آرشیف

2015-8-24

گل رحمان فراز

||◀◇انتخابات زده های که غور را تباه کردند!◇▶||

انتخابات زده های که غور را تباه کردند

◀◇ همیشه به این فکر می کنیم اینکه ما غوری ها بیشتر از پیش و اضافه تر از دیگران در پروسه های انتخاباتی به صورت مشتاقانه به پای صندوق های رای بخاطر گزینش شخص اول کشور و انتخابات های دیگر اشتراک می ورزیم اما همان عالی جنابان که بعد از انتخابات سهیم قدرت سیاسی کشور می شوند، اصلاً یادی از ما بی نوایان نمی برند و در قبال اشتراک ورزیدن و جان به خطر انداختن مان (بخاطر اشتراک در پروسه ی انتخابات) خود را حتی به اندک ترین سپاس مندی از حضور گسترده مان در پای صندوق های رای سزاوار نمی بینند و هیچوقت خود را مدیون مان نمی دانند.

بعضی ها بر این باورند که کلیه تقصیر از کسانی است که در وقت نامزد بودن شان به انتخابات خود را نیازمند حس می کند بعد از اینکه به نتیجه مطلوب شان رسیدند، همه چیز را به بعد فراموشی می سپارند و مردم را از یاد می برند اما من کاملاً مخالف برداشت همان اشخاص هستم که برداشت فوق را در ذهنیه خویش می پرورانند و من نقد ذیل را لازم به تذکر میدانم که فکر کنم پیرامون پیدایش علل تباهی غور، استدلال بسا بجا و منطقی خواهد بود که ذیلاً می پردازم؛

¤ مولوی دین محمد عظیمی: از جمله اعضای تصمیم گیرنده دفتر اصلاحات و همگرایی (به رهبری داکتر عبدالله عبدالله) به نمایندگی از مردم غور بود و در این اواخر تصمیم بر این است تا به نمایندگی از مردم ولایت غور سهمیه خویش را از حکومت وحدت ملی اخذ بدارد، اول تر از همه این عالی جناب خود را نماینده کلیه افراد مردم ولایت غور به این دفتر می داند اما در کارکرد هایش سراسر تمایز وجود دارد و تنها تمرکز کاری اش را سعی در جلب و جذب مردم دره مرغاب به حکومت وحدت ملی و اشغال چوکی به نفع خودش تشکیل می دهد و بس، دوم، وقتیکه این آقا از سمت اش به نفع قوم اش استفاده می کند، این مورد را باید به داکتر صاحب عبدالله عبدالله خاطر نشان ساخت اینکه مرغابی ها (اقوام مولوی دین محمد عظیمی) اندک ترین سهمی در پروسه انتخابات نداشته اند و پوست کنده تر بگویم اینکه مردم مرغاب شهروند غور نیستند (چون حق رای دادن را نداشتند و ندارند) و زمانیکه در انتخابات ها سهیم نباشند، نباید سهمی را برای شان بصورت مخصوص در نظر گرفت. با حضور فعالانه این عالی جناب، ما غوری ها کلان ترین گول ها را در سطح ملی و کشوری خوردیم که نمونه اش را میتوان به دخالت ایشان در عدم اجازه دادن محترم کریم خلیلی – معاون دوم رئیس جمهور کرزی بخاطر کمپاین انتخاباتی خواند که خلیلی همان پیشامد را هیچوقت از یاد نخواهد برد و چندین مورد دیگر…!

¤ احمد سعیدی: (کارشناس که کار اش را نمی شناسد!) احمد سعیدی یکی از چهره های مطرح و مشهور تحلیل گر مسایل سیاسی کشور به حساب می آمد و همان تحلیل های صاف و پوست کنده اش در رابطه به کشور پاکستان و چگونگی تقویه طالبان توسط پاکستان برای ویران سازی و تخریب افغانستان نظر همه افغانی ها را بخود جلب کرده بود و از وی به نیکویی یاد می شد و از همان موجب بود که داکتر عبدالله تلاش کرد تا سعیدی را به نفع تیم خویش در انتخابات ریاست جمهوری جذب نماید، بعد از اینکه محترم احمد سعیدی به کارزار انتخاباتی داکتر عبدالله عبدالله پیوست، بخاطر جلب توجه مردم غور همراه به داکتر عبدالله عبدالله به غور سفر کرد و رای دادن به عبدالله عبدالله را شایسته ترین گزینه خواند و تا همان وقت که وی حنجره اش را وقف صدای خفته مردم ولایت غور بود، تیم اصلاحات و همگرایی از وی به نیکویی و با اعتبار یاد می کرد و این روش تا زمانی ادامه داشت اینکه احمد سعیدی پیشنهاد جدی به خاطر گماشتن شخص خودش در راس یکی از ادارات مرکزی از داکتر عبدالله عبدالله و تیم اش کرد و همان بود اینکه داکتر عبدالله عبدالله به حقیقت پی برد که حنجره طلایی که قبل از انتخابات برایش بخاطر بلند بردن صدای خفته مردم غور پیدا شده بود، روایت دیگر دارد که همانا جا طلبی شخصی خود جناب بوده است.

¤ الحاج کمال الدین مودودی: مودودی از اوایل جهاد تا حال یکی از چهره های سیاسی و برتر دنیای سیاست غور بشمار میرود و یگانه کسی است که بیشترین روابط را توانسته است در طول سال ها با اکثریت اعضای بلند پایه مرکزی برقرار نماید که در دوران جهاد، سر کردگی حزب اسلامی تحت رهبری حکمتیار را در ولایت غور به عهده داشت و همچنان با سران حزب جمعیت اسلامی نیز روابط حسنه اش را حفظ کرده است (همان طوریکه محمد یونس قانونی یکی از سران شناخته شده حزب جمعیت محسوب می شود، هم صنفی دانشگاهی مودودی است و زمانیکه بحیث وزیر معارف ایفای وظیفه می کرد، دوستی علنی اش را با مودودی با مقرر کردن اش منحیث رئیس معارف غور و رئیس دفتر کمپاین انتخاباتی اش نشان داد) و هم چنان در زمان مبارزات انتخاباتی بین تیم های اصلاحات و همگرایی و تحول و تداوم، مودودی به نمایندگی از تیم تحول و تداوم – تحت رهبری داکتر غنی در ولایت غور مبارزات انتخاباتی را به نفع این تیم رهبری می کرد و تا هنوز یگانه کسی بوده است که بر آواز اش گوش شنوا بین مقامات بلند رتبه مرکزی وجود داشته است اما این محترم تا هنوز اندک ترین کاری را نه تنها به نفع غور انجام نداده است بلکه به نفع دو قوم بزرگ حامی اش که محل زیست همان اقوام، اطراف مرکز غور را احاطه می کند نیز نکرده است. کلیه فعالیت ها، دستاورد ها و ایجاد روابط های مودودی خلاصه می شود به گماشتن برادر زاده اش در ریاست معارف غور و تحکیم ارتباطات با وزارت معارف کشور بخاطر گرفتن پروژه های ساختمانی بخاطر تطبیق برای شرکت ساختمانی اش، رهبری شورای صلح ولایتی ولایت غور  و امید واری سناتور انتصابی شدن از طرف رئیس جمهور.

¤ جنرال احمد رحیمی: رهبری حزب جنبش ملی به رهبری ستر جنرال عبدالرشید دوستم (معاون اول رئیس جمهور) را در ولایت غور به عهده دارد و تا هنوز اندک ترین کاری را از بودجه اخذ کرده اش از حزب جنبش ملی به نفع مردم غور انجام نداده است و همگان می گویند که با بودجه های حاصل کرده اش از حزب جنبش ملی رمه های گوسفند و موتر های بزرگ باربری (کاماز و دم ترک) خریده است. و تا حال اندک ترین طرح نه برای خود (بخاطر استخدام خودش) و نه برای دیگران (خصوصاً کاریابی تحصیل کردگان فارغ التحصیل) به حزب جنبش ملی داشته است و در مقابل کلیه موضوعات اربابانه عمل کرده است و به نام نماینده جنرال دوستم بودن افتخار ورزیده و خرسند بوده است.

◀◇ حال می دانیم که از آغاز فروپاشی حکومت کمونیستی در افغانستان تا به حال، سه حزب (حزب اسلامی، حزب جمعیت و حزب جنبش ملی) نقش فعال سیاسی در رهبری کشور را داشته اند و می توانستند برای نمایندگان ولایتی شان کمک های فراوان مالی و حتی تعینات را ارایه بدارند، متاسفانه کلیه کسانیکه به نمایندگی از ولایت غور در احزاب سه گانه فوق معرفی شده بود، هیج یک از آنها بخاطر منفعت رساندن به ولایت غور گام بر نداشته اند و همه آنها بفکر تسخیر قدرت شخصی و انداختن به جیب خود شان آستین بر زده بودند و برزده اند. در این حالت نباید هیچ یک از شخصیت های مرکزی را مقصر دانست و توهین و تحقیر کرد.

☆نوت: از کلیه دوستان خواهش مندم تا نقد و نظر خویش را مبتنی بر برداشت ذهنی شان و کارکرد مؤثر عالی جنابان فوق بگذارند و از تعرضات تعصب گرایانه بپرهیزند!

با احترام
گل رحمان فراز