آرشیف

2018-5-1

دوکتور ص. سعیدي

صلح و موانع آن در افغانستان!

 

هیچ عقل سلیم و انسان نورمال تأمین امنيت، صلح و استقرار را در جامعه و کشور خویش رد کرده نمی تواند!
هر جنگ باید به توافق و صلح خیر  بانجامد و این  خواست و امر منطق سلیم و  انسان  سالم است! 
بلی این امر الهی است( والصلح خير). 
پس در کشور ما كه مردم آن قریب به اتفاق مسلمان و مردمان خیر اندیش اند، چرا به امنیت، صلح و استقرار نمی رسیم؟ 
موانع و عوامل رسیدن به صلح و استقرار در کشور ما و منطقه کدام هااند و چګونه به امنیت، صلح و استقرار دست یافته میتوانیم؟ اولتر از همه وجود نیرو های  نظامی کشورهای غیر اسلامی مسلط بر هوا و زمین کشورما، تبلور و نمایشات تسلط این حالت  در عرصه های سیاسي، اقتصادی و امنیتی  کشور اولین مانع و يا بهانه بخاطر نه رسيدن به صلح و عامل تشنج در کشور ما، مفتی و مبرر برای دامن زدن جنګ در افغانستان است و مستندات برای فتاوی جنگ و جهاد!؟ حد اقل علمای ديروز و امروز ای اس ای پاکستان به شمول مولانا فضل الرحمن و مولانا سميع الله  و ساير چوکره های شان با  توجیه سوء و خاص پاکستانی میباشد.  باید گفت که  این موضوع منابع دینی خود را  نیز دارد. 
از جانب دیگر مسوولین امور و حتی عدهء زیادی از افراد رسمی مجریان برنامه های صلح در مورد این مانع یا آنرا اصلاً نادیده ګرفته و نمی بینند و یا دیدن نمی خواهندو از آن به نحوی طفره میروند. در مواردی حل این موضوع را از توان خود بالا دیده و یاهم توجیهات  ارایه میدارند که  قبل از همه فریب خود و یا حد اقل فريب  خود  است. 
علت دیګر آن ممکن در صورت طرح این معضل سبب از دست دادن مقام و جایګاه خویش در مراجع دولتی میدانند. 
عامل طفره رفتن هرچه باشد، نتیجه همان یکی و آن ادامه جنګ و برادر کشی در افغانستان و منطقه است! 
اګر مخالفین مسلح اصل ضرورت صلح، آشتی و تفاهم بین الافغانی را قبول کنند و برای پيشرفت و  حل موضوع درین مورد به جانب حاکمیت افغانی در کابل مسایل و اعتراضات خویش را به شمول رویارمعضل وی مطرح کنند، راههای حل ممکن با وجود تمام مشکلات و پيچیده ګی های  خارجی میتواند راهدحل جستجو ګردد و و جود داشته باشد و دارد که در اختیار اقل ضرر  راه خیر را باز کنیم. اما با روش موجود رد کامل مذاکرات صلح و عملاً کار در مورد: الحقُ لمن غلب- حق با کسی است که غالب شد، در ادامهء خونریزی و بقای نیروهای خارجی در افغانستان عملاً کار میکنند و به این ترتیب ګناه این همه تباهي به ګردن كسانې  میافتد  که از آغاز مذاکره و مفاهمه را ترس دارند و آنرا رد میکنند. بلی این موضع هم منطق ندارد و قابل قبول نیست که ګفت: صلح میخواهم اما مذاکره نمې. این قابل قبول نیست! 
مانع دوم و اساس دیګر مانع صلح، همسایه های طماع با مطالبات مشروع، برحق و مطالبات نامشروع و غیر قابل قبول به جانب افغانی، مخالف عقل سلیم و مخالف عدالت ایشان است!
استابلشمنت پاکستان   و ایران درین مطالبات مشروع و نامشروع از افغانستان در مقام اول قرار دارند. 
ایران در افغانستان تأثیرات فرهنګي و دینی میخواهند، میخواهند مانع ورود عربستان سعودی و مانع سعود اسلام سُنی به منطقه و افغانستان شوند، از آب، معادن، مواد خام، سنګ و چوب، نیروی فزیکي ارزان و رایګان و خسته ساختن غرب و امریکا در افغانستان کار وسیع از امکانات کادری و تربیت یافته یکجا با روسیه کار نمایند.   ایران بر افغانستان مطالبات ارضی ندارد و پروژه های مشترک اقتصادی، هند ایران ، مواصلات و چاه بهار میتواند جوانب مثبت مسأله باشند. ایران در  موارد زیادی   به اهداف خویش در افغانستان رسیده و یا در حال رسیدن است. 
باورمندم که موانع دیګر  را تا حدی زیادی میتواند با ایران با مذاکره و مفاهمه حل کرد. 
و اما در رابطه با پاکستان که  در افغانستان امکانات کادری وسیع دارد و در جبههء جنګ  نیز دست بالا و امکانات دارد و دارد که در ساحهء اقتصادي نفوذ چین  در حال داخل شدن است. حاکمیت پاکستان، از برکت جهاد مردم افغانستان موتروی و بمب اتوم دارد و دوسیه های اوپراتیفی زیاد از رهبران جهادی را در سرمیزهای ای اس ای دارند، توانسته اند که با دست بالا مانع صلح، رفاه و تفاهم بین الافغانی شوند. 
پاکستان از همه بیشتر میداند که  در سرزمین  غیر به صورت غیر مشروع ایجاد  شده و افغانستان مستقل متکی به خود در نهایت امر به تباهی پاکستان جعلی است. برنامه های بزرګ اق تصادی منطقه نتوانست استابلشمنت پاکستان را به همکاری متقابل وارد، برعکس پاکستان تلاش تا این پروژه های بزرګ از افغانستان نه، بلکې از ایران و یا از شاخهء واخان  افغانستان  که آنهم در تجزیه افغانستان مطرح باشد، که به این ترتیب دیده میشود که پاکستان زهر پاشی و برادر کشی های خویش  را در افغانستان توقف نداد و تمام شواهد نشان میدهد که توقف نه خواهد داد! 
مانع سوم تفاهم و صلح بين الافغانی به زور و زر رسیدهای  یکه تاز  به   زور ب٥٢ اند که در صورت بوجود آمدن شرایط صلح خطر دادن حساب، تقسیم قدرت مطرح است. 
مانع چارم عدم تطبیق عدالت و حاکمیت قانون است. 
عدم مشروعیت حاکمیت و نبود حاکمیت به ارادهء  ملت را میتوان مانع عمدهء چارم  رسیدن به صلح در کشور  ما خواند. 
این و بخش دیکر از عوامل خورد و بزرګ در جامعه  و محیط ما وجود دارند که مانع رسیدن به امنیت، صلح و استقرار در کشور و جامعهء ما شده اند. 
موانع تخنیکی طریق پيشبردمذاکرات، در بیشتر از یک دهه تأکید بر پيش شرط ها ، کادرهای  ضعیف و حتی غیر باورمند به این  پروسه از موانع اند که همه روزه از مردم ما قربان ګرفته، میګیرد و تراژيدی ملت ما با تمام ابعادان ادامه  دارد!
این جنګ است که وجود و تحمل با امتیازات زیادی بخش از نیرو های جنګی داخلی و خارجی را در افغانستان مطرح و تحميل ميدارد. 
این منافع و  مصالح دیګران است که در جنګ مطرح و تحمیل میشوند. 
و این جنګ است که از ملت مظلوم افغانی ګرفته و  میګیرد. 
اګر کس واقعاً افغانستان مستقل متکی به خود میخواهد و درین ادعا ی خویش صادق است،  عوامل جنګ را ازبین ببرید و به تفاهم بین الافغانی صادقانه کار کنید! 
پس برماست که با تمام قوت بادرک عُمق و بُعد این مسایل در رسیدن به تفاهم بین الافغانی کار کنیم. 
اګر با این تلاش حتی یک افغان را از دست آله  بودن دشمن نجات دادیم، باز هم موفقیت است. 
مصالحهء سیاسی در واقعیت امرتجرید متخلف  از ملت، تقویت همه جانبهء نیروهای امنیتی کشورنیز است. 
مصالحهء سیاسی شهامت و مردانګی و تقویت اعتقاد ملت به جانب مصلح و خیر خواه است!      
این و امثال آن حقایق و منطق آنرا درک و عام کردن، معضل را دانستن و  مطابق آن باصلاحیت با اولویت دادن منافع ملی افغانستان و افغانان عمل کردن راه حل درست  معضلات کشور ما و تأمین صلح و استقرار دایمی و همه جانبه شده میتواند! 

وماعلينا الا البلاغ المبين

دوكتور صلاح الدين سعيدی 

اپریل ۲۰۱۸

۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸