آرشیف

2015-8-17

گل رحمان فراز

من و غنی، سوار در یک کشتی!

من و غنی، سوار در یک کشتی!

غنی، هر چه کوشش می کند تا مشکلات افغانستان را در جهان به معرفی بگیرد نمی تواند کسی را جلب توجه اش بگردند!
من، هر چه کوشش می کنم تا مشکلات ولایتم را در سطح ملی انعکاس دهم گوش شنوا در آن رابطه پیدا نمی توانم!
غنی، هر چه کوشش می کند تا اندوخته های ذهنی خویش را از ذهن اش به عمل انتقال دهد، ولی نمی تواند!
من، هر چه کوشش می کنم تا یاد داشته های ذهنی ام را عملی سازم نمی توانم اندک ربطی در نظر و عمل همان موضوعات به وجود آورم.
غنی، با همه دوکتورا های افتخاری اش نمی تواند اندک ترین اغتشاش و تحرک را آرام و تسکین سازد!
من، با همه اسناد های تقدیری ام توان قناعت دادن اندک ترین موضوع بین دو شخص را ندارم!
غنی، تمرکز اصلی اش در انکشاف تعلیم و تربیه است و اندک ترین توجهی در راستای کاریابی محصلان انجام نداده است.
من، تمرکز اصلی ام را گرفتن مدرک (قباله روباه) تشکیل می دهد اما مطمئن ام بیکاری ها را بعد از فراغت همانند جوانان دیگر تجربه خواهم کرد.
غنی، دومین مغز متفکر جهان است و هنوز اندک ترین وعده هایش را در کشور افغانستان که جزء از جهان است عملی نتوانسته است. من، دومین پسر بچه ی غوری ام که در رویا هایم قدرت کلی سلاطین غوری را می پرورانم ولی اندک ترین عمل آنها را در سطح کشور و یا ولایتم انجام داده نتوانستم!