آرشیف

2014-12-5

استاد غلام حیدر یگانه

پائیز و پائیزی های فائز

پائیز در دفتر «پائیزی ها»ی محمد اسحاق فائز، با ژرفای جذر و مدِ زندگی در خروش   و تلالو است. در گسترة رنگین پائیز، همه حس ها زنده اند. این موسم، هم تداعی گرِ «جلوه گریِ» حُسن است، هم یادآور «سوگ» و «بلا»؛ هم فصلی است «سرد» و «زرد» و هم بهاری است «سبز» و «گرم»؛ و سرانجام، هم باغستانی است نادره و «زیبا» و هم زمستانیست که در آن، «خروش و خشم بلند است».
در سراسر این دفترِ 157 صحفه ای، هفت شعر مستقل (صفحات: 35، 36، 116، 120، 124، 126و 128)، وقفِ نگارگری موسمِ خوش، تلخ و وسوسه انگیز پاییز گردیده است. نسیم دلانگیزی از یاد های عاطفی و شخصی شاعر در فضای این سروده ها موج می زند؛ طبیعت با گوارایی و توفانهایش در فطرت و سرنوشت او راه می گشاید و بار دیگر طبع و قلمش را توام با امروز و دیروزِ جامعه و کشورش به جولان می آرد.
در یک سخن، عشق، جوهره ایست که سرنوشت این چکامه های بی قرار را تعیین می کند و با معجزة عشق است که در گریبان پائیز، نفس شکوفای بهار نیز تنَ شعر را خرمی و فرخندگی بخشیده است. شعر «پائیز»، ص 36 را می آورم:

 
پائیـز
 
خــزان زرد مـــرا تـا تـو جـلــوه گـر گــــردی
مـیــان شـبــنـــم اشــکــم ز گــریـه تـر گردی
بـــروی شــاخـــة عـــریـــان بــاغ هــای انار
بــه قـنـدهـار چـو باران دوبـــاره بـــرگــردی
اگـــر چـــه دامـنـه هـای شـمـالی در سـوگـند
چــو تــاک هـــاش دگـــر باره سبز بر، گردی
خـروش و خـشم بلند است و خشک سالی بد
لـطــیــفـه نـیــســت، بـلایـیـسـت با خبر گردی
سـکـــوت تــلـــخ مـــرا بـا بـهـار و بـاغ بگو
الـهــی فـصــل زمـسـتـان، تو مختصر گردی
دعــا کـنـم کـه اگـر مـانـده در دلت از عشق
دوبــاره غــرق بـهـــار امـیــــــدور گـــــردی
23 میزان 1387

 
 
فراموش نکنم که فائز، در صفحة 23 این دفتر شریف که در سال 1387 در کابل انشار یافته با کمال سخاوت، شعری به اینجانب بخشیده که مایة افتخار و امتنان است.
بدین وسیله، از عنایت دوستانه و تشویق آمیزش اظهار سپاسگزاری می نمایم و باورم این است که پرمایگی «پائیزی ها»، شعر دوستان را به پیشرفتهای مسلم ترِ این شاعر پرکار و درد آشنا در آینده های نزدیک متیقن می سازد. چنین بادا !
 
صوفیه ـ عقرب 1388