آرشیف

2016-8-2

گل رحمان فراز

گل دوزی، داشته ی از هنرستان قشلاق!

گل دوزی، داشته ی از هنرستان قشلاق!

این هنر رسم دیرینه دختران دیار و قشلاق مان محسوب می شود که دختران در نخستین گام های زندگی خویش بخاطر یاد نداشتن اش آه افسوس می شکند، رنج می رند و تلاش می کنند تا از داشته های این هنر مستفید گردند، برای خود از این طریق زندگی را گلگونه بسازند، از دیگران خود را تهی دست تر و ناتوان تر احساس نکنند و از رهگذر و هنرستان موجود در قشلاق غافل نمانند. 
این صنعت دستی که از ظرافت خیلی ظریف برخوار می باشد بیشتر از هر صنایع و عملکرد دیگر مورد تمرکز یادگیری و علاقمند شدن دختران قشلاق قرار می گیرد، آنها قبل از اینکه به امورات چون: کتاب خواندن، معرفت، تعلیم و تربیه، عشق و عاشقی، دلبستگی به پسران برای انتخاب همسر، خیاطی، قالین بافی، خامک دوزی…! روی بیاورند، به گل دوزی علاقمند می گردند و در هر تار و نخ سوزن گلدوزی خویش پیشرفت خط و مسیر زندگی را مشاهده نموده و به بی مثال شدن می نگرند.
معمولاً در شهر ها دختران بخاطر داشته های چون؛ زیبایی، آرایش، لباس مطابق به عصر امروزی، تحصیل و دانشگاه خواندن و اجتماعی بودن شان خریدار ها دارند و مشترکین یکی پس از دیگری به خواستگاری ها صف می کشند و درخواست می کنند اما این بعد ها در قشلاق به ندرت در نظر گرفته می شود که اصلی ترین داشته ی که یک دختر بد را از دختر خوب متمایز می سازد همانا دانستن هنر ها و کار فهمی های است که در آینده برای ساختن زندگی مطلوب و بیرون از قید بزرگان کمک اش می کند و یا مورد دیگر که با حیا بودن است برای شان اهمیت چند برابری می بخشد و ایشان را محبوب دل ها و نقل مجلس ها می سازد.
در آنجا هرگاه دختران به امورات خانه داری و انجام کار های خانه نفهمند، از ارزش شان صد برابر کاسته می شود و همانند کلدار پاکستانی بی اهمیت خواهند بود، گرچند روند تحولات و تجدد مجدد پای اکثریت فامیل ها را به تشویق و ترغیب دختران شان برای آموزش آموزه های نصاب تعلیمی مکاتب کشاند است ولی باز هم در اکثریت نقاط دانستن کار های رایج برای دختران با اهمیت تر از همه داشته های شان می باشد.
با حیای دختران قشلاق می توان باور کرد و حتی می شود قسم خورد، آنها در اکثریت اوقات قربانی خواسته های پدر و مادر شان برای انتخاب همسر زندگی می گردند، آنها که در زیر چادر حیا و حجاب پرورده شده اند و دیدن نا محرم ها برای شان گناه کبیره متجلی می یافته است، هيچوقت نمی توانند در برابر چشمان خشن پدران و دل همدرد مادران (با پدران) سخن از شوق و اشتیاق خودی برای مشخص نمودن رفیق زندگی بیرون آرند و همسر را به ذوق دل خود انتخاب کنند.
یاد داشتن هنر های دستی که گلدوزی بخش عظیمی آنرا تشکیل می دهد می تواند در اکثر مواقع برای دختران دل آسا تمام گردد و با سوزن کاری ها بر رخ گل، زندگی شان را گلگونه نمایند، غم ها را هم چون مصرف تار گلدوزی به اتمام برسانند و در آخر با تکمیل سازی گل های آغاز یافته شان، خود را تکمیل و صبور غم های فامیلی خویش بدانند.

با مهر
گل رحمان فراز