آرشیف

2014-12-30

محمد تقی حسین زاده

وعــــده های انتخاباتی: طنز

کاش جای تمام آن گفتار
پرسش ام راجواب می دادی

یا اگر صحبتی نمانده به جا
دو سه متری طناب می دادی

انتخابات قبل یادت هست؟
نانِ داغ وکباب می دادی!

آن زمانی که میکروفن در دست
وعده باآب و تاب می دادی

می نوشتی که مقصد آزادیست
آدرسِ انقلاب می دادی !

درمجالس که می شدی دعوت
دسته گل هی به آب می دادی!

به مریدان وپیروان خودهرشب
لوح تقدیر وقاب می دادی

در میان مجردان، اما
وعده های خراب می دادی!

هرکسی هرکجا خرش می رفت
زیر پالان رکاب می دادی

با دو تا چوبگ زدن به آن جایش
خرِ او را شتاب می دادی!

درستادت برای تبلیغات
عکسِ با حجاب می دادی

انجمن های شاعران مفتی،
به جماعت کتاب می دادی

آن چه دادی حلالشان باشد
ممکن به قصد ثواب می دادی

جای کافی که این وآن دادند
شیر تازه … نه، گاب می دادی!

سخنانت اگر چه آرام، آه
به همه اضطراب می دادی

فکر ما را مثال چرخ وفلک
الکی پیچ و تاب می دادی

اگرچی توقعات بسیار بالا بود
برای موتورها تیل خراب میدادی

گر فلانی به ما توشک می داد
تو خودِ تختخواب می دادی!

روز وشب باپوف زدن هایت
گوش مان راعذاب می دادی

جای آن وعده ها به ما ای کاش
شربت وگولی خواب می دادی

طبقه کارگرتابکی بنالد ازکار
برایش سامان واسباب میدادی

برای نوازندگان مان دوستان
آنوقت طنبور ورباب میدادی