ا نقل کنند خودشان دره میخورند ولقب فاسق به آنها داده میشود این فرمان خداست.
0والذین یرمون المحصنات ثم لا یأتون بأربعة شهداء فاجلدونهم ثمانین جلدة ولا تقبلوا منهم شهادة أبداً اولئک هم الفاسقون؛ )
ترجمه: کسانی که به زنان عفیفه نسبت زنا می‌دهند و پس از آن چهار شاهد نیاورند، باید هشتاد تازیانه بر آن‌ها جاری شود و هیچ‌گاه شهادت از آن‌ها پذیرفته نگردد و آنان از فاسقان به‌شمار می‌آیند.) اعتبار این شروط برای چهار نفر شاهد در تحقق حکم رجم، گویای این است که اسلام برای آبروی مسلمان و حفظ حیثیت او در جامعه اهمیت خاصی قائل است و در روایات نیز بر آن بسیار تأکید شده است. برخی از صاحب‌نظران می‌گویند:اگر شهادت شما در مورد اتهام بستن معیاری نباشد مثلا در اتهام زنا کمتر از چهار نفر شاهد عادل باشد جدا اجتناب ورزید والا فاسق ومردود الشهادت خواهی بود..
اعتبار این شرایط از سوی شارع در اثبات جرم زنا، گویای این است که منظور شارع اجرای حد بر متهمان در مقابل انظار مردم نیست، بلکه منظور او نمایاندن شدت و بدی این گناه بزرگ برای مردم بوده است تا خود را به آن آلوده نسازند و چنانچه مرتکب آن شده باشند، توبه کنند. در مبانی اسلامی تحقیق، تفحص و تجسس در این‌باره مورد اشکال و نهی قرار گرفته است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:یا أیهاالذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن إنّ بعض الظن إسم ولا تجسسوا…)
دوم  بحثرجم یا سنگسار: در شریعت اسلام، سنگسار یا رَجَم حد شرعی زنای محصنه است، که در خصوص مرد و زن زناکار تحت شرایط بسیار خاص   که قبلا در بحث حد قذف به آن اشاره شداعمال می‌شود. دست کم ۱۰ شرط باید محقق شود تا فردی محکوم به سنگسار شود. برای اجرای حد شرعی لازم است شرایط اثبات زنا محقق گردد که از جمله شهادت چهار مرد عادل بر دیدن لحظه زنا ست شر طیکه از صدر اسلام تا حال کسی نمونه آنرا ندیده است.وروایات که بر انجام حد رجم نقل شده یا ضعیف اند ویا یکی دیگری را نقض میکند.
در قرآنکریم آیه بنام رجم زانی وجود ندارد.در یک حدیث هم که از ابی هریره روایت شده پیامبر خدا هیچ علاقمندی به رجم نشان نداده ودرین مورد خطاب به امت هیچ حکمی صادر نکرده .تنها حکمی به اساس تا کید وفشار یکی از صحابی ها صورت گرفته ودرین مسئله به عناصر مهم اشاره میشود که از رفتار وگفتار پیامبر اسلام ص روش ن است.
۱. قال ابوهریره جاء ماعز بن مالک إلی النبی (ص) فقال إنی زنیت فاعرض عنه ثم قال إنی زنیت فاعرض عنه ثم قال إنی زنیت فاعرض عنه ثم قال قد زنیت فاعرض عنه حتی أقر أربع مرات فأمر به أن یرجم فلما أصابته الحجارة أدبر یشتد فلقیه رجل بیده لحی جمل فضربه فصرعه فذکر للنبی (ص) فراره حین مستة الحجارة قال فهل لا ترکتموه؛ 
ترجمه:
ابوهریره می‌گوید ماعز بن مالک خدمت پیامبر (ص) رسید و به او گفت من زنا کردم؛ پیامبر از او روی گرداند. باز گفت من زنا کردم؛ دوباره از او روی گرداند. سپس تکرار کرد؛ این‌بار هم پیامبر از او روی گردانید. او پس از این‌که چهار مرتبه اقرار به زنا کرد، پیامبر دستور رجم او را صادر کرد و او را سنگسار نمود. همین‌که مورد اصابت سنگ‌ها قرار گرفت، پشت کرد و پا به فرار گذاشت. فردی که استخوان شتری را در دست داشت، پس از آن‌که به او رسید آن را بر او کوبید و مرد. جریان را به پیامبر (ص) خبر دادند. حضرت فرمود چرا او را رها نکردید.
مانند این خبر را عبدالله بن بریده از پدرش روایت کرده است  و تنها فرقی که با این خبر دارد، این است که رسول خدا (ص) در این خبر از قوم و خویشان ماعز درباره عقلش پرسید، آنها به عقل او شهادت دادند و وقتی که مسلم شد او عاقل بوده، پیامبر دستور رجم وی را دادند.
 
تبصره: از فحوای متن حدیث معلوم میشود که  رجم از احکام اساسی شر یعیت نبوده وپیامبر اسلام هم هیچ علاقۀ به اجرای حکم رجم نداشته تا اینکه ما عز ابن مالک  چند بار تکرار میکند ولی پیامبر اسلام به این حرف ها اعتنا نمیکند وروی می گرداند .تا اینکه ما عز شخصا خواستار حکم رجم میشود وبسیار اصرار می ورزد .سر انجام پیامبر خدا ص میفر ماید ببرید سنگسارش کنید چون پیامبر خدا میدانست این آدم درد سنگ را ببیند فرار میکند که چنین شد.بعد ازینکه فرار کرد تا اینکه به دنبالش رفتند و کسی دیگری آنرا با استخوان شتر کشت .اینکه مردم به دنبالش رفتند وآنرا کشتند با عث نا رضا ئیتی پیامبرص شد .فرمود باید رهایش میکردین..اینکه بعدا این مسئله شامل امور فقهی شده با ملاحظه شروط سخت که شارع گذاشته فهمیده میشود که فصد شارع سنگسار نه بلکه حفظ آبرو عزت افراد جامعه است.چون کسی سنگسار نمیشود پس باید کسی به دنبال تحقیق وتفحص درین مورد نیز  نباشد.
 

 مخالفین حد رجم ویا سنگسار: فقه اهل سنت[:

شافعی از فقهای اهل سنت ، متوفای ۲۰۴هـ در کتاب «الأٌم» و «جماع العلم» به این مخالفتها اشاره می‌کند: «نَصَّ بَعْضُ النَّاسِ علماء عَلَی أَنْ لَا رَجْمَ عَلَی زَانٍ لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی {الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ} [النور: ۲]: بعضی‌ها مناقشه کرده‌اند که زانی، سنگسار نمی‌شود به خاطر کلام خدا: به زن زناکار و مرد زناکاری صد تازیانه بزنید» (جماع العلم ص۲۵) همچنین ابن قتیبه دینوری بخشی از کتاب خود را به نقد نظر فقهایی اختصاص داده که سنگسار را مخالف قرآن می‌دانستند (تأویل مختلف الحدیث صص۱۵۴تا۱۵۶ ـ المکتب الاسلامی)[۴۲]
اما در دوران معاصر نیز سنگسار مخالفانی از میان فقهای سنی و شیعه دارد. از میان سنیان احمد صبحی منصور، استاد سابق دانشگاه الازهر، سنگسار را مخالف اسلام می‌داند و معتقد است که چنین تشریعی حتی در تورات حقیقی هم وجود نداشته‌است[۴۳]
فقیه معاصر، طه جابر العلوانی، رئیس پیشین مرکز جهانی اندیشه اسلامی و از دانش آموختگان الازهر، سنگسار را سنتی تلمودی دانسته و جایگاهی در تشریعات اسلامی برای آن قائل نیست.[۴۴]
حسن ترابی، فقیه سودانی و از رهبران اخوان المسلمین سودان، نیز سنگسار را عقوبتی غیر اسلامی می‌داند[۴۵]
مصطفی الزلمی، فقیه کرد عراقی از دیگر دانش‌آموختگان الازهر و استاد دانشگاه بغداد، در تحقیقی مفصل به اثبات غیر اسلامی بودن حکم سنگسار دست یازیده‌است.[۴۶]
محمد الشحرور، قرآن‌شناس سوریه‌ای هم معتقد است، حکم سنگسار از تحریفات یهودیان یثرب بوده که به تدریج وارد فقه مسلمانان شد.[۴۷] شحرور معتقد است که سنگسار خیلی قبل‌تر از شریعت اسلام توسط عیسی نسخ شد[۴۸] الشحرور در فصل دوم کتاب «فقه المرأة» سنگسار را مخالف نصوص قرآنی مربوط به زنا می‌داند.[۴۹]
همچنین برخی از فقیهان سنی ایران مانند احمد مفتی‌زاده و ناصر سبحانی منکر سنگسار بودند. جمال البنا[۵۰] و ابوزهره[۵۱] هم از دیگر مخالفان حکم سنگسار در میان اهل سنت می‌باشند.
نصر حامد ابوزید قرآن‌شناس مصری در کتاب (دوائر الخوف ص۱۹۲) دربارهٔ اینکه مجازات سنگسار جزء تشریعات اسلام باشد تردید کرده‌است.
عبدالله العلایلی از فقیهان اهل سنت لبنان نیز در اواخر عمر این حکم را خارج از تشریعات اسلام و در تضاد با قرآن معرفی کرد (أین الخطأ ص۸۰ ـ دارالجدید) شیخ عبدالله العلایلی معتقد است که تنها مستمسک موافقان سنگسار، احادیثی است که از درجه حَسَن عبور نکرده‌اند. او دربارهٔ حدیث رجم ماعز می‌نویسد: «این حدیث با عبارت (طهرنی یا رسول‌الله!: مرا تطهیر کن!) وارد شده. این نوع استعمال سخن، از تعبیرات اسلامی نبوده بلکه در میان ملل سابق شناخته شده بود» (أین الخطأ ص۸۱)..
شعار سنگسار یک ابزار ووسیله تهدید است که بیشتر ریشه در دربار حاکمان مستبد دارد.