آرشیف

2014-12-30

شیرشاه نوابی

قــــــــــد ســــــــــرو

 

 
 
قد سرو یارم چو چنار رسایی دارد
روی سپید اش عجب جلوه نمایی دارد
صد جوان مسکین بسمل مکرو حیله اش 
عجب چشم سیاه و موی طلایی دارد
لبانش چو انار قندهار و بینی چو قلم 
به دستان سپید شیرش رنگ حنایی دارد 
به تن دارد ارغوان و به پا پایزیب
در کنج لب یک دانه خال خدایی دارد 
صدف دندان و کمر باریک یار جانی  
گل صد برگ ز رشک مژگانش خار گدایی دارد
چو یوسف گم گشته  چند روزی شد جدا
نواب مسکین در فراقش گریه کمایی دارد