آرشیف

2014-12-1

گل رحمان فراز

غره زنی های اعضای دو تیم و سردرگمی اشرف غنی!

٧٨٦
          
================================
دولت ها به مثابه قوه حاکم و قدرتمند در امور رهبری و راه گشایی مشکلات اتباع و انجام موارد عام نفع برای کلیه اقشار و افراد جامعه ایجاد میشوند. دولت ها همیشه در تلاش مرفه سازی و سهولت آفرینی روش های زندگی برای شهروندان اند که تامین این آسودگی بدون ایجادِ پل ارتباط بین اتباع و دولت امکان پذیر نیست و نیازمندی هماهنگی بین این دو مآخذ اشدِ نیاز است. اگرچه در اوایل، حکومت ها به نحوی میراثی (پادشاهی) بودند و تعلق به خانواده های مشخص می شدند که دارنده گان قوت های نظامی و اقتصادی بالا تر از حدود و داشته های دیگران (شهروندان) بودند. که بمرور زمان روش فوق به دیکتاتوری و یا حکومت به نحوی خود مختارانه اش تغییر روش و شکل کرد،‌ در حکومت های دیکتاتوری، یک شخص و یا یک حزب برای رسیدن به حاکمیت از هیچ نوع تلاش های پسندیده و ناپسند دریغ نمی ورزید و برای رسیدن به کرسی قدرت و حاکمیت، آماده ریختن خون بی گناهان و برپا سازی قتل های عام و ویرانگی دیارِ خویش بودند.                                 
بعدا، حکومت به نحو جمهوری اش ایجاد شد که در این نوع حکومت ها، زعیم و یا حاکم (رئیس جمهور) در انتخابات آزاد و عادلانه از طریق آرای سری، مستقل و مستقیم اتباع، از رقیبان خود پیشی می گرفت که اکثراً (در هر نقاط دنیا) تقلب به نفع نامزدان صورت پذیر بوده است. و شخصِ نامزد در کرسی ریاست جمهوری باید و باید بخاطر برنده شدن اش با بعضی از زورگویان، تجزیه گرایان، تقلب کاران، غصب کنندگان، صاحب نظران……! معامله نماید. و آنها (حامیان نامزد) در بدل رای دهی و تبلیغات جذب رای دهنده گان در دوران مبارزات انتخاباتی از شخص رئیس جمهور (که در دوره نامزدی اش به وی کمک کردند) تقاضای تطبیق پروژه، توجه لازمه، عفو خطا های قبلی و اجازه دهی بر فساد گسترده شان را دارند که شخص برنده بنا به مدیون بودن همکاری همان اشخاص (که بدون کمک آنها رئیس جمهور شدن امکان پذیر نبود) مجبور میشود تا از جلو گیری بعضی حالات غیر مترقبه (غیر مترقبه برای اینکه در اوایل مبارزات انتخاباتی شعار اش محو و خط بطلان کشیدنِ همان موارد بود که دوستان دوره انتخاباتی اش آغوشته به همان موارد اند و بر انجام وعده هایش نباید منافع و خوشی دوستان انتخاباتی اش را زیر پای کند) دست بکشد.                                                       
در نظام حکومتی کنونی افغانستان (حکومت وحدت ملی) که باخت معلوم نیست و برد از آنِ هر دو تیم مبارز در بازی های انتخاباتی است،‌ توان مدیریت سالم و اصلاحی کمتر دیده میشود و اگر دیده هم شود کمرنگ، مشکل و زمان بردار خواهد بود برای اینکه هر دو تیم از صاحب نظرانِ مختلف ایجاد شده که انگیزه ساخت دو تیم جداگانه در دوره مبارزات انتخاباتی همانا اختلاف در نظر دهی و پیاده سازی برنامه ریزی هایشان بوده است. (هر عضو یک تیم، داشته های تیم دیگر را ناقص میخواند و بر برتری تیم اش نسبت به تیم رقیب اصرار میداشت)، چند ماه میگذرد و از تعیین کلی کابینه درَکِ نیست. از یک سو اخطارِ دوستمی بر اشغال سازی قدرت توسط تیم برنده اصلی (تیم تحول و تداوم) را می شنویم و از سوی دیگر نادیده گرفتن ها و به خدا ایلا کردن های عبدالله یی داکتر عبدالله را (در رابطه به زورگویی های دوستم گفته بود که در این رابطه با دوستم طرف نیست بلکه با اشرف غنی طرف است). غنی هم فعلا به جان خود در مانده و نمی داند چه تصمیم بگیرد، از یک سو از طرف رئیس شورای علمای پاکستان سقولمه (جویده) میشود و از سوی دیگر راکت پرانی ها و انسان پرانی (حملات انتحاری و انفجاری) های همیشگی، زور گویی های هم تیم هایش، سوه استفاده های مردمی تیم رقیب اش (تیم اصلاحات و همگرایی)، مذاکرات و نشست های خارج کشوری بی نتیجه و زورگویی های امریکایی در امضا پیمان ها وی را نمی گذارد تا نفس آرام بگیرد و بر حل کلیه معضلات راه عبور بسنجد.                            
موضوعی که باید برای این دو تیم ایجاد کننده وحدت ملی توصیه وار ارائه گردد این است که: تا امنیت در این سرزمین تامین نگردد،‌ هیچ وقت سهم گرفتن به دولت لذت بخش نخواهد بود (حتی دسترسی به قدرت های فوق العاده نظامی و سیاسی)، نا امنی نه تنها به مردم عوام آسیب میرساند بلکه مرضِ است که ساری بوده و قابل سرایت میباشد (امروزه می بینیم که افراد به قتل میرسند که در حقیقت خودشان سازنده گروه های کوچک شورشی بودند و همان گروه ها با مرور زمان و نظر به فعالیت شان انکشاف پیدا کردند و از قوماندان های ایجاد کننده برتری جستند که بلاخره بر اثر زد و خورد در سر حاکم بودن و محکوم بودن، بعضی از تاسیس کننده گان به قتل رسیدند.). فعلا افراد نظامی و فعالِ در افغانستان وجود دارد که در گذشته به اثبات رساندند اینکه آنها توانایی تامین امنیت را دارند، اما بد بختانه شرایط سیاسی افغانستان ایشان را به این واداشت که بخاطر عدم فراموشی اش از دید و نظر دولت، اجبارا به صفوف یک تیم انتخاباتی بپیوندد و همان پیوست اش موجب شده است تا تنفر تیم دیگر را غلیان دهد و تیم مخالف به هر نحوی که شود، نمی خواهد وی در تشکیلات سهم داشته باشد.                                                                                                                                         
فلهذا! اگر گذشته از مسائل دوره مبارزات انتخاباتی فکر کنیم و بخاطر تکمیل سازی معیار های تعینات در تشکیلات حکومت وحدت ملی از هر نوع قوه فکری و جسمی افراد مجرب و کار فهم کار گرفته شود به نفع و فلاح افغانستان و ثبات سازی این کشور تمام خواهد شد.
با حرمت                                                         
فراز