آرشیف

2018-3-15

دوکتور ص. سعیدي

پاکستان موجود سرطانی!

پاکستانی استابلشمنت دشمن مردم افغانستان بود، است و زمان ثابت کرده که باقی خواهد ماند. 
ګروپ از حرکت طالب  که از جانب استابلشمنت پاکستان به رُخ جهان کشیده میشود و جانب افغانی نیز با تعجب تلاش مذاکرهء سیاسی به آن ها را دارد عملاً در نهایت امر به خواست خود و یا با تحمیل شرایط در خدمت اهداف استراتیژيک پاکستان قرار دارد. 
جانب حاکمیت کابل با ارایه برنامه های صلح و تفاهم توقع بردن و توقع کردن که ایشان به صلح و مذاکره به حاکمیت کابل حاضر خواهند شد حد اقل ایجاب از سر نویسي قاموس ها و فرهنګ های  سیاسی را مینماید. 
پاکستان درین راستا دست بالا دارد و با داشتن نیرو های به نام طالب و دهها ګیلانی، قومندان و امکانات کدری و مالی  و فرصت های در چهل سال ګذشته و بلاخره با هدر دادن وسیع امکانات بالقوهء جانب افغانی در موقف بهتر قرار دارد. 
پاکستان با داشتن چنین برتریت های و داشتن کادرها در ستیج سیاسي کابل چرا و به چه دلیل صلح و استقرار را به افغانستان هدیه کند؟ هیچ منطقی چنین روش را به نفع جنرالان و استابلشمنت  پاکستانی نمی داند و پاکستان چنین کاری را نه خواهد کرد. 
پاکستان افغانستان مستقل، متکي به خود را دیده نمی تواند و نه خواهد ګذاشت افغانستان به قوام و ثبات برسد. 
پاکستان نه خواهد ګذاشت افغانستان به اداره آب، جنګل، معدن و منابع بشری خود برسد. 
پاکستان تاریخ و جغرافیای خود را بهتر میداند و افغانستان مستقل، متکی به خود را در تضاد منافع خود میداند. با وجود اینکه بخش از واقعیت های اقتصادی و سیاسی و زمان به ضد استابلشمنت پاکستان در حرکت اند اما استابلشمنت پاکستان در قبال افغانستان سیاست دشمنانهء ضد افغانی و ضد افغانستان را تغیر نه خواهد داد و نمی دهد. 

بلی پاکستان کادر ها و اجنت های زیاد در داخل افغانستان دارد و این مشکلات وسیع را در داخل و خارج برای افغانستان ایجاد کرده میتواند و کرده است. 

 

راه های حل: جنګ و مجادلهء حق با باطل ادامه دارد و پاکستان باطل است. 

کار سیستماتیک در تقلیل امکانات پاکستان در افغانستان و بکار ګیری سیاست های تجرید اجنتهای پاکستانی در افغانستان. 

درین راستا شف شف کردن با پاکستان تمدید تراژيدی ملت افغان و تمدید خطر صلح منطقوی است. 

به یقین که سیاست مصالحه سیاسی و پيشکش کردن طرح ها و تلاش های صلح و لو با تمام صداقت، پاکستان را از سیاست افغان ضد، افغانستان ضد و صلح ضد باز نه خواهد داشت و چنین توقع کردن خطاء هم است. 

آما این راه را پيمودن درست و ضرورت است؟ بلی درست و ضرورت بخاطر تجرید پاکستان در انظار جهان و به اصطلاح اِتمام حُجت کردن است. اما اګر توسط افراد کار کشته و عدم اګاه از ماهیت پاکستان عملی شود، چنانچه در اکثر موارد تا حال شده، جانب پاکستان از آن جانانه به نفع خود بهره برداری کرده و میکند. بابد و باید به خاطر داشت که چنین روشهای خیر خواهانه جانب افغانی سبب  تأمین صلح و استقرار به مفهوم وارد شدن پاکستان به امر صلح و تفاهم  خیر نه خود خواهد شد و نه ګروه های دست نشاندهء خویش را پاکستان اجازه  صلح و تفاهم نیک، خواهد داد. 

آما اګر با ابتکارات صلح جانب افغانی اګر یک تن هم به صلح و تفاهم بین الافغانی بپيوندد و  منجر شود، موفقیت است و ادای رسالت است و قابل استقبال. اما به یقین ګفته میتوانم که این راه طولانی و حل نهایی ایجاب مقابله و تحمیل اهداف حق و ګرفتن راه حق و مجادله رویاروی با استابلشمنت پاکستان یک واقعیت غیر قابل انکار است. ارایه بخش از مطالب در ظاهر متناقض ایجاب تعمق بیشتر دارد. شرایط ما ایجاب تقویت دوامدار خود، دولتداری خوب،. تقویت نیرو های امنیتی و نظامی، تقویت دوچندان و سه چندان نیرو های استخباراتی و کشفی، شناخت و کشف اجیر و نوکر فعال دشمن در ادارهء حاکمیت جانب افغانی و محدود ساختن امکانات آن، استخدام کادرهای ضداهداف شوم پاکستانی و ادامهء کار وسیع افشای ماهیت کاذب پاکستان، کسب و تقویت کار با متحدین داخلی سیاسی ضد پاکستان و تقویت کار با نیروهای ضد پاکستانی و از جمله با هند، تجرید پاکستان از متحدین اش و متیقن ساختن جهان و مردم پاکستان امروز که سیاست های افغان ضد و افغانستان ضد پاکستان مردم منطقه و استقرار را خطر جدی و اساسی است. 

 سیاست ایجاد، تمویل، تربیت و صدور دهشت و ترور پاکستان سبب ادامه تراژيدی ملت افغان، مردم پاکستان امروز و خطر جدی صلح جهانی است. 

آمادګې دوامدار از تقابل اجتناب ناپذیر با دهشت و وحشت استابلشمنت پاکستانی جنګ طلب و دهشت ګر پاکستان باید و باید با برنامه های وسیع و همه جانبه در برنامهء کاری افغانستان و متحدین منطقه و ائيتلاف ضد تروریستی جهانی باشد. 

اضمحلال ای اس ای مانند یک سازمان تروریستی، کشیدن بمب اتوم از دست این دهشت ګران و بلاخره پاپان دادن به این دانهء سرطانی به نام پاکستان یکی از راههای حل اساسی خطر و تقلیل خطر ترور و دهشت در منطقه است. 

مردم این منطقه، پشتونها و بلوچها درین منطقه، افغانها و مردم خیر اندیش منطقه باید به حقوق حقهء خویش برسند و از شر دانه و موجود سرطانی به نام پاکستان باید رهایی یابند. 

سوء استفادهء  ایران نیز درین جا، تا افغانستان به ادارهء آب ، معدن و تنظيم قوای بشري خویش نه رسد،  جانب دیګر از ادامهء تراژيدی ملت افغان است که ایجاب تدابیر مشخص را دارد 

انتخاب دیګری وجود ندارد. 

پایان بی پایان 

۱۶/۳/۲۰۱۸