آرشیف

2015-2-7

دوکتور ص. سعیدي

فیصلـﮥ شورای علماء افغانستان ومجبوریت های محترم ح. کرزی

نوشته و موضعـﮔیري های درمورد فیصلــه (فتوی)مؤرخ ۳ مارچ شورای علمای افغانستان و تائید محترم حامد کرزی و انعکاسات هموطنان درین مبحث جدا قابل دقت است. اظهارات مبنی براینکه چرا علماء وروحانیون ما اول این ویا آن مسأله را اظهار نظر و فتوی نمی دهند؟ چرا اول خود را اصلاح نمی کنند؟ و چرا درین وقت که اولویت های دیـﮔر وجود دارد، به فتوی روی این مسأله میپردازند؟ و چرا مردها را هدایت نمی کنند و همیشه به حقوق زن چسپیده اند؟  بازي سیاسي عقب این که ﮔویا زمنیه سازي برای وارد شده طالبان به اریکــﮥ قدرت سیاسي و طالبانیزه شدن نظام  استعمال  کلمات واصطلاحات چون: زن ستیـزي، تبعیض جنسي، مادرسالاري، پدرسالاري، تکامل جوامع بشري، نقش برجستــﮥ زن درطول تاریخ، زن که انسان زادﮤ اوست، وموضع  محترم حامد کرزی که این اعلامیـﮥ شورای علماء  را دفاع از حقوق زنان میداند، تأکید فیصلـﮥ شورای بر جدایی زنان ومردان درعرصه های مختلف زندﮔـی، جدایی دختران و زنان درمحلات کار وتحصیل و اجتناب از سفر بدون محرم شرعي، تعهدات جهانی افغانستان مبنی بر رفع هرﮔونه تبعیضات علیه زنان درسال و درسال ۲۰۰۳  وافاده های بعضی ازنویسنده ګان مبنی براینکه: فیصلــﮥ شرم آور و جنایت کارانه شورای علماء افغانستان، و توافق محترم حامد کرزی: که این «فیصلــﮥ شورای علماء  افغانستان یک دیدﮔاه شرعي وطن ما است وتمام مسلمانان افغانستان به آن پابند هستیم»،
مبارزات تمامی کشورهای ناتو وامریکا برای مبارزه «علیه تروریزم جهانی» وﮔسترده شدن نهاد های مختلف مدني، مطالبات غرب درین راستار، نقش دولت درین راستا، قانون احوال شخصیه اهل تشیع ۲۰۰۹، مطالبات وواپس افاده های چون:  اختلاط زنان ودختران با مردان بیـﮔانه، دوکانداران مذهبي، مشکل خانواده ها وخانم های که شوهران، پدران وبرادران بزرﮒ  خویش را به اثر حوادث ووقایع ناﮔوارکشورازدست داده اند، عصر ۱۴۰۰ سال قبل وشرایط عربستان سعودی وعصر امروز، تساوي پذیرش شهادت دوزندر برابریک مرد، و اعتماد نسبتأ کمتر به یک زن دربرابر یک مرد، سیکولاریزم، وبلاخره طرح سوالی مانند:« آیا دولتی که از جانیان وبدترین عناصر ضد زن تشکیل یافته میتواند، طور دیـﮔر عمل کند؟» مطالب، افاده ها ومقالات است که درین آواخر دربخش از مطبوعات کشور وبرنامه های صوتی شنیده وخوانده میشود.
درین راستا بحث اینکه آیا تعداد از روشنفکران جامعـﮥ ما دراندیشه های خویش آنقدر پیشتاز شده که از جامعه تجرید شده ویاهنوز هم واقعی میاندیشد و فاصله بین وی وجامعه دورنیست؟ آیا ما نیک اندیش، بداندیش ویا واقعیت نـیـﮔریم؟
تحلیل،  بررسي و بازکردن تمام مطالب ذکر شده درفوق و مطالب ناﮔفته  اما ازخلال جملات فوق  قابل درک این نوشته ها ضرورت به بحث عریض وطویل دارد.
آنچه ارتباط دارد په اخلاق وروش معیین  زندګي و جواب به بخش ازین سوالات فوق سوال مطرح میشود ما مسأله را از دید ګاه یک مسلمان ویا غیر مسلمان مطرح میکنیم؟ جواب ما به یک حیث یک مسلمان، افغان، دیموکرات، طالب مراعات حقوق بشر و حاکمیت مردم، روشنفکرو خرد ﮔرا (به کسرخ )و…..است ویا هم بخشی ازمشخصات بالارا معترفیم.
به حیث افغان و مسلمان باید ګفت که: دین مقدس اسلام درتمام ساحات زندﮔـي اصول، قواعد دارد که باید رعایت شوند.مسلمان درحل مسایل زندګي ومرګ به اصول دین مقدس اسلام و منابع اولي آن که قرآن مجید و سنت نبوي است مراجعه میکند. همچنان اجماع امت وقیاس دواصل ومنبع دیـﮔرمنابع شرع است.
مرجع قانون ﮔذاری درکشور های اسلامی مبدع وخالق قوانین نیستند. بلکی انتخاب کنندﮤ رای افضل ومناسب با استفاده ازتجارت دیـﮔر کشور های اسلامي بادرنظرداشت اصول ومنابع اصلي یعنی قرآنکریم و سنت نبوي اند. تصور وطرز دید مسلمان درچوکات ودر موافقت به عقیده ودرروشني آن میباشد. دردین اسلام زمانیکه مسلمان به حکم وفتوی مسأله شرعي نمی داند، باید به اهل علم، فقها وعلمای اسلامی مراجعه کند.  کارعلما ی دینی و مجتهدان است که فتوی و حکم شرعی را به ملت ومردم، جامعه و مسلمانان موجود در کشور روشن سازند واداي رسالت کنند. اینکه کي عالم و مجتهد و فقیه است و کدام مرجع اصلی و کدام تقلبی و کدام شخص دستار سفید و ریش  دراز نماینده وبیانګر دین وکي تاجرآن است هم ضرورت به دقت بیشترمیباشد. لذا کاری شورای علماء و اهل خبره باید همین هدایت باشد و رهنمایی درروشنی احکام الهي.
دردین اسلام درمسایل که نصوص شرعی صراحت دارد، باید به حکم صریح نص عمل شود. درمسایل که وارد نیستیم ضرورت است به مرجع اهل ذکر – علماء، فقها اهل خبره – مراجعه صورت ګرفته  حکم و فتوی شرعی اخذ ګردد.
اﮔر کسې مسأله را به حیث افغان غیر مسلمان مطرح کند که  چرا باید قواعد شرع اسلامی را مراعات کنیم؟ جواب چنین است که دردیموکراسي حاکمیت اکثریت ومراعات حقوق معیین اقلیت که درتضاد به حقوق اکثریت قرار نه ﮔیرد، مطرح واصل است. قانون اساسي کشور و دیـﮔر اصول درین راستا به همین منوال  روشن اند. این مسأله درقوانین حاکم کشورهای دیګر اسلامی نیز به همین منوال حل شده.
آمدیم به دیموکراسي و نظام دیموکراتیک: اﮔر نظام  دیموکراتیک حاکمیت مردم، توسط مردم و درخدمت، و پرورش ارزشهای مردمی است درین صورت باید به دقت بـﮔویم که هستند موارد که ارزشهای هرجوامع مختلف درمسایل معیین متفاوت اند. اخلاق، روش و کردار اکثریت قریب به اتفاق جامعــﮥ ما به اساس اخلاق وروش های دین مقدس اسلام باشد. بلی عالم و روحاني ما باید از ظلم وتعدي و تجاوز و بمب ﮔذاری های وخودکش هایکه  سبب کشتن انسانهای بی ﮔناه و بمباردمان های کور و کر ، تقبیح تجاوز بر حریم خانواده و جان انسان و افغان و  هر عمل منکر وخلاف تقبیح  کند ودرین راستا باید نیز ادای رسالت کنند. اما نظام دیموکراتیک وحاکمیت مردم مکلف است که  پیروي و تطبیق آن  ارزش های را سفارش وعملی بدارندکه آن ارزش ها ارزش جامعــه واخلاق اسلامی  من است. نیروهای حق بین ودرموارد فرهنـﮔـي های ﮔُسسته از کُنه و مغز جامعه و مسؤولین امور حاکم درده سال اخیر و یاقبل ازآن درنظام های متعلق به شوروی سابق وکمونیستي تطبیق و عملی کردن آن ارزشها را برخلاف اصول دیموکراتیکو حاکمیت ارزشهای جامعه ما تحمیل کردند که حالا با ﮔذشت سالها و میلیارد ها دالر و پوند و خون بهای هزاران انسان بی ﮔناه اینک آنرا جمع کرده نمی توانند و راه ﮔریز را سراغ ندارند.
بلی تحمیل قوانین وروش زندﮔـی با تبدیل کردن پطلون و چادر ولباس و معاشرت های غیر شرعی و غیر افغانی ممکن نیست.
بلی این تغییرات که در ارزو و خواهشات عدﮤ قرار دارد وممکن هدف نیک هم داشته باشند به زور تفنـﮔ و تانک اجنبی ونیروهایی نظامی  اجانب عواقب بس ناﮔوار وخطر ناک غیر قابل تصوررا باخود خواهد داشت و دارد که میوه های آنرا اینک درین بیشتر از سه دهــﮥ اخیر به ګوشت و پوست خویش احساس ولمس میکنیم.  
هزاران کشته و معیوب، خانه خرابي، بی عـزتي، تجاوز بر نوامیس مردم که حتی موجودیت کشور عزیزمان افغانستان مورد سوال قرار میګیرد و اینک نیروهای خدمتګار اهداف دشمنان مانند  ستون پنجم درداخل کشور مسایل اند و حقایق آن که نباید ازنظر دورنګه داشته شوند.
واما درمورد استعمال کلمات «مادرسالاري، پدرسالاري، تکامل جوامع بشري، نقش برجستــﮥ زن درطول تاریخ، وزن که انسان زادﮤ اوست».  باید ﮔفت تاریخ وآنچه ﮔذاراز مادر سالاری به پدرسالاری است،  به بحث امروزی ما کمک نمی کند بلکه مشکل افزا خواهد بود.
بلی از دامن مادر انبیاء اولغزم متولد شده و از دامن مادر پیامبربزرﮔورا اسلام به معراج رسیده.
جنت تحت قدم های مادران و والدین است و مقام والای زن درجایـﮔاه افضل وخوب خویش دراسلام وجود دارد.
نباید تساوي مرد وزن را با تساوي رسالت مردم وزن مغالطه کرد. زن درخانواده و جامعه از خود رسالت دارد و مردازخود. این دو رسالت باهم  در موارد معیین در مطابقت نیست.  مانمی توانیم زن را بنابر تساوی حقوق به کار های شاقه که توان اجرای آنرا مردان دارند، مجبور بسازیم.
زن مادراست، زن همسراست، زن خواهر است زن نعمت است. عدم احترام وعدم نګه داری مقام والای زن بې حرمتی به مادر وخواهرو همسر است.
بلی باید به تفکیک جنسي زن ومرد و توانمندی جسمی زن ومرد مانند یک واقعیت خارج از خواست ما اعتراف باید کرد. آن زنیکه مرد صفت باشد و آن مرد که زن صفت باشد مریض است. زن باید زن خوب وعادل باشد و مرد همچنان یک مرد باید مردم خوب وعادل باشد. تلاش برای عدم موجودیت تفاوت بین زن ومرد مناسب نیست.
تأکید وتوجیه جناب حامد کرزی مبنی اینکه از حقوق زنان باید درروشنی دین مبین اسلام مندرج در اعلامیــﮥ روز جمعه ۳ مارچ سالجاری شورای علماء افغانستان برای حمایت از حقوق زنان ، توضیح ﮔردیده درمبدا کدام تخلف نیست.  اما باید وباید دربرابر تشویش های که متفکرین به آن تذکرات داشتند و زن که قربانی عمدﮤ حوادث ناﮔوار ۳۵ سال ﮔذشته است و اینکه همین زن است که شوهر، پسر، دخترو شرین خویش را ازدست داده وباید با حوادث بی رحم زمان دست و پنجه نرم کند مسایل اند که باید وباید درین ارتباط به نحوی حل ﮔردد.
بلی کسب نفقه فرض است. خانوادﮤ که شوهر، پدر فامیل را از دست داده واین تدبیر وفتوی شورای علماء مانع زندﮔـې نورمال خانوانده میﮔردد برایش باید راه حل بهتر وعادلانه یافت. برآمدن  ازخانه برای کسب رزق درمحیط اسلامی با سفر به مفهوم  رفتن دورتر از ۵۰ میل، دومفهوم جداګانه اند که باید درآن دقت ګردد. ضرورت جدی است که در جوامع مشابه اسلامی که تجارب همـﮔون وجود دارند استفاده شده و دیده شود  چه تدابیر برای حل این مشکل روی دست ګرفته شده وحالات معیین چه راه حل عملي میګردد. مثلا درعربستان سعودی حین سفر خانم خارجی بدون همسفر توسط پولیس اناث سعودی همراه شده به محل مناسب همراهي میـﮔردد.
جدا کردن دختران و پسران در محل تحصیل دعمرمعیین چه مشکلی دارد؟ این خواست و مطالبه در عمر معیین یک خواست، مطالبـه  واصل اسلامی است. حتی درکشورهای دیګر  جهان منجمله انـﮔلستان هم بعضی مکاتب وجود دارند که خاص برای پسران و خاص برای دختران اند ومتخصصین میـﮔویند که نتایج حاصلــﮥ آموزشي درهمچومکاتب جدا بهتر اند.
تذکر واستفادﮤ جملات و کلمات که فیصلــﮥ ۳ مارچ شورای علمای افغانستان را «فیصلــﮥ شرم آور و جنایت کارانه شورای علماء افغانستان» بدانند به فکر وفهم من افراط وغیر مجاز میباشد. 
بلی این فیصلــﮥ نیم بند  شورای علماء  افغانستان یک دیدﮔاه شرعي وطن ما است و مسلمانان افغانستان به آن پابند هستند.  
باز کردن بحث بالای:
مسایل قانون احوال شخصیه اهل تشیع ۲۰۰۹،عصر ۱۴۰۰ سال قبل وشرایط عربستان سعودی وعصر امروز، تساوي شهادت دوزن ویک مرد، و اعتماد کمتر به یک زن دربرابر یک مرد، اینکه شورای علماء چرا درامور سیاسی واجتماعي به سطح دولت دخالت میکند، سیکولاریزم، تحفه های زرین دیموکراسي جوامع مختلف سیکولاراروپایی وامریکا و…. بحث را بس طولانی میسازد. اما کوتاه باید ګفت که یک آرزو و خواست است ویکی هم واقعیت خارج ازذهن ما. میـﮔویند اﮔر آرزو ها اسپ میبود تمام سوالـﮔران وملنـﮔان جهان اسپ سواران میبودند.
 دریک جمله باید ﮔفت که نظام سیکولار ازفهم اسلامی کلمه خارج میشود و دین اسلام سیکولاریزم را نمی شناسد. نظام سیکولار برای جامعــﮥ که درآن دین مسیحیت وحود دارد ویا نظام سیاسی امریکا  حتی ترکیه با ترکیب دینی آن کاملا موجه و قابل فهم است. اما نظام سیکولار برای جامعهء که بیش از ۹۹ فیصد مسلمان است یک خواب است وخیال.
دربرخورد اسلامی به مسایل جامعه به تعبیر و معنای طالبانی کردن نظام و جامعه درحقیقت خدمت برای جنبش طالب است. این نوع برخورد وفهم  تأثیر معکوس(کنتراپرودکتیف) دارد.به یقین ﮔفته میتوانم آنچه حرکت طالب درسالهای نود قرن ﮔذشته تحت نام تطبیق قوانین جزای اسلامی  وحکومت داری اسلامی درافغانستان اجرا کرد و نظام را رهبری میکردند درموراد زیاد قبل ازینکه اسلامی باشد سیاسي بوده و درموارد زیاد تخلف از عدالت اسلامی بود وهست. نباید مخالفت با حرکت طالب وعمل کرد طالب را در سالهای ۹۰ با مخالفت به اسلام کشاند. این خطارا نباید مرتکب شد. این کار و این برخورد آب به آسیاب حرکت طالب ریختن است. زیان  دارد و تأثیرا ت بس خطرناک درپی داشته میتواند ودارد.
موفقیت و عدم موفقیت جامعهء جهانی درافغانستان درچه خلاصه میشود؟ حاکمیت مردم  درخدمت ارزشهای  مردم واعتقادات شان  ﮔزینــﮥ عملی دیګر نه دارد. لطفا بعدا ملیاردها پول مصرف شده و هزاران قربانی انساني بخاطر همین عدم فهم دقیق مسایل به حومه های حتی شهر های بزرﮔ به شمول کابل مراجعه کنید که بعد از تاریکی ها شب کی تسلط وحاکمیت دارد؟
حاکمیت که آقای حامد کرزی نتوانست از اتباع خویش دفاع کند، قانون مطابق به ضرورت های جامعه تصویب و تطبیق کند، مانع تصفیه های قومی، سمتی ولساني شود، مداخله های بیشرمانــﮥ پاکستان را مانع شود، نتوانست مانع سیاسیت کاذبانــﮥ ایران که هم درمیخ میزند وهم درنال –  ګردد.
ادارﮤ آقای حامدکرزی باسیاسیت غلط  کدری که به صورت عمده  افراد به اساس روابط شخصي، استخباراتي، سمتي، جیبی وفامیلی نصب ﮔردیده اند وضع را به این حالت رسانید.
سیاست اقتصادی غیرشفاف و لجام ﮔسیختــﮥ بازار آزاد که درجهان نورمال قابل قبول نیست وصد سال قبل به تاریخ سپرده شده حاکم میباشد،  روابط مافیایی براقتصاد مسلط است، ظرفیت های رقابت آزاد وجود ندارد، آزادي مطبوعات صرف در همان محدوده تمرکز میکند که دولت خواهان آن است و …… چې نتایج غیر ازین حالت ناﮔوار توقوع کرده میتوانید.
بلی وضع به این منوال نامناسب است و عواقب آنرا خراب میبینم. وضع ونهایت این کشتي نشنینان تیتانیک به صورت واضح معلوم است.  بلی درین شرایط:
اﮔر حقایق را بربلا سازیم  وحق مینویسیم و حق میـﮔویم  به زهر پراﮔني متهم هستیم.
اﮔر وضع را چنانچه که هست توضیح میکنیم، بسیار ساده ټاپه های سرخ و سبز زده می شویم.
اﮔر حق میـﮔویم با دهها تهمت زني مواجه شده با شبکه های قوی بدنام سازی و فتنه ﮔري مواجه میشویم.
اﮔر حق میـﮔویم ﮔوش شنیدن وحوصلــﮥ خواندن آن کم است و یا آنهائیکه درک میکنند صلاحیت  وامکانات ندارند.
اﮔر ساکت بمانیم لعنت شدﮤ الهی هستیم (الساکت عن الحق ملعون).
مسلم اینکه اکثریت قاطع ملت که ساکنانه و مشکوک ودرموارد زیاد مأیوسانه به هرطرف نـﮔاه میکنند، به یک صدای ناجی وخیر خواه ضرورت دارند تا دست این ملت را ﮔرفته وبه منزل مقصود سوق  دهند.
                                      (مرادرمنزل مقصود چه اوج عیش چون هردم – فلک فریاد میدارد که بربندید محمل های).
بلی حاکمیت امروزی جناب حامد کرزی مجبوریت های دارد وازوی جوانب مختلف تقاضا های مختلف دارد.
بلی این حاکمیت چنانچه معلوم میشوددرین آواخرتلاش دارد کاری را که دربیش ازده سال کرده نتوانست ویا نه کرده، حالادردوسال انجام دهد. 
بلی این حاکمیت امکانات طلایی عصر را با بی کفایتي ها، ناتواني ها، معافیت ها و تخلفات از قانون ضایع کرد.
درین راستا مطالبات جوانب مختلف ازحاکمیت،  مجبوریت های شان قابل درک اما ﮔناه واپس به خودشان راجع میـﮔردد، که ملت وجامعــﮥ جهانی قربانی آنرا میدهند.   
 
پایان
Email:strategicstudies@yahoo.com
tel.:00447886474638
 

 

 

نظرات شما

اویانی

جناب محترم داکتر ( صاحب ) صلاح الدین (خان ) سعیدی، سلام و احترم به شما! شما عقیده دارید که : "دردیموکراسي حاکمیت اکثریت ومراعات حقوق معیین اقلیت که درتضاد به حقوق اکثریت قرار نه ﮔیرد. قانون اساسي کشور و دیـﮔر اصول درین راستا به همین منوال روشن اند. اﮔر قوانین حاکم شرعی را که درجوامع دیﮔر اسلامی هم چنین است مراعات نمی کنیم باز مشکل درجای دیﮔر است". از تعریف علمی ( به عقیده شما )از دیموکراسی، طوری یافته می شود که در افغانستان، به حکم و یا در قالب دیموکراسی، اقلیت قومی باید تابع اکثریت قومی باشد. به اساس عقیده و تعریف شما از دیموکراسی، سارکوزی هیچگاه باید رئیس جمهوریِ فرانسه نمی شد. درست است؟ چون او اصلآ فرانسوی و یا فرانسه ئی نیست. دیموکراسی واقعی در در دنیا ازین قرار است که اکثریت آرا، اکثریت خوانده می شود. در دیموکراسیِ واقعی اکثریت و یا اقلیت قومی و قبیله ای در انتخاب رهبری، اصلآ مطرح نیست. شما تائید دارید که دیموکراسی ( افغانی )،قانون اساسی ( افغانی )و دیگر اصول ( افغانی )موجود در کشور مورد قبول شما اند، اما کرزی خان را درست نمی بینید، در حالِ که همین دیموکراسیِ که شما ازان راضی اید، همین قانون اساسی و اصول دیگرِ که ( قرار فرموده شما )،مورد پسند شما اند، از برکت همین کرزی خان بوجود آمده اند و باز سازی، توسعه و تقویت یافته اند.این جای تعجب نیست؟ آیا فکر نمی کنید که امروز مردم محروم کشور ما تا حدودی، دیگر شده اند ؛ چشمان شان کمی بیدار شده، گوش های شان شنوا شده و هوش شان نیز بیشتر ازپیش، بکار انداخته شده تا حق مسلم را از باطلِ بر ملا فرق کنند. حتا انگلیس مکار، بسیار باید بکوشد تا سلاح جدیدی اختراع کند برای ادامه حاکمیت یک قوم بر هـمه دیگران تا از همین طریق به سلطه قریب سه صد ساله خود بر کشور ما ادامه دهد. بیائیم صادق باشیم! بس است عوام فریبی و بس است مکرو هیله! از دیموکراسیِ ( افغانی )که مورد قبول شما است، بوی خون می آید. این را تـمام جهان می بیند. بیائیم برادر باشیم و برابر! شما از من چه بهـتـری دارید برادر؟ خون شما از خون من جه فرق دارد؟ آیا در وجودشماخون حاکمیت است و در وجود من خون محکومیت؟ موفق باشید، جناب بزرگوار!

Dr. Sal Sayedi
UK

محترم اویاني وخوانندهء عزیز سلام واحترامات تقدیم است مختصرو بطور که دریادداشت شما آمده است: من حاکمیت ومشروعیت را به اساس قوم و دین نمی بینم. من حاکمیت اکثریت اتباع کشور را که برای هدف، برنامهء و نسخهء شخص معیین، حزب معیین ، سازمان معین رای میدهند و این اکثریت به اساسا انتخابات عادل انتخاب راه وروش وشخص را میدارند باید اقلیت ازوی متابعت کند. بشریت وسیلهء دیګر ازین خوبتر دردست ندارد. عدالت مطلوب به مفهوم که هرکس به مرام خویش نایل شود درین دنیا ممکن نه بلکی درجنت ممکن است. لذا اکثریت باید حاکمیت کند و حقوق اقلیت باید مراعات شود. برادر محترم لطفا از قوم وقوم بازی برائید و به حیطه و حلقهء بزرګتر داخل شوید. میدانم مغز عدهء را این مسایل جدا مسموم ساخته که ضرورت به نفس جدید دارند. واما اګر شما بازی قومی را می خواهید بازی کنید ویا برقوم ودین تأکید شود باید بګویم که بلی درکشور که اکثریت اتباع مسلمان اند و اکثریت مربوط به یک قوم اند و این اکثریت به کسې رای بدهند ورئیس جمهور شود چه مشکل دارد؟ این نمایندهء اکثریت باید قانون کشور را رعایت کنید ورئیس جمهور کشور باشد نه رئیس جمهور قوم. من حتی به این باورم انهای که درپست های حساس دولتی وجود دارند ونام های قومی دارند باید از نام های قومی درپست دولتی استفاده نه کنند. تأکیدات مبنی براینکه چرا هندو رئیس جمهور شده نمی تواند تأکیدات بې جا و بې معنا و عوامفریبی است. اګردولت بمنظور خدمت به مردم وارزشهای مردم است درین صورت همان ارزشها باید در اولوویت کاری قرار ګیرد که اکثریت آنرا میخواهند. شما نمی توانید ارزش های دین وروش هندو زنده ګي تحت این دلایل ګویا برکس به صورت غیر عادلانه مسلط سازید. آنچه مربوط میشود به فرانسه و جوامع پیشرفته که ملاحظات تبع بودن درآن اساس عمده است با جامعه وسطح انکشاف جامعهء افغانی فرق میکند لطفا درمقایسه آشیای آشیای قابل مقایسه را مقایسه کنید. انقلاب کبیر فرانسه و تمدن آن با جامعهء افغانی فرسخ ها دوراند. آمدیم به دیموکراسی جناب حامد کرزی از انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی و معافیت دربرابر قانون و …. تقریبا همه تقلب است اما موجودیت نظام ازعدم موجودیت آن بهتر است. سرپا نوشتهء من ازدیموکراسي محترم حامد کرزی ناراضی ام. من بارهانوشته ام این نظام توانست مفاهیم دیمکراسی واقتصاد بازار آزاد را منفور سازند. من مخالف این دیمکراسی تقلبی واین اقتصاد بازار آزاد لجام ګسخته ام. دیموکراسی و انستیتوت های آن و اقتصاد بازار آزاد درمبدا رد شده نمی تواند. با تمام کم وکاستي هابشریت همین را دارد. اما نحوهء برخورد و ارادهء سیاسي و…… بحث است طولانی. آنچه ارتباط دارد به حاکمیت سه صد ساله این صدای ایرانی است. علت: شاهان وحاکمان درطول تاریخ هرکس به حد توان ظلم کرده و ازقوم و دین و ……….. استفاده سوء برده است. ما آنها را انتخاب نه کرده ایم ودرتغییرتأریخ هم ناتوانیم. نمیتوان تاریخ وګذشته را وروابط حاکم زمان را به عیینک های قرن بیست یک حقوق بشر دید. رومی ها هم ازتاریخ پرتمدن خویش یاد آوری میکنند درحالیکه برده و برده داری بود. این برده ها هم کسانی بودند که درقرن بیست یک رد است. اما واپس به اینکه این صدای سه صد سال حاکمیت از حنجرهء ایرانی است دلیل دارد: آیا حاکمیت های قبل ازآن افشار ها وصفوی ها عادل بودند که بعد ازآن غیر عادل اند؟ ویا اینکه آن حاکمیت هاایرانی وازخودما بود واین احمدشاه ابدالی امپراطوری مارا شکست باید تقبیح و نفرین شود. آینده را نمی توان به نفرت و تعصب ساخت ونباید به این زهر ها مسموم شد. باید اصل انسان، اصل تابعییت و برای مسلمان اصل اسلامیت اساس باشد ودرین راه باید رفت. اصل تابعیت و عدم تابعیت از قانون و اصل شایستګی مطرح باشد وباید با ذهن باز بدون تعصب وپیشداوری به این هدف کار کرد. نه زنم دامن به این فتنه که مصیبت اش را دیګران خواهند برد ونتیجهء معکوس خواهد داشت و زمانی خواهد رسید که ما هم برای کسی استدلال عدالت خواهی کرده نه خواهیم توانست. من به حیث مسلمان معتقدم که از آدم ایم و مکرمترین نزد الله تعالی متقی ترین ماست. انسانها برابر اند درصورتیکه که مقام وحق خود دودیګران را بشناسد. همین انسان به همان اندازه که اکرم المخلوقات به بلندی میرود وبه همان اندازه تنزل کرده میتواند. حوادث کابل وجنایت کاران قومی ونژادي و اجیران دشمن و دشمن دین واسلام مردم را به جان هم انداختند واین پروسه درافکار واذهان عدهء ادامه دارد. درقرن بیست ویک شرم آور است. الهی مارا هدایت نیکی کن. آمین یا رب العالمین سعیدی لندن ۱۱/۳/۲۰۱۲

اویانی

با کمال تاسف، اتـهام شـما بیجا و غیر عادلانه است. من حکومت ایران را به رسـمیت نشناخته ام؛ باور دارم، از غور عزیزم کسی را نیابید که حرف ایران را به سر و زبان داشته باشد؛ تعجب دارم ازینکه هرگاه، هر کسی از قدرت حاکم در کشور ما انتقاد کند، متهم به ایرانی بودن می شود. تاریخ ما و سرداران فروخته شده ما، به ایران چه ارتباطی دارد؟ آیا، ما تاریخ مان را نـمی خوانیم و یا نمی بینیم در خانه ما چه می گذرد و عوامل بد بختی ها و خون ریزی ها کی ها اند؟ پرسش های فراوانی است که قدرت مندان نمی خواهند جوابده باشند! خداوند عقل سلیم و کمی وجدان را نصیب رهبـریِ کشور گرداند!

زلمی سادات
سویدن

سلام به حضور داکتر سعیدی محترم تقدیم است. با تائید حرفهای محترم اویانی فقط میخواهم مختصر بنویسم که رهبران افغانستان بر اساس روابط و قدرت مسوولیت ها را به عهده میگیرند نه بر اساس شایستگی و لیاقت که ما وشما نمیتوانیم انتظار بیش از این داشته باشیم. با احترام

Dr.Sayedi
UK

خوانندهء ګرامی وبرادر اویانی سلام واحترامات تقدیم است امید درکوتاهی قلم من را ببخشید من شما را ایرانی خطاب نه کرده وبه شما احتراما خاص دارم اما منظور من این بود که درسرعت ممکن دقیق افاده نه کردن این بوداین اصل این سخن سه صد سال تاریخ ومنطق ان از منابع ایرانی است. ومنطق آڼ هم همین که پادشاهان قبل ازین و بعد ازین به عینک های امروز غیر عادلانه عمل کرده اند ومیکنند. پس چرا به سه صد سال؟ تشکر سلامت باشید