آرشیف

2016-4-15

گل رحمان فراز

من در وسط دنیای عجیب و شگفت انگیز زاده شده ام!

من در وسط دنیای عجیب و شگفت انگیز زاده شده ام!

گام نهادن بر دنیای پر از عجایب برای من عجیب و شگفت انگیز به نظر می رسد. علاوه بر اینکه به مرور زمان شیر و شکر جوهرات هستی خود را خوب تر و بیشتر از پیش برای من وحشت زده متجلا می نمایند، لذایذ، کیف و کان های هم وجود دارد که در اثر کنجکاوی بی شمارم و استفاده از قوه تحکیم روابط اجتماعی ام دریافتم و از بدنه همان پدیده ها زندگی تخیلی و سیاه را رنگین تر و پر رونق می سازم که همانا دوست های وفادار و رفيقان مرد اند.
دنیای من همانند دنیای هر بشر دیگر پر از فراز و فرود است و اغلب آنها را می توان از نا سازگاری بشر و کیش های فکری مختلف با ایده های افراطی محسوب نمود. اکثریت موارد را برتر دانستن شخصیت های انسانی نسبت به یکدیگر شکل می دهد و اتفاقاً برتر اندیشی افراد در همان کیش های انتخاب کرده شان به حدی رونق یافته است که حتی اگر روحانی مسلمان هم هم یافت نماییم تنها خود را وارث دین مبین اسلام می داند و به این فکر می کند که خدا تنها او را تحت شعاع هدایت قرار داده است.
عملکرد بشر مبتنی بر شعار گردیده است و کم احدی را می توان یافت نمود که شعار و عمل اش مشابه به هم قرار گرفته باشد، مثل اینکه در قاره اروپا اسلام وجود دارد (فرموده ها و تاکیدات شرعی و اسلامی در قالب دین های عیسویت و نصرانیت بکلی تطبیق می گردد) اما نمی توان در آنجا مسلمان یافت و اینکه در کشور های اسلامی، جمعیت قابل مشاهده و ملاحظه ی گرویده به دین اسلام دیده می شود اما در واقعیت آنها اسلام را شعار قلابی خویش قرار داده اند (به نام مسلمان اند اما ویژگی های تعریف شده شرعی و اسلامی که زیبنده حضور در عملکرد مسلمان است و تاکید در آن صورت گرفته است، عملی نمی کنند و مردم روز به روز به کار های چون خشونت، نفرت، وحشت، دهشت، نفاق، ظلم، انتحار و انفجار….! دست می زنند و باعث رنجش دل های تسکین شده و مایل به اسلامیت را سخت تر و سنگ تر می کنند.
در این جهان، ظلم به روش های مختلف و ماهرانه انجام می یابد که تحمل اش عزم می خواهد و راه بیرون رفت از آن نا ممکن دیده می شود. در این دنیا کشور های ابرقدرت همه مزایای اقتصادی و سیاسی را از وجود شیرین کشور های کم قدرت می چشند و بعد از استفاده ابزاری کشور های فقیر را در بیابان وحشت کشور های همسایه اش قرار می دهند و همانطور مردم کشور های فقیر بخاطر سیر نمودن شکم شان و زنده ماندن دم شان شب و روز با زحمات فراوان دست و پنجه نرم می کنند که در این موارد کشور های مدافع حقوق بشر و خواهان ترحم انسانی و انسان دوستی بی درنگ خاموشی اختیار نموده اند و اندک ترین توجهی ندارند.
در این جهان، رسیدن به قدرت محور تمام ارکان زندگی پنداشته می شود و برای رسیدن به قدرت از هر نوع شیوه و نیرنگ استفاده می گردد و از همان خاطر واژه های چون؛ سیاست و دموکراسی اصلیت کاربردی و معنی یی خود را از دست داده است و به بهانه های مختلف بخاطر نفع بردن از آن استفاده ابزاری می نمایند. 
چاره ی بجز دل بستن به وقوع جریانات تدریجی مطابق و یا مخالف میل ما وجود ندارد و بهترین گزینه معتاد ساختن خویش به حصول و عادت دادن به روند های است که توان بیرون رفت انفرادی در آن دیده نمی شود و زیبنده بشر است تا با اصطلاحات چون؛ عدالت، حقیقت، عشق، اخلاق و آزادی خود را عادت داده، دوست مظلوم، دشمن ظالم و یار کتاب باشید.

با احترام
گل رحمان فراز