آرشیف

2015-7-20

عبدالصمد ثبات

کوری و کــری سـاری شـده

سابقها ما با بازیچه بازی میکردیم اما حیف که ندانسته بودیم زمانه یی میآید که ما را چون بازیچه بازی میدهند و استفاده مینمایند. چند سال شده در شهر که نامش بیشک خیلی بالا و والا است(هرات).  چند نفرک ها چند سال شده همه را بازی میدهند. بر همه به اصطلاح در چهارچشم چال میروند گرچه ما میدانیم  اما از تربیه  خانواده گی خود چیزی نمیگوییم. آنان  میگویند که بازی دادمشان!!
شاید بازی میدهی هوش ما را میبری؛ اما چه زیبایی و چه مهرو، که گر رْخ ننمایی دلم را میکنی به آنرو. چه چرب زبانی و تیز هوش که میربایی ازهمه عقل و هم هوش؛ به ناگه هر ماه و هر سال میکنیم ما سال پار را فراموش، چه بیچاره ایم ما که دل به حرفهای پرحرفان کرده ایم خوش. شده چندی  که چند سال، زبهر عشق تو میدهیم جنس و هم مال. چه کوتاه فکربوده ایم ما! لیک بشنو که گر از حوصله آیم بیرون آن کنیم که تو ندیده و نه فهمیده باشی.
تحصن هاکردیم با چیغ و واویلا، که چرا یک افغانی در محصول  کیلو وات برق زیاد بپردازیم؟ بیخبر از این که چند سال شده  سالانه تاوان ترمیم وسایل تا به لک افغانی میدهیم!.از وضع این برق در خانه نه یخچال و نه تلویزیون و نه گروپهای برق بی ترمیم داریم. نه هم لپ تاپ و وسایل نا سوخته از نوسانات. چرا خود را چپ و خپ میزنید که برای فقط انداختن فیوز  صاحب خانه  مجبور پرداخت نقده، داشتن وسیله نقلیه دو طرفه و عذر و زاری برای میخانیک موظف برج برق محل اند.  یک سوالک ساده از جناب معظم مسوول برق که: بچیش از برق تولید و ماشین و صنعت گری تیر. همی یک گپ را به راستی جواب بگو. آیا برق خانه های مسوولان حکومتی را هم به رقم برقک و آتشک محلات ما میرسانی؟ اگر به همان رقم باشد پس بهتر است ما هر کدام برویم به جای آنها و آن خواب برده ها را روان کنیم پشت کوه و صحرا.
  قسم که تو چاکرک با تیم خودت چه رونقی حتی در ایجاد شراکت دوکانها و ورکشاپهای ترمیم گروپهای برق کم مصرف ؛ مسابقه شراکت در تولید، تورید، فروش، و ترمیم ترانسفرمرهای غیر معیاری داشتی؛ آفرین. مطمیناٌ از این تجارت بالشتها و بوجی ها و جیب های خود، شرکا و پیر و پیشوایت را پْر کردی.
 ما ساده ها و صادقها هم خوش هستیم. هی هی  برای رونق  تجارت شما سیالی گویا  به رْخ  یکدیگر خود کشیدیم و میکشیم. که "ترانس  بیست- چهل، صد… کیلووات، اتومات، بی صدا، پوش دار، جاپانی، چینایی و یا وطنی داریم." تو و تیم تان چه تر دستی ( به اصطلاح ایرانی آن) و نظر بندی (به اصطلاح پاکستانی آن) و چالاکی ( به اصطلاح  وطنی آن) بلد هستید که خود با همدستان به غندی خیر نشسته و ما را به جدال انداخته و نظاره مینمایید، منفعت میبرید.
دل ما تنگ شده نه به دیدارت بل برای روی افگارت که چسان با عجز و زاری تو کردی  همه را سرگیچ چون مداری(شعبده باز).  مینازی و میسازی با شیخ الوزرا که طالع ات چنان بالاست که میرزالوزرا هم قلمش بر توکاریگر نیافتد و نظرش بر تو اثر نکند. هنوز تعریف و توصیف خودت دهانشان کند پر از کف که ما، هی گویم و قد قدک نمایم تا رویت بینیم. اما  خاک بر رویت هرچه داشتیم  از ما گرفتی دل کودک  ما را شگافتی  سر بی درد ما  پْر درد کردی. دل شاد ما ناشاد کردی.  همه تیر هستیم از آن نکتایی تو خدا ناترس.  بشرم  ما میدانیم  نگو ما نادانیم؛ اما لیک حیرانیم به کدام دام بند مانده و پریشانیم. الله گروپ مافیایی برق میگم این عاید چند ساله از شهر ما به روی حبیبش خون ناحق بگردد و زهر باشد برای تان. از پولهای که  هر ماه و دوماه جمع کرده اید خیر نبینید. بخورید و خون تف کنید.
 "نزدیک است به کوه صحرا سر بکشیم" و حالا از بس که پای بر دل ما میگذارند راستی هم نزدیک شده به جای کوه وصحرا که جای اندیوالان شما شده ما مجبور به اروپا و افریقا سر بکشیم. حق دارند آنهای که این روزها در بازار گرم و پْر خطر  رفتن رفتن خارج از کشور قدم میگذارند. حد اقل به جاههای که برسند برق و امنیت که خواهند داشت. اینجا که مسوولان بر ما ریشخند میزنند. حالی یک و یک لْخت قطع کنید که ما بلاخره بگویم برق نداریم. شما قرن وسطایی ها چرا ما را به قرن وسطی میبرید؟
از چه بنالیم از کجا بگویم و چه نا بسامانی ها را نبینیم؟ راستش دل ما گرفت گفته زنهای سابق "دل ما به ترقیدن آمد". چقدر زیر ستم و نابسامانیها کوبیده شویم؟ و هیچ در نیابیم که کی دستت را خواهد گرفت همه غرق اند؟ سیل آمده، کوری و کری ساری شده؟  بی احساسی و بی مسوولیتی با بی لطفی یکجا  شده  کلوله یا لْکه شده در مکان که برای زیستن  ما افغانها است افتاده؟

 طنز
نوشته: عبدالصمد ثبات
20/4/1394
هرات