آرشیف

2017-9-16

دوکتور ص. سعیدي

ميگویند درین کشور ھمه چیز جعل است!

مسایل نسبی اند تأکیدی که ما ملت نبودیم و نیستیم و این جعل است فهم «پدرامی» ها و افراطی هاست.
این روشنفکران!؟ کور فکر (ولِدَ معارضاً و سیموتُ معارضاً) مانند مخالف تولد شده اند و در مخالفت خواهند مُرد. 
این کور اندیشان روشنفکر نما انگلیس ها را ملت نمی دانند، امریکایی ها را ملت نمی دانند و در تأریخ سه صد ساله و یا دور بردګی را به معیار های حقوق بشر (اقلا حقوق بشر در تیوری) قرن ٢٠ سنجيده و با قضاوت در مورد ګذشتګان به نفرت و کینه های قومی در امروز دامن می زنند و هر آنچه عزت است به صورت منظم، پلان شده و سیستماتيك، و مصرانه بی عزت کردن می خواهند. دزد و رهزن را قهرمان ساخته افتخار، غازی و عزت را بی عزت معرفی می دارند.
پاکستان که نه تأریخ، نه ملت و نه جغرافیا دارد به زور و اتکای "پدرام" ھا و. . . از ساختن ملت ( نشنال بیلد) و هویت ملی بحث کار و افتخار دارند.
همان پاکستانيکه اقبال لاهوری افتخار پاکستان می ګوید:
ساری دنیا سی اچا – هندوستان همارا) از تمام دنيا هند من بهتر است)
و آن پاکستانیکه سرود ملي اش:
پاک سرزمین شاد باش. است
که كسې نمی ګوید از پاکستانی کی به این زبان فوق که سرود ملی اش است چه کسی به این زبان در پاکستان صحبت دارد؟
در آنجا کس از تقلب و جعلی بودن صحبت ندارد.

امریکا کشور مهاجران از تقلب و جعل صحبت ندارد.
ایران امروز سیاسی که تخت جمشید تقلبی ساخته است و خودت هم خبر نداری که تخت جمشید در بلخ است و هر آن افتخار آریانا که مرکز اصلی آن بلخ و بخدی بود و ایران سیاسی امروز آنرا تصاحب کرده و کس جعل ایران نمی ګوید.
اما افغان من، در ظرف 16 سال اقامت در ایران و یا خارج از تمدن و بې خبر از تأریخ خود با خواندن منابع ایران صفوی و پاکستان یا …. منابع استعمار هرچه در دست است، عزت و افتخار است به آن توهین، تحقیر و بی عزت میکند.
پټه خزانه را که مستند تأریخی است نوشته علامه حبیبی و جعل میداند افغان و افغانستان را جعل میداند در حالیکه این کشور در م1774 توسط احمد شاه درانی ایجاد و اینکه تا امروز ايرانی ها قصور سقوط امپراطوری صفوی از ما را از ما امروز می ګیرند و بعضی اولاد بی خبر این وطن و يا افراد مجهول الهويه و حرامی را هم متقاعد ساخته اند که درین کشور و سرزمین با تاریخ 5000 ساله با وجود مهمترین مراکز این تمدن ها در افغانستان امروز در بلخ، ګندهارا، غزنه و غور و هرات و کابل و … همه تاریخ شاهد اما به دهن ما بی خبران داده اند و ما طوطی وار تكرار می كنيم كه همه چیز ما جعل است. تأسف به حال كسانی كه اين كشور و حوزهء تمدن افتخار آفرين و با مهمترين مراكز در سرزمين افغانستان امروز را همه جعل بدانند.
شما ملامت نيستيد، نوکر بودن و با معذور بودن است.
علت ديگر این حالت آن کار وسیع و بزرگ است که دیگران برای خود كرده اند و سادگان بی خبر و یا كم دانشان و يا خريده شدگان دارند که برای شان کار میکنند.
مثال می آورم: نوروز روز افتخار و تجليل و عنعنۀ ايران امروز، تاجكستان، ازبكستان، اذربايجان، افغانستان، كردستان و چین و …است و این تقویم به همۀ اين مناطق و مردم آن تعلق دارد. مردمان همه این سرزمین های امروز آنرا ګرامی می دارند اما آقای اوباما رئیس جمھور امریکا این روز را در صحبت رسمی خویش به مردم كشور ايران امروز تبريك مي گوید.
به میدیا و تلويزيون های ایرانی نګاه کنید، ببینید و گوش کنید ھر چه تمدن در آريانا و اين حوزه است مربوط ايران امروز می دانند و جهان گردان جھان را بازدید تخت جمشيد جعلی در ايران می برد. حتی بی. بی. سی. با کارمندان اجیر ایرانی در نشر و پخش این جعلیات و تحریفات به صورت صریح با نمونه های مشخص کار می کنند. مبصرين بس مشھور پاکستانی در روز روشن افغانستان را در تأريخ مربوط به پاکستان میدانند.
برنامۀ جعلی پنداشتن ھمه چیز در افغانستان در چوکات ھمان برنامه های دشمنان و اجانب است که ما بی خبر از عزت و افتخار خويش، مأمور يا مزدور و يا هم معذور آنرا طوطی وار تکرار کرده و اكت دانشمند و صاحب نظر نيز می كنيم.
تأسف به حال ما.

الهی ھدایت نیکی کن.
نمی دانم در کار به بی عزتی خويش چه لذت است؟
مجيب الرحمن رحيمی نطاق رئیس اجرائیه دولت جمهوری اسلامی افغانستان معاش و مصارف دهها هزار دالری از افغانستان ميگیرد اما نه افغان و نه افغانستان را قبول دارد.
شرم كمی شرم.
قبول ندارم، نداشته باش ، مرغ كم گویش کم. اما بر ديگران تحميل نه كن و اگر اندکترین عزت داری معاش پارلمان و مردمش را خو مگیر.
شرم و نفرت به حال چنین بی عزتان. توبه توبه. 
ديگر چه خواهيم ديد و شنيد!