آرشیف

2015-2-1

دکتور محمد انور غوری

لزوم انقسام غور در قالب دو ولایت
 
 
سرزمین غور ساحۀ وسیع و صعب العبور سطوح مرتفع مرکزی کشور ما را تشکیل میدهد. اگر قطر این حوزه را خط واصل بین سمت شرقی آن (یکاولنگ و پنجاب) تا سمت غربی غور(مثلث ساغر، فرسی و بالابلوک) تصور کنیم ، طی طریق این مسیر ، در صورتیکه سرک معیاری میداشت، توسط موتر بیشتر از چهار شبانه روز را در بر میگیرد. مسافه بین شمال تا جنوب ، از انتهای فاریاب (قلعۀ تاریخی بندار و لولاش) تا شمال باغران هلمند(بند انقرچاق) نیز فاصلۀ کمی نیست. طغیان انرژی آبی غور را ، رود خانه های  هریرود، فراه رود ، مروالرود(مرغاب) ، خاشرود و معاونین رود هلمند مسجل مینمایند که همۀ آنها از همین ولایت سرچشمه میگیرند . کوه های سربلند ، دره های عمیق ، چراگاهان وسیع غور سالانه بیشترین رمه داران کوچی را از همه سمتها بخود جذب میکند ، بازارهای موسمی گوسفند در آبل(دولینه) و فیروزکوه(چغچران) طی صد سال گذشته ، معروف بوده اند . آثار تاریخی نامکشوف ، ذخایر معدنی فراوموش شده ، پیداوار محیطی و همت بلند نسل جوان  ، پوتنسیل اقتصادی – فرهنگی آن را میسازد. طی سالیان متمادی ساحاتی از غور آنقدر از مراکز دولتی دور مانده اند که نمیتوان فهمید این مناطق مربوط کجا هستند ، مثلاً  درۀ خوود ، بند انقرچاق ، تلمستان ، قورغن در پسابند ، برزره و کولدوم در تیوره ، ساحات غربی فاسک ساغر ، مناطق غربی تگاوشان تولک ، جنوب ولسوالی جَوَن در شمال و مناطق مرغاب ، قسمتهای از لال و کرمان در مشرق، همیشه با مراکز حکومات محلی دسترسی نداشتند. تشکیل اداری دولتی با مساحت  ، نفوس  ،  مشکلات  ، امکانات طبیعی  و همه امور آن، تناسب  منطقی و منصفانه ندارد. هم اکنون بیشترین ساحۀ غور از کنترول دولت خارج است، .مسیر شوم قاچاق تریاک بین شمال و جنوب و صدور تروریزم از جنوب به شمال از غور میگذرد و این حوزه را که حیثیت قلب کشور را دارد، بسیار آسیب پذیر میسازد. با تاکید و تاءسف باید گفت که امکانات و تشکیل دولتی غور با تشکیلات سایر ولایات به هیچ وجه مقایسه شده نمیتواند، در حالیکه نظر به همه معیار های منطقی، غور چند برابر بعضی ولایات کشور ما است اما حجم تشکیل دولتی غور با آنها نسبت معکوس دارد..
بنا بر آنچه گفته آمدیم ، زمان ایجاب میکند و عقل سلیم حکم مینماید تا در محدوده جغرافیۀ امروزی غور ، تشکیل دو ولایت و اضافه شدن چند ولسوالی جدید، مطرح و تطبیق گردد ، آین خواست آحاد مردم غور و ولایات همجوار آن است.
البته هر هموطن ما منجمله غوری ها حق دارند درین مورد نظراتی داشته باشند و شاید هم عدۀ با سلوک عامیانه بگویند« غور نباید تجزیه گردد» ، « تفکر انقسام ، به تاریخ غور خیانت است» و دلایلی از این قبیل. در جواب عرض میشود که هرگز نه ، برادر عزیز! ایجاد دو ولایت امکانات بیشتری برای همه مردم فراهم میسازد ، نیروی دولتی قویتر میشود ، به امنیت تمام ساحات  بهتررسیدگی  میگردد و مردم به دولت دسترسی مفیدتری پیدا میکنند ، اما نه ساحۀ جغرافیایی ، نه افتخارات تاریخی و نه مشترکات فرهنگی  هیچ کدام آسیب نمی بینند ، هیچ سرچشمه ای ، هیچ رود خانه ای ، هیچ معدنی ، هیچ امتیازی و هیچ پیوندی به هدر نمی رود ، صفحات تاریخ عوض نمیشوند ، چنانچه زیارت مستورۀ غوری و قلعۀ تاریخی خیسار فعلاً در ولسوالی پرچمن فراه  قرار دارند و یا باغ ارم غوریها(باغران) در هلمند واقع است و صدها مثال از این گونه، مگر صفحات زرین تاریخ همان است که بوده.
در مورد نام گذاری ولایت جدید، موقعیت و مرکز آن ، مردم  ، نخبه گان  ، جوانان  و ارگان های حکومتی  در آینده نظریاتی  منصفانه مطرح خواهند کرد . راه صواب آنست که ولایت از هرجایکه منقسم گردد مطابق نقشه، مرکزیت ولایت جدید با منبع آبی قوی ، وسعت ساحۀ اراضی و شرایط طبیعی مد نظر گرفته شود .
  نظر شخصی و پیشنهاد بنده اینست که نام ولایت جدید «ولایت مندیش» یا «ولایت سور» و نام مرکز آن« شهر سنگه» یا « شهرسیفرود» باشد ، موقعیت این شهر در قسمت علیای فراه رود (منطقۀ بنام سُرخک) که فعلاً در ساحۀ ولسوالی شهرک قرار دارد، از ولسوالی های شهرک ، تولک ، ساغر ، تیوره ، پسابند و دو لینه کاملا متساوی الفاصله بوده ، دارای ساحۀ وسیع و منبع آب فراوان است مطرح شود. ولسوالی پرچمن میتواند مربوط این و لایت گردد. البته چند ولسوالی دیگر نیز در تشکیل ولایت باید اضافه گردد.