2014-12-5
استاد غلام حیدر یگانه
شعر من، این دو، سه گپکِ پاک و ساده بود
یک های بی بهانه و عرض اراده بود
شامی، چراغ موشی قصه به کودکان
صبحی، غریو مرغ درین خانواده بود
من، ابر زود رفتنم و طرح شعر من
یک لحظه پای مزرعه تان، ایستاده بود
در داربست کلبه و در پای بست کشت
در حد خود به خدمتتان، خاک و خاده بود
بستند راه شهر و تلاشِ چلاق شعر
تا پشت روستای شما، شوق جاده بود
هرم تنور و تندی ی سیر و شراب شیر
از ویژگی ی لهجة این کوهزاده بود
از بیخ بوته بود و هوای چنار داشت
گنجشک بود و در پی عنقا فتاده بود
هرچه نبود و بود به پایان رسید و خفت
طبعی که چشم، روی وفاتان کشاده بود
لندن ـ زمستان 1391
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
پایان