آرشیف

2023-8-16

گل رحمان فراز

دو سالگی سقوط

 

گذار در عمر حکومت‌ها یک روال معمول است. تحویل قدرت از یک‌ تیم به تیم دیگر در کشورهای دموکراتیک از طریق برگذاری انتخابات شفاف و عادلانه صورت می‌گیرد ولی حکومت‌های استبدادی/دیکتاتور/خودکامه، شاهی و مطلقه؛ قدرت از طریق قانون وراثت، انتصاب، کودتا و قدرت نظامی صورت می‌گیرد. اشغال یک سرزمین زمانی ممکن می‌شود که گروه‌های داخلی بر سر قدرت اختلاف داشته باشند و اختلاف ناشی از رسیدن به قدرت باشد که سرانجام به جنگ داخلی بیانجامد. آن هم به واسطه یک شهروندان و گروه‌های خاین و‌ مزدور همان سرزمین انجام می‌شود.

سقوط کابل به یکباره‌گی صورت نگرفت. این گذار از روی بی‌کاره‌گی دولت مرکزی، فساد بزرگان، تعصب و اختلاس صورت گرفت. ط.البان در بدنه‌ی یک معامله و پروژه طولانی مدت زیر نام صلح و مشارکت سیاسی قدرت را گرفتند و نیروی سر تا پا مسلح و آموزش دیده بصورت علنی بدون‌ جنگ تسلیم‌ داده شد. هدف از این تسلیمی نابود ساختن نیروی مجهز افغانستان از طرف کشور‌های همسایه و اهلی/بومی ساختن گروه تروریستی فعال در این ساحه از طرف جهان بود.

دو‌ سال سقوط باعث شد تا مهاجرت تجربه، قتل‌های زنجیره‌ی آغاز و زنان در جغرافیای زندانی بنام افغانستان گیر بمانند. فقر اقتصادی، فرهنگی و‌ بی‌هویتی حاکم است. ط.البان به بهانه‌های مختلف مردم عوام را از ادارات کنار زده و جنگ‌جویان شان را استخدام می‌کنند. نان بخور و‌ نمیر کم‌پیداست. چه‌گونه‌گی برخورد با مرد مطابق اصول شهروندی را یاد ندارند و افغانستان بدنام‌ترین حکومت در جهان شناخته می‌شود که تروریستان و قاچاق‌بران مواد مخدر آنرا رهبری می‌کنند.

سقوط سیاه‌ترین نوع گذار است که اکثراً با خشونت همراه بوده و گروه حاکم به زجر گروه محکوم ‌می‌کوشد. عوام و توده‌ها بیشتر قربانی سقوط اند تا اهل سیاست و‌ ثروت. توده‌ها به شعار مقاومت و‌ ایستاده‌گی سیاسیون اعتماد کرده و تا زمینی شدن کامل ط.البان در ساحه، باور نداشتند. سقوط توپی بود که پلان‌شده بود در میدان سیاست کابل بیافتد. با سقوط کشور؛ آب آسیاب حقوق زنان خشک شد، روابط بر ضوابط حاکم‌ و افتخار جامعه به انزجار اجتماعی مبدل شد.

برون‌داد سقوط؛ مهاجرت، کشتار دسته‌جمعی، بربادی نظام و برهم ‌خوردن نبض اقتصادی جامعه است. مهاجرت پسا سقوط همیشه روایت تاریکی نداشته بلکه گام‌ها از تاریکی بسوی آینده‌ی روشن برداشته می‌شود. خانواده‌های مهاجر باید بکوشند زنده‌گی شان را دوباره از سر ساخته، قوانین را رعایت، خود را عیار به اجتماع و ادامه آموزش برای خود و‌ اطفال را فراهم سازند.

در سقوط فرصت‌ها نهفته است. نباید همیشه روی تاریک‌اش را مد نظر بگیریم. قدر فرصت‌های مهیا شده را بدانیم. تخلیه هر افغان از سرزمین خود شان فتح جهان است. افغانستان از طریق پروسه مهاجرت به جهان معرفی می‌شود. بکوشیم با خارجی‌ها به سبک انسان‌های متمدن، تعلیم دیده و با فرهنگ برخورد کنیم. این برخورد ذهنیت‌های انحرافی در قبال مردم را تغییر داده و صفحه‌ی جدیدی در باور‌ها ایجاد می‌کند.

آنان که به سهولت‌های شهروندی بعد از پروسه دشوار تخلیه رسیده‌اند، نباید آنان که در قرار دارند را فراموش کنند. اندک‌ترین کمک می‌تواند اقتصاد ‌و زنده‌گی آن افراد را تغییر بدهد. روشنگری عبارت از تجربه گرفتن از تاریکی است. بیایید به عنوان انسان‌های بشردوست و‌ خیرخواه وارد جامعه شویم.