آرشیف

2015-1-12

استاد محمد عارف ملکزاده

قصه آخر فتاده در شرر یک حکایت باز گویم از دو نفر

 
حضور همه خواننده گان و بیننده گان و علاقه مندان و دوستداران ویب سایت جام غور و همه غوری های عزیز در هر جای دنیا که هستید حضور همه شما عرض ادب و احترام دارم و دستها ی نازنین  شما را  بگفته استاد دستگیر همنو ا محکم  میفشارم و بعدآ باید عرض کنم موضوع سوء تفاهم که بین آقای غوری و آقای حبیبی و بخصوص بنیاد  جهانداران غوری صورت گرفته بود از طرف دو استاد  بزرگوار آقای فگار زاده صاحب و آقای فضل صاحب بشکل علمی و اساسی حل و فصل نشده  اینکه سایت جام غور دو مصرع شعر آقای غوری را بصلاحیت خود بر داشته در تنش کدام تفاوت رخ نداده طوریکه فرهاد دریا میگوید "یک کلید خانه پیش تو – و یک کلید خانه پیش من" و بعضی بلند پروازی های بچشم میخورد من با مناسبات و رفاقتها و دوستی های که در بین این  استادان و بزرگواران دارم از آنها خواهش میکنم و میخواهم نه بر اساس مصلحت  بلکه بر اساس حقیقت و وا قعیت و عندالله و عندالرسول  فگار زاده صاحب و فضل صاحب و  آقای نبی ساقی که من سخت در عا لمی نا دیده گی برایش احترام دارم و اشعار را گاه گاهی نقد میکنند  و آقای واثق  که از جمله شا گردان پروفیسو ر الهام  هستند و الهام و اشعارش را دوست دارم  و آقای فایق  را که من از دیر زمانی میشناسم یعنی از سال 1344 که گفته بود (الا ای وا ی زردک وای زردک – شکم ها از برت آمد به ترپک)  اگر نظر مشخص و کانکریتی خود را بدهید هر کس سر جای خود می نشیند و حق بحقدار میرسد و جلو زور گوی و قلدری گرفته میشود و هر کس میداند که در آینده ما اگر کسی را تهدید میکنیم  بزرگواران وجود دارند که ما را سرجای ما بشانند و هر کس ملامت شد از دیگری  معذرت بخواهد بزرگوار کسی است که از بعد اشتباه از طرف مقابل معذرت میخواهد و بعدآ احسا س راحت میکند مانند اینکه دوای مسکن خورده باشد و روحآ و وجدانآ آرام میشود .

تا نیک ندا نی که سخن عینی صوا ب است
با ید که بگفتن دهن از هم نگشا ئی
گر را ست سخن گو ی  و در بند بما نی
به زا نکه درو غت دهد از بند رها ی

با عرض حرمت شاگرد شما و دوست قدیمی تان  محمد عارف ملکزاده