آرشیف

2014-11-22

جمشید رحیمی

علل و عوامل عقب ماندگی

 

با عرض سلام و احترامات خدمت گردادنندگان وعلاقمندان ویبسایت جام غور!
خواستم در رابطه به عقب ماندگی وعلتهای آن در افغانستان نظر خود را ارائه نمایم. در این مقاله تنها به بیان علتها اکتفا نکرده بلکه یک سلسله راهکارها وراه حلهای بیرون رفت از این بحرانها را که انعکاس دهنده نظریات شخصی ام میباشد نیز جا داده ام.
عقب ماندگی ما افغانها از قافله بشریت، جهانی شدن ومدرنیته عوامل گوناگون دارد که هریکی ازین عوامل از یکدیگر متاثر بوده اند به گونه مثال فقر، بی سوادی، جنگ، نفاق، تجاوزبیگانگان و…
اگر بخواهیم هریک از این عوامل را بصورت جداگانه مورد بررسی قرار بدهیم کاریست که در این مقاله کوچک نمیگنجد، اما جا دارد که بصورت کلی وفشرده به توضیح دوعامل مهم آن بپردازیم.

• علت سیاسی:
تاریخ ما بیان گر این علت است، اگر نظری به تاریخ خود بیاندازیم بخصوص تاریخ معاصر، که کشور ما بصورت رسمی وارد نقشه سیاسی جهان شد. واقعیت تاریخی ما این است که کسانیکه بر این سرزمین واین توده حکومت کرده اند اکثریت شان غیر از جاه طلبی، خودخواهی، قتل وقتال به چیزی دیگری نمی اندیشیدند، کشتن وقتال هم طوری بود که به جان یکدیگر افتاده و یکدیگر خودرا به قتل میرساندند. نمیدانم امروز بعضیها بخاطر کدام دستاوردها وشهامتهای عده ازشاهان تاریخ مان با دادن پیشوندها وپسوندهای طولانی چون فاتح، اعلیحظرت، بابای ملت و… به نامهایشان اینقدر افتخار میکنند و از تاخت وتازهای هفت گانه شان هفت خوان رستم جور میکنند. همه این شهامتهایشان چیزی نبود جز جنگجوییهای بی روحی که اصلا برای افغانستان نه سود اقتصادی داشت ونه هم سود سیاسی. در هر قدم زیر بار بیگانه میرفتند و درهر مذاکره میباختند واز دست میدادند. هیچگاه یک برنامه وپلان معین سیاسی-اقتصادی نداشته ودر راستای بازسازی و آبادی افغانستان عزیز فکر نمیکردند (مگر تعداد اندک وانگشت شماری که نباید فعالیتهایشان نادیده گرفته شود، اما متاسفانه ایشان نیز قربانی اهداف شوم دیگران گردیده ونتوانستند به برنامه های درازمدت خود نایل آیند).
سیاستهای افغانستان همیشه طوری طرح ریزی شده که صرفا منافع یک گروه خاص را مد نظر گرفته تا منافع ملی. ای کاش سیاستمدارهایمان حد اقل منافع یک قوم را برآورده میکردند که نکردند.
وضعیت فعلی کشور هم میرساند که سیاستمدارهای مان هنوز به گونه ای که هرچه پیش آید خوش آید حکومت میکنند. جای تاسف این است که تاهنوز منافع ملی ما مشخص نیست، دوست ودشمن خود را نمیشناسیم وطوری روان هستیم که نمیدانیم به کجا میرویم.
پس درچنین وضعیت هرشخصی نزد خود راه حلهای برای این مسايل دارد وراه حل من برای حل این مساله اینست که باید در قدم اول منافع ملی خودرا تعریف کرده دوست ودشمن خود را مشخص کنیم. در برداشت امروزی, که سیاستمدارهایمان پاکستان را حمایت گر طالب میدانند وطالب را قاتل افغانها وبرهم زننده نظم وامنیت وضد ترقی وپیشرفت این وطن؛ چرا آنها را برادر خطاب کرده وراه مجهولی را پیش میگیرند وباهربار برادر گفتن لگد کوبنده تری میخورند.
نکته دیگر با مجریان سیاست درکشورماست؛ که اگر در انتخاب شان دقیق باشیم وبر اساس شایستگی، لیاقت وتخصص انتخاب کنیم یقینا ً دیگر این مشکلات را نخواهیم داشت. امروز ما به سیاستمداران موفق، ورزیده، شایسته، وازهمه مهمتر وطندوست نیاز داریم نه وطن گریز وچندین تابعیته. جالب اینجاست که دیپلومات های(سفرا) کشور ما وقتی که به سفارتهای افغانستان گماشته میشوند، بجای اینکه یک دستاوردی برای افغانستان داشته باشند اولتر از همه فرصت راغنیمت شمرده بفکر گرفتن تابعیت کشور میزبان میشوند. این خود میرساند که تاهنوز در قلب این سیاستمداران جای برای وطن ویران وجود ندارد.

• علت اقتصادی:
علتهای را که در این مقاله بیان میکنم هریک از دیگری متاثر میباشد، طبیعی است وقتیکه سیاستمدارها براساس خرید وفروش پُستهای سیاسی بقدرت برسند، هیچگاه برای خدمت به مردم پلان گذاری نمیکنند، بلکه اولتر از همه به فکر جیب های خود میشوند که چگونه جیب های خالی شده خود را پر کنند. بناءً نداشتن برنامه وپلان درازمدت اقتصادی برای بلند بردن سطح اقتصاد کشور چیزیست که همیشه از نبود آن رنج میبریم.
گذشته دور را میگذاریم کنار که واضح است چیزی نداشتیم , اگر از دوران حکومت آقای کرزی بگوییم چنین است: پول وسرمایه دولت وملت در دست دو الی سه مافیای بزرگ اقتصاد در کشور افتاده واین اشخاص نه تنها اینکه در داخل سرمایه گذاری نمیکنند (وهمیشه سرمایه گذاریهای صد ملیون دالری شان درخارج ودر دوبی هست) بلکه از سرمایه گذاریهای تجار کوچک ووطن دوست هم جلوگیری میکنند.
درقسمت شهرسازی از طرف دولت کاری صورت نگرفته ودر قسمت شرکتهای خانه سازی خصوصی هم نظارت ندارد ومعمولا زمانی از کار این شرکتها از طرف دولت انتقاد صورت میگیرد که پروژه هایشان تکمیل میگردد.
افغانستان یک کشور زراعتی است، و زراعت میتواند اقتصاد کشور را انکشاف بدهد، که بدبختانه دراین قسمت هم توجه صورت نگرفته.
یگانه چیزی که در عصر کنونی به آن نیاز داریم برق است، زمینه اعمار بند برق در هریک از ولایات کشور وجود دارد اما در این قسمت نیز از طرف دولت ما هیچگونه توجه صورت نگرفته است.
بطور خلاصه برق ما نداریم، سرک ما نداریم، از تجار ما حمایت نمیشود، به تولیدات وطن ارزش داده نمیشود، وموارد دیگر…… همه اینها نتایج فعالیتهای پادشاهان جابر, قوم گرا ونوکران حلقه به گوش انگلیس وامریکا میباشد که هم اکنون ادامه دارد ونسلهای بعدی افغانستان هم مزه این فعالیت ها را خواهد چشیدند.

09/04/2013