آرشیف

2018-2-24

گل رحمان فراز

چرا دولتِ مرکزی متوجه ما نیست؟!

 

چرا دولتِ مرکزی متوجه ما نیست؟!

چرا دولتِ مرکزی متوجه ما نیست؟!

غور به عنوانِ ولایتِ مرکزی کشور لقبِ نسبتی قلب/دل افغانستان را داشت. این ولایت با داشتنِ راه های مواصلاتی صعب العبور، دور و دراز و پُر خم و پیچ در عمقِ کوهساران سخت گیر و جغرافیای غیر عادی قرار دارد. دوری راه از یک طرف بی توجهی اداره مرکزی از طرفِ دیگر دست به دست هم داده و با خوش باوری مردم این محل یکی شده و از غور یک دیارِ فراموش شده، رها از انکشاف و محدود در مشکلاتِ موجود اش ساخته است

چند عامل موجب می شود تا سرانِ اداره محلی نسبت به ما احساسِ بی علاقگی و بی احساسی کند که قرار ذیل اند:
حمایتِ بدون خواست از سرانِ جمعیت: بدون توقع از موقف گیری/ جهت گیری همیشگی سرانِ حزبِ جمعیتِ اسلامی حمایت همه جانبه و پشتیبانی قاطعانه کرده ایم ولی این نوع حمایت ها در طولِ تاریخ هیچگاه به نفع مان جا نخورد و نفعی با جانِ مان نچسپید. در این انتظار بودیم که کمک های بی توقع شاید روزی جایگاه را اش به توجه حمایت شونده به حال مان باز خواهد کرد ولی بد بختانه این انتظاری بود که با خیالاتِ شیرین توام است.
اعلان آمادگی از هر خواستِ رهبرانِ تاجک: تا هنوز برای دفاع از هویتِ تاجک و حق سیاسی تاجک های کشور، خاصیتِ سپهر و حالتِ آماده باش را داشته ایم. در موقف گیری های مان بجای عقل از مصلحت کار گرفته ایم و نفعِ خود را با دفاع از نفعِ رهبرانِ تاجک بدخشان، پنجشیر و بلخ آتش زده ایم و شعله بد بینی، تعصب و انزجار تیم مقابل جمعیت اسلامی را بر تنِ ولایت و بر روندِ رشدِ سیاسی مردم مان افروخته ایم.
نادیده گرفتنِ یک پله ی قدرت: می بایست تا در تصمیمگیری های سیاسی ماهرانه برخورد کرد و نگذاشت منافع مان از طریقِ تصمیمگیری های بی خردمندانه زیر پا گردد. همیشه باید به همان اندازه به دوست لطف نمود که ارزش اش را داشته باشد و به حدی در مقابلِ دشمن سنگر گیری کرد که امکانِ دوست شدن هم برود. مصلحت این است که پایه های توانمند و متنفذِ غور بکوشند تا روابط دوستانه سیاسی شانرا به هر دو طرف رقیب مستحکم نگهدارند تا اینکه در مراحل بُرد و باختِ تیم ها از محراقِ توجه باز نمانند و بکلی فراموش نگردند.
خوش باوری بی اندازه: مهم ترین ترفند که سیاسیون بلد اند تا ما را در محور شان بچرخانند همانا خوش باوری بی اندازه مان در دورانِ مُبارزاتِ انتخاباتی سران حکومتی است. آنها با یک عالم وعده و یک دنیا چرب زبانی سراغ ما می آیند و برای ما وعده بهشتی ساختن دیارِ مان، قارون ساختنِ جیب مان و ابرمرد ساختنِ خود مان را می دهند در حالیکه واقعیت چنین نیست و ایشان خیلی زود فراموش کارند و به محضِ اخذِ کُرسی وعده ها را از یاد می برند.
عدمِ پیشکشِ پیش شرط برای تیم های انتخاباتی: می بایست تا قبل از اعلامِ حمایت از نامزدانِ انتخاباتی در کارزار های انتخابات، از ایشان نویدِ مثبت و وعده همکاری همه جانبه با تعهد جدی را گرفت و بر تطبیق شدنِ خواسته ها تلاش های فراگیر کرد. این نوع معامله دو نفع را ببار می آورد. اول اینکه از جیبِ شخصِ برنده چیزی کمنمی شود، دوم اینکه همه می دانند که ما در تحولاتِ سیاسی هوشیارانه موقف گیری می کنیم
اشتراکِ رضاکارانه در انتخابات: انتخابات را به مثابه یک روندِ تحول و گذارِ مثبت قبول داریم. این گذار ارتباط مستقیم بر گزینشِ خردمندانه و تصمیم گیری عاقلانه مان دارد. همیشه در انتخابات ها با توجه بر خوب شدنِ اوضاع در پای صندوق های رای رفته ایم و بر کاندیدِ موردِ نظر و با تعهد مان رای داده ایم ولی کسی به رای توجه نکرد و هیچ کس از رای رضاکارانه مان خوش نشد. در مقابل هر رای باید باج گرفت و آن باج عبارت است از تعهد در اجرای مسؤولیت، حقوق سیاسی و توجه به آبادی دیارِ مان.
نداشتنِ خواست های معقول از سران: در هر حالت از سرانِ حکومت ها بعد از انتخابات ها خواست ها داشته ایم ولی این خواست ها در اوجِ معقولیت خود نرسیده بود. وقتی چیزی را می خواهیم باید با منطق همراه باشد، اگر جذبِ افراد تحصیل کرده را در چوکاتِ دولتِ مرکزی می خواهیم، باید افرادِ کادری و تحصیل کرده داشته باشیم و اگر کسی را برای شان توصیه می کنیم باید اراده راستین و انگیزه خدمت به مردم اش را داشته باشد.

عدم همدیگر پذیری: یگانه مُشکل که غوری ها را به نابودی کشانیده است همانا نفاق و عدم همپذیری شان است. نفاق؛ آسایش را از غوریان گرفته و دندانِ گرگِ درنده را بر یخن مان تیز می کند. اتحاد و اتفاق مزایای شیرین دارد و برِ آن، موجب رسیدن همه اتباع به حقوق واجبه شان خواهد بود. پس چه خوش است که تصمیمگیری های سران غوری ها در مقابل خودشان همیشه مصلحتی باشد و رفتن شاه به یک دروازه همیشه مرام آبادی غور و تکامل جامعه غور نشین را با خود داشته باشد.
بی احترامی در برابر سران: بعضی اوقات در حمایت های همه جانبه مان از طرف دوست در واقعیت به حق دشمن و به حق آینده این خاکجفا می کنیم. معضل اینجاست که جناب هم پیمان ایثار مان را نادیده می گیرد و در برابر جان فدایی مان فقط تشکری می کند. ما با این حال و هوا مستحق کرم بیشتر از جناب دوست هستیم ولی افسوس که جناب دوست نمی داند و بکلی درک نمی کند.
نه مورد فوق گزیده از دلایل است که می تواند مردم غور را در تحولاتِ سیاسی به انزوا بکشاند و افتخاراتِ تاریخی غور را انزجار نماید. پس از ماست که به هر گزینه مکث کنیم، با تعقل پیش رویم، از خوش باوری بپرهیزیم و بر هر خواسته مانراه تطبیق و اجرا فراهم کنیم.

با مهر 
گل رحمان فراز