آرشیف

2015-9-16

گل رحمان فراز

صداقــــت از کرزی!

صداقــــت از کرزی!

|◀ صداقت از کرزی!

|◀ خیانت از سلطان زوی!! 

|◀ نظارت از ع و غ!!!

¤ این روز ها بر خلاف تعبیر های مختلف صاحب نظران و تحلیل گران امور سیاسی و حکومتداری کشور، موارد بطور دگرگون و بر خلاف گمانه زنی های حتی ارشد مردان حکومت وحدت ملی انجام می یابد و حتی سیاست بازان تحلیل گر هم از دروغ گویی تحلیل که این موضوع این طور خواهد شد و طور دیگر انجام می یابد، آبرو و اعتبار تحلیل گری شان را از دست داده اند و همانند چوپانی گشته اند که هر روز از آمدن گرگ (بدون اینکه گرگ نزدیک رمه شده باشد) فریاد کمک را به گلو می آورد و در هنگام آمدن گرگ (نزدیک) رمه، همه فریاد اش را نادیده گرفت!

¤ خوب به یاد دارم و همان طور خوب بیاد دارید که تحلیل گران در اوایل شکل گیری تیم ها، همه و همه گفتار های شان را متمرکز به فعال بودن تیم تحول و تداوم بعد از اخد رای در انتخابات ریاست جمهوری و اشغال کرسی ریاست جمهوری می کردند و یگانه استدلال شان علی رقم فعال بودن تیم تحول و تداوم نسبت به تیم اصلاحات و همگرایی همانا داشتن اشخاص صادق، تحصیل کرده، جهان دیده، تلاش گر، دلسوز و دانشمند بود که نمونه هایش را میتوان از شخصیت های چون: اتمر، سلطان زوی، سباوون، قدیر، فرخنده زهرا نادری، شکریه بارکزی…! بودند و حالا می بینیم که صداقت اصلا در وجود این فرزندان صدیق وطن مرده است، یکی آنها (اتمر) مسدودگاهی برای آزادی بیان مبدل گشته است، دیگری به سلطان دزد (سلطان زوی) شهرت جهانی کسب کرده است و عدۀ هم بنام فیمینست و فاشیست (بارکزی) مطلق!

¤ همانطور از تیم اصلاحات و همگرایی که عملکرد شان باید مبتنی بر شعار داده شده شان (اصلاحات و همگرایی) می بود، بر خلاف همان وعده و همان شعار عمل شده است، آوازه است که بخاطر استخدام اشخاص مسلکی و توانمند به سمت سفارت های افغانستان در کشور های برتر دنیا، داکتر عبدالله عبدالله یگانه شخص پیشنهادی اش، یکی از خویشاوندان اش (مجیب الرحمان رحیمی – خسر بره عبدالله) بوده است و بس! نه غم تاجک برایش اهمیت دارد، نه پشتون و نه هزاره، فقط خسر بره! 

¤ از اوایل شکل گیری حکومت وحدت ملی، برگزاری مراسم تحلیف و به چوکی نشستن داکتر محمد اشرف غنی و داکتر عبدالله عبدالله بر کرسی های ریاست جمهوری و ریاست اجرایی جمهوری اسلامی افغانستان تا بحال یگانه جنبه و ساحۀ که هر دو دولتمرد از احتمال نفوذ قدرت و مسیر حرکت اش در هراس بودند، مشخصا عالی جناب حامد کرزی – رئیس جمهور اسبق کشور مان بود که حتی داکتر صاحب عبدالله عبدالله در حضور با سعادت اش در ولایت بدخشان خاطر نشان ساخت اینکه زمزمه های شنیده شده مبنی بر تشکیل و ایجاد حکومت موقت بر ضد حکومت وحدت ملی تحت رهبری حامد کرزی واقعیت دارد و نگرانی اش را از این کار کرزی علنا اعلان کرد!

¤ همان وانمود سازی عبدالله عبدالله پیرامون دخالت آقای کرزی بر حکومت داری سالم و توانمند حکومت وحدت ملی تا دیر ها ورد زبان رسانه های چاپی، صوتی و تصویری گشته بود که آهسته آهسته همان آتش شعله ور با متانت تمام "کرزی" خاموش گردید، کرزی گفت که نمی خواهم رضایت مندی و یا نارضایتی ام را در رابطه به خوب و یا بد بودن حکومت وحدت ملی ابراز دارم اما اینقدر می گویم که به امید سرفرازی حکومت و آبادی کشور، همچنان راجع به سؤال فوق جواب اش صادقانه فقط این بود؛ وقتی مصمم بر آن بودم که حکومت موقت ایجاد نمایم، چرا از حکومت دست داشتۀ دایمی ام که بر اساس رای مردم انتخاب شده بودم دوری می جستم؟! وی گفت: شاید شما بگویید اینکه من مجبور بودم چون قانون برایم اجازه نمی داد اما باید قبول کنید که آمریکایی ها اصرار بر ادامه دادن حاکمیت ام داشتند اما من نخواستم با امضا نمودن توافقنامه امنیتی حکومتداری ام را مشروعیت ببخشم و خود را بر دولت و ملت افغانستان تحمیل کنم!

¤ از یکسو هستد افرادیکه خود را نمایندۀ جمع کثیری از مردم از طرف فعالیت های بی شمار احزاب شان می دانند و از همان خاطر بعد از فراز و فرود های مباحثات انتخاباتی به این نتیجه رسیدند که حمایت شان را از یک تیم برنده انتخاباتی اعلان بدارند و مردم را که طرفداری از سخن شان می نماید به نفع دو کاندید سوق دهند،  اما حالا به عوض اینکه این ها باید حق مردم شان را از ع و غ بگیرند و خود را در برابر وعده های دهه شدۀ شان مسئول بدانند، اولتر از همه مخالفت شان را نسبت به حکومت وحدت ملی ارایه می کنند و سراسر به فکر اپوزيسيون سازی اند! سئوال اینجاست که آیا اپوزيسيون ساختن کدام دردی را دعوا می کند؟! ویا رنجی را شفا؟ آیا از نتیجه بدست آوردۀ داکتر عبدالله عبدالله با اپوزسيون بودن اش در دورۀ انتخابات ریاست جمهوری دیده ایم و یا اینکه مخالفت کردن با حکومت فقط بخاطر جلب توجه حکومت بخود شخص معترض است و بس؟!

¤ نميدانم چرا سران اصلی حکومت ما از اول سنجش کلی شان در قبال کشور داری و مدیریت کشور داری از دست می دهند؟ یکی (کرزی) بعد از گذشت (14) سال دید و بازدید با آمریکا، تازه فهمیده است که آمریکا دوست نه بلکه دشمن است، دیگری (عبدالله) بدون ریشه یابی حقیقت مسلم "کرزی" را به تخزیب سازی حکومت وحدت ملی متهم می نماید! یکی (غنی) از صداقت سلطان زوی حرف می زند و دیگری حقایق نسبت به آن را افشا می سازد!

¤ اینها تا هنوز همیشه به فکر چرند و پرند و گفتار های گلایه وار نسبت به یکدیگر بوده اند و حالا هم به آن تکیه می کنند، شدم است به همچو ارزیابی های که مدیریت داخلی اش آلوده به فساد باشد و حکومت نتواند بعد از گذشت یک سال از دورۀ کاری خود، دوست و دشمن اش را نشناسد و بعد از گول خوردن به اعتراف نمودن و محکوم نمودن مجرم اکتفا و قناعت کنند! مردم افغانستان شما را بخاطر این به چوکی ننشانده که حالت مردم و وضع بیکاری جوانان تحصیل کرده اما بیکار را ببینید، مردم بخاطر این شما را انتخاب نکرده است اوضاع امنیتی کشور را وخیم تر بسازید! برخیزید، بیدار شوید و برای معضل های که دامنگیر مردم است، راه حل بسازید و از این زیاد تر نگذارید که مردم افغانستان رنج، فقر، غربت و بیکاری را تحمل کنند، خواهش جدی است.