آرشیف

2016-6-13

استاد محمد عارف ملکزاده

از بی انصافی و کم همتی غوریها متعجم !

سلام عرض ادب واحترم دارم حضور ی همه دوستان و عزیزا ن .

از چند روز بدین سو، در فیسبو ک ودیگر رسانه های اجتماعی ، مضامین ونوشته هایرا تعدادی ازدوستان ، منجمله  محترم احمد سعیدی ، محترم پوهاند دکتور انورغوری ، محترم نصیراحمد آژند…وغیره، درمورد به کنار زدن محترم نثار احمد حبیبی از پست ریاست تنظیفات شهرکابل بنشرسپردند.
اول ، خودم با محترم حبیبی غوری هیچ شناخت ومعرفت ندارم .23 سال میشود حتی کابل را ندیده ام .آقای حبیبی غوری را ازطریق تلویزیونها وبعضی نوشته هایش در سایتها می شناسم و بس.  
تا جائیکه ازدوستها وآشنا ها شنیده ام موصوف بیش از 15سال میشود که رئیس تنظیفات شهر کابل است. ودر اول که به  ریاست افسوتر کار میکرد ، یک بایسکل کهنه هم نداشته است ، اما حالا ؟؟
اینرا میدانم که رئیس جمهور مدام العمرترکمنستان آقای « ترکمن باشی»  تا وقت مرگ بوظیفه اش ادامه داد، وآقای  امامعلی رحمن رئیس جمهورکنونی تاجیکستان ، از روزی آزادی کشورش که بیش از20 سال میشود ، تا کنون رئیس جمهو ر است.، وامثال اینها . من همیشه با خودم  میگویم که اینها دیگرآدم ندارندکه : دانش، لیاقت اهلیت ،کفایت و مدیریت داشته ، شایسته سیا ست واداره باشند ؟  ورنه چرا فقط همان یکنفرو یکنفر!! اما درمورد ….؟؟ دیدن این وضعیت ، ضرب المثل مشهور : « آسیاب اگر از پدرتوهم باشد ، بازهم به نوبت است » را در ذهنم تداعی میکند. .
بی انصافی : به این معنی که در 15 سال این آدم از این وظیفه خسته نشد؟ هر چی خورد وبرد سیر نشد؟ این پست دولتی را به ارث گرفته بود؟ ما دام العمرچوکی از آن او بود ؟ بیعدالتی شد؟ بی معنی ترازآن  اینکه میگویند به بیشتر از ده کشور خارجی سفر کرده بود ، تجربه تنظیفات را داشت ؟؟؟
کرزی دودوره ریاست جمهوری کرد. 14 سال تجربه ریاست جمهوری داشت ؛  مردم از شر او خلاص شدند. زیاد سوالهای است ؟ نمیدانم چرا وطنداران ما بخاطر یک ریاست پاککاری شهر گلون پاره میکنند ؟
کم همتی : بخاطر بی همتی نگفتم که وطنداران غوری ما جز دشنام  و زورگوئی چیزی یاد ندارند. آنها باید میگفتند : ما وزارت ، معینیت ، ولایت، سفارت خانه ها ومنابع دیپلوماتیک وکار در نماینده گیهای خارجی میخواهیم .باید مقام و موقفهای بلندتر در خواست میکردند ،.نباید بخاطرادامه کاریک همشهری خود در ریاست تنظیف شهراین همه سروصدا براه می انداختند. که متاسفانه کردند .
یکنفر ازموسفیدان پشتونهای شهر کراچی پاکستان قصه میکرد ومیگفت : زمانیکه جنرال یحی خان رئیس جمهورشد، ما موسفیدان پشتون رفتیم بدیدن او وتبریکی گفتیم . در آخر گفت  قوما حالا من رئیس جمهور هستم کار وخدمت باشد؟ ، کلان ما برایش گفت که : کدام کوه وتپه نیست که بما بدهید برای خود خانه جور کنیم.  جنر ال یحی خان خنده کرده ، درجواب گفت : خداوند شما را خار نکند چرا نمیگوئید که برای ما زمین هموار بتی که برای خود خانه جورکنیم( خدای دی تاسو خار نه کی ولی نه وایاست موژ ته زمکی راکه چه موژ کورونه جوروو) حالا وطنداران غوری ما  ؛ به بلندی صدای زنگ ساعت بیگ بن آواز خودرا بلند کردند.  با آنهمه سروصدا ، من متاسفم تنها ریاست تنظیفات شهرداری کابل را حق مسلم خود می پندارند. متاسفانه آرزوی همانند (خواهش مهمانان رئیس جمهوروقت پاکستان )
در آخرازدوستان محترمیکه درین زمینه قلم فرسائی کرده اند ، میخواهم یکبار دیگر نوشته های قبلی خودرابخوانند . نظری به دیدگاه های دیگران بیاندازند و قضاوت را به خوانندگان حواله کنند.