آرشیف

2016-1-15

دوکتور ص. سعیدي

مصالحه سياسي به مفهوم واقعي كلمه الترناتيف خوب ديگر ندارد.

تا زمانيكه تمام نيرو های واقعی سیاسی جامعه در ستيج سياسي يك كشور و جامعه جايگاه متناسب خويش  رااز طريق مراجع  و مجاری مشروع،نه از طريق معامله و خيانت در غياب ملت، نه يابند در ان كشور و جامعه صلح و استقرار  پایدار امده نمی تواند. 
تازمانيكه عدالت به مفهوم وسيع كلمه  تامين نه شود و يك علاقداري حق اكثريت ملت را تصاحب كند، صلح و استقرار تامين شده نمی تواند. 
تازمانيكه معافيت از قانون وجود داشته باشد و مليونها دالر و سرمايه ملت به غارت رفته  را به عدالت حاضر ساخته نه توانند و مافيا در همه عرصه ها حاكميت داشته باشد در ان كشور و جامعه صلح پایدار در ان جامعه مستقر شده نمی تواند،  و تازمانيكه حق به حقدار نه رسد صلح و استقرار پایدار امده نمی تواند. 
تازمانیکه تفاوت بين امنيت و استقرار سياسي را ندانيم و از برتري های موقت نظامی در عرصه تفاهم نيك سياسي استفاده نه كرده و بكا نه گیریم به صلح و استقرار رسيده نمی توانیم. 
بلی مذاكرات صلح به مفهوم توافق با پاکستان و رسیدگی به دغدغه های پاکستان  خيانت ملي است، تاكيدات  عمال پاکستانی در بعضی از رسانه های افغاني مانند مبصرين سياسي!؟ افغان  نمای پاکستانی الاصل و دیگر افراد ستون پنجم که همين حالا در پیشاور و اسلام اباد بنگله ها دارند و … به ان تاكيد دارند.  ما را به راستين و استقرار رسانيده نمی تواند. 
بلی ما به صلح و استقرار رسيده نمی توانیم اگر مفهوم درست مصالحه سياسي را نه فهميم و از ان مانند ۱۳ سال گذشته استفاده افزاري، بی هويت سازي و تسليم مقابل استفاده كنيم. 
در صورت وجود بيش از ٢٨٠٠ كيلو متر خط و بيش از ٣٢٠ محل عبور بين افغانستان پاکستان امروز ایجاد و کار برای۔ باردر منجمنت و یا پوسته های دوجانبه و سه جانبه ربطی به صلح ندارد. 
اگر طالب قانون اساسی افغانستان را قبول كرد ديگر طالب نیست بھتر است نام خود را نيز تغير دهد. 
بگذار مصالحه سياسي را به حركت طالب خلاصه نه كنيم. 
بگذار در مصالحه سياسي مقابل را به بی هويت سازي وادار نه كنيم. 
بگذار طالب به امارت اسلامي وعده ديگر با قانون اساسي خويش بمانند. 
بگذار خط كشي خويش را كه همه مانند ما بانديشند راه حل نه ندانيم. 
بگذارمصالحه سياسي توافق در غياب ملت نه شود.

پس مصالحه سياسي و اين توافقات و مذاكرات چه و بر سر چه؟
بدون توافق و مذاكرات بر ميكانيزم اينكه چطور عوض تفنگ و باروت ملت سخن اصلي انتخاب را داشته باشد و پیدا  کند، تمرکز به مطالب ديگر در مبدا خطا است. اول بايد به اين توافق كرد. اين به اين توافق صورت گرفت باز قدمهای دیگر را برداشت ورنه ادامه كار بدون توافق برين خطا است. 
قابل تذكر است تاجايكه مطالعه دارم و ناظرم حزب اسلامي اقای حكمتيار به اين مساله توافق دارد كه ملت بايد حق انتخاب را داشت باشد. و…. 
ما درین مرحله نيايد به بی هويت سازي ديگران تمرکز کنیم این مساله در همين جا خطا است. 
ما درين مرحله قبل از تصميم ملت نه بايد امارت اسلامي و يا قانون اساسي خويش را بر ديگری تحميل كنيم. 
اين بدان معنا هم نيست كه از اصول خويش بگذريم. 
نه نبايد گذشت. مابايد در انتخاب به ملت استدلال كنيم كه اين اصل ما مثلا قانون اساسي بهترين وثيقه ممكن است و انرا انتخاب كنيد.  اما در عالم اسباب بر ميكانيزم، اراده و انتخاب ملت بايد اولويت داد. ملتيكه  در فصيدي قريب به اتفاق مسلمان است و مسلمان انتخاب خويش را دارد. اين است همان نقطه مركزي كه بايد به ان تاكيد و توافق مبدايي كرد. 
اگر به اين توافق شد قدمهای بعدي ممكن است و اگر نه توقع از مذاكرات توقع نادرست اما ضياع وقت هم نيست. چون ما در عين حال نيرو های امنیتی خويش را تقويه كرده و به ملت نشان ميديم كه ما تلاش از دستاله كشي ن برادر خويش از دست  دشمن كرديم اما موفق نه شديم و چاره نداريم جز دفاع برحق از ملت و مردم خويش. اين همان باريكي ها و سو تفاهمات اند كه تا حال جوانب تصميم گیرنده در كابل نيز به ان نه فهميده اند و ترازيدي ملت ما ادامه دارد. گفتنی ھای زیاد دارم اما تا حال نقل به كدام استخبارات نه گذاشته ام تا قوت منطق انرا زمينه ساز صلح و تفاهم سازم و يا صلح و استقرار خواست  برحق ملت ما و انسانهای خير خواه در توافق به خواست دشمنان صلح و انسانيت نيست؟ 
بايد به تمركز نيز داشت و انديشيد كه كدام منابع داخلی و خارجي صلح بين الافغاني نمی خواهند و چرا؟ 
انھایکه ملياردها دالر وپوند وارد شده در ١٧ سال اخير بهدكشور مارا حيف و ميل كردن، كرسي های بزرگ  و پردرامد دولتی را به خود و خانواده های خويش ميراثی ساخته اند، معادن افغانستان را به صورت منظم و دوامدار تاراج كرده و ميكنند و… پاکستانیکه صرف بخاطر وجود ترور و دهشت از جهان جزيه گرفته ميتواند، ايرانيكه ميتواند امريكا را از امكانات در افغانستان و شرق مينه و … ميترساند و ترسانده ميتواند، افغانها را مانند سرباز بی ارزش و رایگان به جنگ خويش در سوريه و ديگر مناطق جھان قربانی ساخته ميتواند و …. به هيچ صورت به صلح و تفاهم بين الافغاني به نحويكه اين امتيازات را از دست بدهند، راضي نه خواهند شد. ما از حاكميت سعودي ها نيز صلح و مساعدت صلح كرديم. مگر سر انھارا مار گزیده كه در افغانستان صلح قايم و مساعد امدن صلح كنند و باز بن لادن ها به كشور شان برطردد و عليه حاكميت های بی قید و حصر شان كار زار جهادي كنند؟ ما هنوز به منطق بسياري باريكي ها نه انديشيده و داريم تفنگ دیگران را به شانه كرده و جنگ دیگران را میجنگیم. 
تصادفي نيست كه مساله تكفير امان الله خان از سر روی دست گرفته ميشود. سازمان دهان اين بلوا ميخواهند حاكميت امروز را ترسانده و امتياز بگیرند. 
پیش کردن شرایط و موانع در برابر صلح و تفاهم بين الافغاني و به ساختن مذاكرات صلح به معنای تسلیم و بی هويت سازی رنگ دیگر از مخالفان مصالحه سياسي است كه بنا برخواست مردم افغانستان مخالفت صريح به تفاهم بين الافغاني كرده نمی توانند. اين حلقات اصلا به صلح بين الافغاني موافق نيستند و نمی گذارند ما به صاح، تفاهم، استقرار و ترقی برسیم. درين هدف و در تحقق اين برنامه مصالحه جيبي، سمتي، تعصب قومي و ديگر برنامه های شوم شان تامین شده نمی تواند. 
از انسانهای خير انديش تمنا دارم تا اين منطق را عام ساخته، انرا تكميل  و در تنوير من، خود و ديگران مساعدت خير بدارند.

و من الله التوفيق.
دوكتور صلاح الدين سعيدي
١٣/٠١/٢٠١٦ 
٠٠٤٤٧٨٨٦٤٧٤٦٣٨