آرشیف

2018-11-22

گل رحمان فراز

والی خاضع و نا رضایتی جوانان غور:

والی خاضع و نا رضایتی جوانان غور:

توانایی، درایت و مدیریت سید انور رحتمیوالی اسبق غور را نمی توان در وجود غلامناصر خاضعوالی فعلی ولایت غور جُست ولی آقای خاضع را می توان به تناسب به والیان دیگر چون؛ منیب، افضلی، احمدی و جوینده دارنده ویژگی شخصیتی بارز تر، محترم تر، بی بد، با پاس و سپاسگزار تر دید

مهم ترین بُعد تاثیر گذارِ شخصیتی آقای خاضع را فروتنی وی شکل می دهد. فروتنی که از هیچ کس دریغ نمی کند و توازن که به همه مردم/اقوام غور یکسان تقسیم می کند

اینکه والی خاضع کاری نکرده است بر می گردد به تنفذ والیان و عملکرد های مبتنی بر فرمان، تاکید و اصرار های والیان در مرکز. خود می دانیم که سران حکومت خود در امر نا امن سازی، عدم خدمت و گسترش فساد و تقلب متهم اند. آنها علی رقم برنامه های بی شمار نتوانستند کاری کنند.

ما که می گویم خاضع مدیریت کارا در سطح اداره محلی نداشته است، دقیقاً می خواهیم چه را به اثبات برسانیم؟! خاضع در امورات استخدام نه تنها که دخالت نداشته است بلکه یک هراتی را بخاطر گرفتن حق (کُرسی) جوانان این دیار به غور نیاورده است

هیچ کس مدعی نیست که والی خاضع در ماموریت اش مفسد، فساد پیشه، حامی تقلب و ضد اصلاحات باشد. پس زمانی که این خصوصیات در وصف بلند ترین عضو اداره محلی دیده نشود، مستحق تقدیر است.

می رسیم به بحث حق خواهی و حق طلبی: سرک و برق خواست فرا قومی و همه جانبه غوریان را شکل می داد. آقای خاضع از ابتدا تا انتها دوشادوش اعضای این حرکت مردمی تعقیب گر خواست های مردم و وعده های حکومت مرکزی بوده و از هیچ نوع تلاش دریغ نورزیده است

موردِ انعکاس صدای مردم: همگان شاهد انتقاد های شدید آقای خاضع بخاطر حقوق اولیه مردم غور از سران حکومت وحدت ملی (غنی و عبدالله) بوده و محرومیت های غور را به خوبی به سمع ایشان رسانیده است

احدی را نمی توان یافت که عملکرد خاضع را تعلق مطلق به قوممشخص، شخص خاص و یا حزب مشخص بدارد. حفظ بی طرفی، کار در چورچوب دولت و چوکات قانون و بی ضرری در امورات اجرای وظیفه آن هم از طرف رهبری اداری محلیوالی ولایت نعمت بزرگ است.  

موضوع نا امنی ها: غور محاط به چالش های نا امنی است که عامل اکثر آنرا مشکلات ذات البینی و قومی شکل می دهد. نقش بزرگان محل، قوماندان های مسلح، وکلای مردم در امن/نا امن سازی این ولایت حاکم و چون سنگر مقدم است

حکومتِ که تا ولایات به دقیقه نود (۹۰) سقوط نرسد، اقدام جدی نمی کند، حکومت که پیامِ در محضر خطر بودن نقاط ولایات به سران آن به پیمانه و اهمیت اعلان تجارتی باشد، دردِ کی را دوا شده که از من/خاضع تداوی شود.

فرض کنیم، والی خاضع را هم همانند والیان دیگر از ماموریت اش با اعتراض های تند برکنار نمودیم، بدیل این کار مان چیست؟! دولت مرکزی به خواست و طرح بدیل خودمان والی را از خود مان تعیین کرد، آمارِ رضایت مندی مردم/ سطح بد بختی های ایجاد شده از تقررش و میزان عملکرد اش بر هماگان هویداست

پس، بیائیم خاضع را با ارائه طرح/ رهنمود و راهکار همکار باشیم. نقاط قوت اش را بارز داده (تا موجب انگیزش در عملکرد اش گردد) و نقاط ضعف اش با ارائه روش بدیل به انتقاد بگیریم

با مهر 

گل رحمان فراز