آرشیف

2015-10-12

گل رحمان فراز

||◀حکومتِ دو ماهۀ شمامه جوینده در غور▶||

حکومتِ دو ماهۀ شمامه جوینده در غور

بانو سیما جوینده وکیل اسبق مردم ولایت غور در شورای ملی و والی بر حال ولایت غور از طرف تیم اصلاحات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله عبدالله می باشد که از زمانِ ماموریت اش هفتاد روز می گذرد و در این هفتاد روز نخست بر علاوه اینکه رضایت نسبی مردم غور را نتوانسته است بدست بیاورد بلکه رابطۀ مردم عوام را با مقام ولایت به انزوا کشانده و آنان را مجبور ساخته است تا به جاده بریزند و علیه حاکمیتِ هفتاد روزۀ جوینده راهپیمایی به اشتراک صد ها تن معترض (حدود شش صد تن) براه بیاندازند و خواست های مشروعِ شان را برای سران حکومتِ وحدت ملی برسانند.
معترضان با سر دادنِ شعار های چون: والی بی کفایت را نمی خواهیم، والی غور باید بر کنار گردد، راهپیمایی تا برکناری جوینده ادامه خواهد داشت، والی قوم محور جایگاه ندارد….! به اعتراضِ شان ادامه دادند.
رهبریِ اشتراک کنندگان این راهپیمایی مسالمت آمیز را رئیس و وکلای شورای ولایتی، رئیس و اعضای شورای علما، جوانان، فعالین مدنی، بزرگان و متنفذین قوم…! شکل می داد!
فضل الحق احسان – رئیسِ شورای ولایتی ولایت غور هدف این راهپیمایی را رساندن صدای اعتراض مردم عوام به سمع دولتمردان ارشد مرکزی به خاطرِ برکناری بانو سیما جوینده خواند.
احسان می گوید: از دولت وحدت ملی که شعار اش همانا شایسته سالاری است نهایت نا خوشنود است برای اینکه بی کفایت ترین، بی تجربه ترین والی را خدمت مردم غور معرفی کرده است.
احسان افزود: این اعتراض و خواست مشروع مان الی برکناری والی غور و دریافتِ جواب از طرف رهبرانِ حکومتِ وحدت ملی ادامه خواهد داشت و مصمم به ادامه عملکرد شان خواهند بود.
در میان اشتراک کنندگان معترض "سناتور معاون احمد" نیز وجود داشت و وی بیانیۀ چند دقیقه یی خود را چنین ابراز نمود: "بدون اینکه کدام خصومت و مخالفت شخصی با بانو سیما جوینده داشته باشیم، به راهپیمایی مسالمت آمیز اشتراک نموده ایم و چون نمایندۀ مردم هستیم، رساندن صدای مردم مسئولیت اصلی ماست! مؤکلین، ما را وادار ساختند تا به جاده ها بریزیم و خواست شان را مبنی بر گمارشِ شخصِ مسئول و با درایت فکری به اداره مرکزی برسانیم.
همچنان بعد از اجرای راهپیمایی، معترضان قطعه نامۀ سه ماده یی شان را بخوانش گرفتند و راهپیمایی را خاتمه دادند.

من چه می گویم؟!:
در اوایلِ تقرر بانو سیما جوینده بحیث والی ولایت غور، خودم شخصا دوازده نکته را در یک مقاله تحت نام "چرا بر ولایت بانو سیما جوینده مخالفم؟!" ترتیب داده بودم و خوشبختانه همان مقاله به شمول ماده های دوازگانه اش به سر میز بانو جوینده نیز اصالت ورزیده بود و هر ماده اش دانه دانه از طرف جوینده به بررسی گرفته شده بود اما بدبختانه از توصیه مبتنی بر بهبود من سؤه تفاهم شد و بانو آنرا مخالفت علنی من با خودش دانست و از آن گذشته، این را می پذیریم که توصیه نامه من، قضاوت عجولانه و قبل از وقت بوده است که بقول ژان ژان روسو: "تجربه نمی تواند برای همیشه خوش بخواند، چون هر اتفاقی مثل اولی اش نمی انجامد." (با وجودیکه ماده های توصیوی من، برگرفته از درایت فکری، پس زمینه تحصیلی، خلاقیت کاری، دستاورد های وظیفوی، گذشته روشن و بی سخن….! بانو جوینده بود اما اینکه من از حق ام می گذرم، شما هم لطف کنید از شاهدی تان در قبال بگذرید!
فرضیه: فرضا از پس کلیه کمبودی های بانو جوینده گذشتیم، با موارد فوق چطور میتوان معامله کرد؟!؛
– غصبِ زمین های دولتی از طرف برادرانِ بانو (خصوصا زمین های آمریت ترافیک قوماندانی امنیه که اسناد لازمه در آن قبال موجود است.)
– چور و چپاول گندم های ذخیروی (که بخاطر حوادث طبیعی و کمک برای بیجا شدگان ذخیره شده بود) از طرف برادر بانو (تصاویر از این خیانت در دسترس است!)
– بروزِ خشونت های هرچه بیشتر اقوام الله یار از زمان تقرر بانو به این سمت!
– عدمِ رضایت بانو پیرامون آشتی دو قوم (زی رضا و تایمنی) که مخالفت خویش را در عدم فرستادنِ نیروهای امنیتی دولتی بخاطر تامین امنیت مصلحين در ولسوالی دولینه آشکار ساخته است.
– از زمانیکه وی به صفتِ والی غور مقرر گردیده است تا هنوز، وظیفه اش، منفک ساختن سران ادارات و جابجایی نزدیکان و هم تیمان اش در ادارات نامبرده ادامه دارد.
– از مدیریت اصلا بوی نمی برد و روزگار "صمد آقایی" را در مقام ولایت سپری می کند (صمد آقا با تقررش بحیث مشاورِ بخش میوه، نقص سیب های آشپزخانه را به کم نمک بودن شان دانست!)
– مشاورین اش وی را به بی راهه می کشانند و گره ریسمان بروز مخالفت ها را آنها می گشایند.
– بهترین روش اش مبنی بر راضی ساختن مردم غور همانا "مادر غوریان" خواندش اش است اما مردم هم به زودی گول فریب های "رضا مارمولکی" (راهای رسیدن به خدا) را نخواهند خورد.
– از استدلال به دور است و در برابرش شانه خالی می کند.
– برای اقدامات ولایتی به قانون و طرزالعمل توجه نمی کند و خود را قانوندان کل می داند. (مثال زنده اش توزیع خود سرانه گندم ها و…است)!
– از زمان تقرر اش تا حال، چندین جلسه اداری لغو گردیده و والی صاحب همه روزه برای جمع آوری روسای دوایر دولتی، پشت ریاست ها در حرکت است و ای کاش بتواند رئیسی را یا در شعبه اش و یا… یافت کند و بر آن مجازات را تعیین دارد (بقول معروف روسا، وی را دنبال نخود سیاه روان می کنند!)
– برادران جوینده هم اکنون القاب برادران قسم خورده "ببر" جومونگ را بخود گرفته اند و غره زده به سراغ هر کس می روند.
– امنیت را به صد برابر دشوار ساخته است.
– با زن بودنش (برای اخذ حمایت جامعه جهانی)، پشت خود را به کوه می داند اما نمی داند که حرکت مردمی، می توانند در اکثر حالات "فرهاد کوه کن" باشد!
– انسداد دروازه های مراکز تعلیمی حتی از صلاحیت های ارشد ترین افراد حکومتی نیست، اما بانو خود را ارشد تر از دولتمردان ارشد می گیرد.
– اینکه وی را ملقب به شمامه دانستم، دلیل دارم و آن این است که؛ شمامه بت زن است که از خدایان بودایی های مقیم بامیان وقت بشمار میرفت، در اوایل مردم با وی راز و نیاز می کردند اما میدانیم که سخن زدن با او و درد دل کردن با او همانند (یاسین خواندن به گوش فیل بود و است)، حال هم خواست های مشروع مردم به کرات برای بانو رسانده شده است اما با غرور شکست ناپذیر اش "شمامه وار" علیه معترضین سنگر گرفته است و مشروط بر اینکه وی معین ها و روسای عمومی را سیلی زده است، رئیس شورا ها را به سهل خواهد زد! 
پ.ن: گز و میدان! ببینیم که یا جوینده چادری بر سر روسای شورا ها می نماید و یا روسای شورا ها زبان "جوینده" را کوتاه می کنند!
یادداشت: بنظرم، فکر جمع بر فکر فرد ارجح است!

با احترام
گل رحمان فراز