آرشیف

2017-12-20

دوکتور ص. سعیدي

قبل از همه به مطالهء آقای عطاء محمد نور و جمعیت اسلامی شاخهء…

اقرار حجت قاصره است!
اگر مستنطق از مشکوک و متھم  بپرسد که: زمانيكه زيورات را از خانه برداشتيد  از راه دروازه و يا از راه كړکین فرار کردید؟
بر وکیل مدافع متهم است که فوراً مداخله کند و مانع چنین سوال ممنوعه که سوګستیف کوسشن نامیده میشود، ګردد.

متهم، مظنون و طرف قضیه حق دارد چنین سوال نامشروع را جواب نه ګوید. 
اګر متهم، مظنون و طرف قضیه ګفت که بعد از برداشتن زیورات من و شریکم از طریق کلکین از خانه مورد نظر خارج شدیم این سند و دليل  است علیه مُقِر ( اقرار كننده ) ودر حق شریک برای اثبات جرم و تخلف نه بلکه صرف و صرف طعن است بر علیه دیګر( یعنی برعلیه شريك جرم). عمداً نوشتم طعن و نه نوشتم و ګفتم شهادت، بخاطریکه حتی شهادت متهم درین مورد بخاطر تضاد منافع و بی اعتبار بودن متخلف مورد سوال جدي است. 
در حقوق و مسایل قضايی اګر څارنوال و هرکس دیګر، علیه کس ادعای دارد، مکلف است برای ثبوت ادعای خویش سند بیاورد. متهم و طرف قضیه مکلف به ثابت کردن بی ګناهی خود نیست. بار دلیل آوردن به دوش مدعی ادعای است.  اما اګر کسی در برابر ادعای کسی که ګفته وی را به سلی زد و دستش را شکست چنین اقرار کند که دست اش را بخاطر شکستم که پایم را شکسته بود. درین صورت مدعی مکلف به آوردن دلیل نیست که دست اش از طرف مقابل( متهم) شكسته، و اين متهم است كه دليل و استناد بياورد كه پایش از طرف مقابل شکسته شده و باز مبرر شکستن پای در مقابل دست را نیز مستند کند که نمی تواند.  
اگر عطا محمد نور  اقرار كند كه در ١٥ سال گذشت به نام والی، مالك جهاد مردم افغانستان و يگانه  سرنوشت ساز و گروگان گیر جھاد و ګروګان ګیر جمعیت اسلامی اسلامی و  صلاحیت ګپزدن و معامله به نام جمعیت را دارد، باید اینرا ثابت کند. 
و حال اصل ګپ: اګر آقای عطا محمد نور اقرار میکند که استعفاء داده و خودش داده و استعفایش قبول شده و روسها، ایرانی ها، جناب جنرال دوستم و احمد ضیاء مسعود وی را به شاخ ګاو برابر کردن میخواهند باد برایش چنین  واقعیت را ګفت: در مورد استعفایت خود اقرار کردی ، اقرار استعفای اقرارثایت و مستند و منحصر علیه خودت ( اقرار حجت قاصره). اما در مورد شرايط كه به شما ګفته شده و وعده شده، اقرارت سند نیست. 
کُلاب را بخاطر بیاور و نه خود و نه مردم بی ګناه را به کشتن بتی. 
قصر های مرمرین، شیشه ای  و موتر های زرهی و خانه و ارګاه و بارګاه که حد اقل برای سه نسل ات کافی است بیاد بیاور. 
من تو را به امضای خویش مقرر کردم و به امضای من برطرف هستي! 
به زور من ب٥٢ به قدرت رسيدی و به زور من برطرف هستی! 
يا حاكميت كه تو را به قدرت رسانیده قبول داری و یا نداری؟ 
حاکمیتیکه تورا والی مقرر کرده و حال امرش را قبول نداری، بغاوت میکنم؟ 
حکم باغی در شرع اسلامی قتل  است!
و ها من برای بر طرف کردن ات به استعفای تو هم ضرورت ندارم. 
وها باز به عنوان: اصل حقوقی حجت قاصره و دلیل ادعا به دوش مدعی:
اقرار کرد که استعفاء  دادم اما به شرط….
ما و ملت استعفا را دارند و ثابت است. حال تو ثابت بساز که به شرط…
اثباط  شروط به دوش شما است!

نتيجه:
مقابله، استنكار، امتناع  از عزل شدن و دليل  اقای عطاء محمد نور والی اسبق ولایت مزار شریف، و تحریک مبنی بر حقوقی بودن استدلال اش، خلاف قانون، غیر منطقی، خلاف منافع جمعیت اسلامی و خلاف مردم افغانستان  و دشمنی با  اقای عطا محمد نور است. دوشمنی با شاخهء متعلق به وی است. بر جمعیت اسلامې به نام صلاح الدین ربانی است، تا خود را ازین منجنیق  کشنده خارج کند.   بازی به پایان میرود و مقاومت غیر منطقی و خلاف قانون به نفع مردم مزار شریف هم  نیست. 
الهی خاتمهء ما را خراب نه کن! 
مشاورین کم عقل و کوته اندیش عدهء از بزرګان را به نابودی میکشانند.   
به ياد داشته باشيد داعش و طالب، ملیشای ایرانی و پاکستانی  در حومه های شهر ها دست به ماشه اند  و شما از کُرسی ولایت دل کنده نمی؟ 
جناب عطاء محمد نور والی سابق مزارشریف، ورئيس تشکیلات شاخهء صلاح الدین ربانی جمعیت اسلامی! 
به ګوشهای قلب و دل بشنوید! 
انتخابات در نزدیکیها دایر میشوند، اګر ادعای دیموکرات بودن و احترام به حاکمیت قانون و منافع مردم  را  داريد، از لجاجت بګذرید، آنچه را در ١٥ سال در مزار 
شريف اعمار كرده ايد خراب نه كنيد! 
از لحاظ حقوقی ګفته های آقای عطا محمد  نور اصلاً بجا نیست! 

Game is over!