آرشیف

2017-2-17

گل رحمان فراز

کدام نظام جوابگوی حکومت داری کشور است؟!

 

کدام نظام جوابگوی حکومت داری کشور است؟!

مؤثریت هر چیز زمانی معلوم می شود که در دید همگان مثبت متولی گردد و بصورت متواتر به تجربه گرفته شود. انسان در خیلی از موارد نا آگاه و بی خرد است و اکثریت قضایا/موارد بصورت اتفاقی بالای مردم این جهان یا تحمیل شده است و یا اینکه توسط خودشان قبول گردیده است که خوب و بعد اش را گذشت زمان برملا ساخته است. 
همیشه نمی توان همه قضایا را به چشم دید، ملاحظه کرد و مطابق آن عمل نمود چون ماحول زندگی ما ایجاب نمی کند تا هر آنچیزیکه نیاز انسان ها را برآورده می سازد توسط بشر بصورت انفرادی به تجربه و تأسیس گرفته شود. در واقعیت مدنی شدن و مدنیت هم این اجازه را برای مان نمی دهد تا حس خود کفایی را تنها در وجود خود بپروارنیم و نسبت به همه افراد بشر خود را مکتفی تلقی داریم!
تجربه که توسط کشور های همسایه و هم رابطه مان برای انتخاب نظام های حکومت داری به تمثیل و تجربه گرفته شده است هم می تواند جوابگوی بعضی از نیاز مندی های مان باشد و بر بعضی حالات، رویداد ها و تحولات که در مسیر تاریخ کشور می گذرد صدق کند علی رقم اینکه بعضی موارد آنها اصلا پایه تطبیق ندارد.
1▶ نظام ریاستی: در اصل نظام است که فعلاً دولت افغانستان به تقلید از دولت آمریکا جوابگوی اداره، مدیریت و رهبری ملت این دو کشور است، در این نظام حاکم کل رئیس جمهور در راس سه قوه چون: اجراییه = وزیران، مقننه = مشرانو جرگه و ولسی جرگه، قضاییه = ستره محکمه قرار دارد و تعیینات سران ولایت بعهده رئیس جمهور است، تعیینات دیگر هم به امضای رئیس جمهور با پیشنهاد و لزوم دید قوه اجراییه صورت می گیرد. در این نظام قدرت منوط و مربوط رئیس جمهور و نماینده آن در سطح ولایات است، اکثریت مشاوره ها، توصیه ها و پیشنهادات از اداره مرکزی خدمت ادارات محلی صورت می گرد، همان طوریکه مرکز در تعیینات، انفکات، مجازات و مکافات کلی دست باز دارد بر خلاف سران حکومت محلی از کمترین صلاحیت و بیشترین مسئولیت ها برخوردار اند که یگانه نقطه ضعف آن بشمار می رود.
2▶: نظام پارلمانی: این یگانه نظام است که اکثریت موارد بعد از توافق اکثریت قریب به اتفاق آقا و توافق مجلس نمایندگان انجام می یابد و رئیس جمهور تقریباً نقش سمبولیک را در نظام حکومت داری بازی می کند، در این نظام صدر اعظم گپ بزرگ و عظیم را می زند و کلیه صلاحیت ها در گرو صدر اعظم باقیست. این روند در کشور های آزاد و امن بیشتر نتیجه داده است و خوبتر توانسته است به داد شهروندان برسد که دولت پارلمانی هند نشانه بارز از این روند حکومت داری است و در این کشور عبدالله عبدالله در دوران کمپاین های انتخاباتی اش شعار تطبیق می داد که بد بختانه ناکام ترین نظام خواهد بود چون در این کشور عده کثیر از وکلا به هیچ صورت از طریق آرای پاک و شفاف مردم به مجلس نمایندگان راه پیدا نمی کنند و از همین خاطر همیشه بر اساس معامله کار ها و فعالیت های خویش را به پیش می برند.
3▶: نظام فدرالی: تطبیق این نظام حکومتداری در افغانستان شعار است که داکتر عبدالطیف پدرام به زبان می آورد و آن نظام را چاره حل همه مشکلات کشور می داند. این نظام حاکمیت را مختص رئیس جمهور و ادارات مرکزی نگه نمی دارد، سران حکومت محلی را برای تصمیم گیری ها بزرگ در سطح ولایت شان دست باز می دارد. در این نظام تغییر و تبدیل، تقرر، استخدام و انفکاک از مسئولیت های عمده والی ولایت/ ایالت/ استان بشمار می رود که با پیشنهاد رؤسای دوایر دولتی و امضای شخص اول ولایت انجام می شود.
مناسب ترین گزینه برای حل بحران امنیتی و قومی افغانستان را داشتن حکومت نظام فدرالی شکل می دهد ولی بزرگترین ایراد در وصف این نظام این است که کشور بزودی به بحران تجزیه و غنامدی ایالات پر نفوس و با درآمد مواجه می شود.
مشکل دیگری که این نظام از خود بجا می گذارد همانا عدم اعلام راه حل منطقی برای امورات دینداری و سیاست بین المللی کشور است در این نوع نظام، ولایات درجه سه به تناسب ولایات درجه یک و صاحب گمرک و بندر به هیچ وجه نمی توانند از عهده عادی ترین کار ها که تهیه معاش برای کارمندان است برآیند چه رسد به تصمیم گیری سطح اولی تر و مقدم تر!
بنابراین، برجاست که از حفظ حاکمیت دولت تحت رهبری نظام ریاست جمهوری حمایت و پشتیبانی کنیم و بر آن با رفراندم افزایش صلاحیت های سران ادارات محلی سازش عادلانه نماییم. همان است که مشکلات ماهیت اصلی شان را از دست می دهند و دست ادارات محلی برای تعیین و تبدیل، مجازات و مکافات خیلی باز می شود که می تواند مشکلات را بصورت کلی مرفوع سازد و همانطور انکشافات را پدید آورد. 

با مهر 
گل رحمان فراز