آرشیف

2023-8-23

گل رحمان فراز

زلمی خلیل‌زاد و سیاست افغانستان

 

تفکر این‌که خلیل‌زاد از گاو سیاست برای افغانستان شیر بدوشد، اشتباه است. خلیل‌زاد یک دیپلمات متعهد به آرمان‌های کشور خودش است. کشور که‌ در آن از قالب مهاجرت پناه گرفته است. بد‌بختی اش دوا شده و در کل از همان سهولت‌ها درس‌خوانده، سیاست آموخته و موقف گرفته است. چکیدن ناف فرد به سرزمین که متولد می‌شود راوی تعلق و تعهد نیست.

وطن و‌ دیار جایست که حقوق شهروندی بین اتباع به شکل برابر مراعات شود. کسی مانع رشد دیگری نشود. تبعیض و‌ برتربینی وجود نداشته و هرکس خود را متعلق به همان خاک بداند. خلیلزاد از دید افغان‌ها متعلق به همان خاک، دیپلمات محبوب نیست ولی کسی نمی‌تواند نقش برازنده سیاست اش را در امور افغانستان نادیده بگیرد. او در دو‌ دهه اخیر در میدان شطرنجیون سیاست افغانستان همه را مات کرده است.

گرفتن عکس یادگاری و بازنشر دیدار خلیل‌زاد با رهبران از افتخارات رهبران سیاسی بود. رهبران، بزرگان و جهادی‌ها در ایجاد ارتباط با خلیل‌زاد رقابت داشتند. نقش خلیل‌زاد در سیاست افغانستان برازنده‌تر از روسای جمهور آن کشور بود. خلیل‌زاد با ترفند‌های دلاویز‌اش کاخ سفید و پنتاگون را در امور افغانستان به خوبی مدیریت کرد و‌ سیاست خارجی آمریکا را در قبال افغانستان متأثر ایده خویش نمود.

پخته‌گی‌‌ سیاست خلیل‌زاد باعث شده است تا تغییر فرد اول آمریکا دلیل انزوا سیاسی‌اش نشود. هر تیم برنده به طرز فکرش احترام قابل شده و در امور افغانستان «آن‌چه او‌ لازم می‌داند» تصامیم اتخاذ می‌شود. همه به خلیل‌زاد برچسب تعصب قومی را می‌زنند ولی به نظر من منافع آمریکا در بازی نقش‌های سیاسی‌اش با اهمیت‌تر متجلی است.

خلیل‌زاد چیزی در افغانستان ندارد که به آن دل بسوزاند. سیاست بحث تامین منافع است. او سیاست امور افغانستان را پروژه و نیاز می‌داند تا آرمان و مقصد. چهره فعلی دیپلماتیک خلیل‌زاد فراتر از افغانستان است. دخالت، نفوذ و‌ تأثیر دیپلماتیک او زنگ خطر و رهنمود کشور‌های همسایه افغانستان نیز است. با یک‌ تویت‌اش تیتر اخبار کشور‌ها قرار می‌گیرد و نقد و تایید سخنان اش موضوع بحث رسانه‌های همان کشور است.

خلیل‌زاد با تفنگ وارد سیاست نشده است. جهان‌بینی، دوراندیشی و برنامه‌ریزی بدون احساسات اش باعث شده تا اوضاع را با تویتی مدیریت کند. هرکس حق اختلاف نظر با من را در رابطه آقای خلیل‌زاد دارد ولی شخصیت برازنده، میانه‌رو و انعطاف‌پذیرش واقعاً قابل تأمل است. هرگاه به فرض خلیل‌زاد را «در مبحث کوچک‌تر» متهم‌ به قوم‌گرایی کنیم، باز هم نقش‌اش برای قوم‌اش که ادعای اکثریت بودن را دارند با اهمیت است.

در کُل او یک پیر سیاسی‌ است که چرخ پالیسی‌اش را به اساس شانس و طالع نه بلکه بر اساس فکر، شناخت دقیق از موضوع، تجربیات سیاسی و‌ برون‌داد نتیجه مطلوب در پلان‌اش عیار نموده است. نقش سیاست ‌مدارهای دوراندیش به آسانی کمرنگ نمی‌شود. ایده‌ی شان پنجه‌ی عقاب است که در هر صید گیر می‌کند. آن‌چه او‌ می‌گوید از خود نمی‌گوید و همیشه چیزی برای گفتن دارد. افکار آخرش در رابطه به بازگشت رهبران سیاسی به افغانستان قابل مکث است و‌ نباید از آن عادی گذشت.