آرشیف

2017-8-29

گل رحمان فراز

معیار های گزینشِ همسر در افغانستان!

 
 

معیار های گزینشِ همسر در افغانستان!

اینکه یک خانم و یا آقا در افغانستان هم سفر و همسرِ زندگی خود را با چه معیار های انتخاب می کند، بستگی دارد به سلیقه، دور اندیشی و فهم برای گزینش راه رسیدن به خوشبختی های آیندۀ که آرزو دارند همگام با هم برای کسب آن تلاش بخرج دهند.
بیشتر کسانی روابطِ زناشویی را به مبنای علایقِ عاشقانه انتخاب می کنند که کمتر به زندگی سعادتمند آینده از طریق سنجشِ دقیق انتخاب همسر و همسفر معتقد اند. در انتخاب آنها درک، اندیشه و سنجش جایگاۀ خود را به احساساتِ عمیقِ قلبی، عشق و عجله بدل می کند و همان است که روابط بعد از چند سال زندگی مشترک آهسته آهسته سرد می شود. 
در دنیای که دختران جوان و بالغ تا هنوز توانایی راۀ سعادتِ زندگی اش را نفهمیده است، خوشبختی را در رضایت و انتخاب کلی پدر و مادرش می جوید. برای وی تلقین شده است که پدر و مادر همیشه خیر خواۀ پسران و دخترانِ شان اند در حالیکه آنها به تعبیرِ خود شان خیر را برای سعادت فرزندان شان در طلب اند.
پدر دختر ها در اکثریت حالات خوشبختی زندگی دخترانِ شان را صرف برآورده شدنِ خواست های تعارفی و نمایشی شان می کنند. آنان حاضرند تا دختران شان را به بد خلق ترین پسر بدهند، زمانیکه پسر ها تعهدِ پرداختِ مصارفِ عروسی مُجلل و بجا آوردنِ مراسمِ خرافاتی، افراطی و کمر شکن را در اوایل بدهند.
بعضی دختر خانم ها به این باور اند که زمانی می توان به زندگی مشترکِ زناشویی موفق و خوشبخت بود که شوهر آینده و رویایی شان دارندۀ خانۀ مجلل، دفترِ کار و تحصیلاتِ عالی باشد اما عدۀ دیگر زیبا بودنِ چهرۀ ظاهری شوهر را مقدمِ همه اموراتِ زندگی و رسیدن به سعادت و خوشی های مشترک می دانند. 
فامیل های که اساسِ خانوادۀ شان استوار بر سنتِ نبوی و اصولِ زندگی اسلامی مُقید می بینند، ازدواج را به لحاظِ سنتِ مؤکد بودن اش بجا می آورند و صرف نظر از سنجش های تحصیلی، خانوادۀ خوب، قوم، اخلاق و سرشتِ طرف مقابل مصمم به عقد می شوند تا بارِ سنگینِ مسئولیتِ حفظِ آبروی دختران شان را بدوش خانوادۀ شوهرش محول سازند. 
گروهی دیگری نیز یافت می شود که در برابرِ ازدواج، سیاسی عمل می کنند. آنها می خواهند از این رابطه نهایت استفاده را ببرند و از این پیوند برای حامی ساختنِ گروه و یا قومی استفاده کنند و یا هم از همان طریق سرمایۀ خود را به ثروت قارون برسانند که در اینجا بیشتر مسئله مصلحتِ سود جُستن از رابطه ها مطرح است تا سنجشِ واقع بینانه برای اینکه آنها خانم ها را همانند لباس های تجارتی معامله می کنند.
گزینشِ همسر برای جوانان بیشتر بر حلقه مقبولی دختر خانم ها می چرخد. ایشان زیاد تر مجذوبِ دخترانی می شوند که نهایت زیبا روی و خوش اندام باشند، بتوانند در کنار شان احساسِ آرامشِ جنسی نمایند و با آن کمال خود را راحت احساس کنند.
اما به نظرِ من، مهم ترین ویژگی و با اهمیت ترین داشتۀ هر انسان را شعورِ انسانیت و اخلاقِ آدمیت اش شکل می دهد. زندگی مشترک زیبا خواهد بود زمانیکه (صرف نظر از زیبایی چهره، مقبولی اندام، داشتنِ موتر، خانه و وظیفه…!) شوهر و همسر هم دیگر را بکلی درک کنند، برای ترسیمِ خوشبختی آینده، هر دو نظرِ مُشترک داشته باشند و سعادتِ مشترکِ آیندۀ شان را خردمندانه بجویند.
این روش برای شان کمک می کند تا در اموراتِ خانوادگی در کنار هم مسئولانه سهم بگیرند و کشور را برای تربیتِ نسلِ آیندۀ سالم کمک شامخ نمایند. همان است که روابطِ همسری به درد سری مبدل نمی شود و به شکلِ معیاری اش پایدار و استوار می ماند.

با مهر 
گل رحمان فراز