آرشیف

2016-12-30

وحید تاجیک

شکایتی از “ملا”

از میان استعمار – استبداد و ارتجاع نقش آخری بیشتر از همه در کشور ما مهم و ویرانگر بوده است. بنابرآن، آگاهی از وجود کارگزاران ارتجاع و عملکرد شان بسیار تعیین کننده می باشد. بخصوص الان که شیوخ آزمند عرب، با گرایشات بدخیم تکفیری به میدان آمده اند و آستین ها را بالا زده اند تا کار نا تمام آبا- اجداد خود را در امرعرب سازی «خراسان »و وهابی سازی «حنفیان» به انجام رسانند. صد البته این پروژه از حمایت و پشتیبانی "دولت ایالات متحده آمریکا" و سایر طراحان ساختار نظم نوین جهانی برخوردارمی باشد.
دلایل که چنین همسوئی ارگانیک بین معماران نظم نوین جهانی و رژیم وهابی عرب به وجود  آورده از آنجا ناشی میشود که استعماگران درطول تاریخ حضور خود در جوامع زیر ستم، هرگونه اصلاح و پیشرفت اجتماعی و تحول و بهبود در اکثریت جوامع استعمار زده را مغایر منافع راهبردی خود یافتند. پس ترجیح داند که رکود – عقب ماندگی را در این جوامع مورد حمایت قرار دهند و از تحولات اجتماعی جلوگیری کنند. بنابر این در جوامع اسلامی نهاد های اجتماعی عجین با رکود و عقب ماندگی  « قبیله و سنت های مزخرف آن » و « نهاد روحانیت مذهبی با سازوبرگ اش مسجد – مدرسه …» را به عنوان اهداف فوری با همسوئی سعودی وهابی ، زیر نام اسلام اول فتح فکری و سپس در راستای اهداف استعماری خود قرار دادند.
پس،سفاهت ناشی ازحفظ رکود و توسعه نیافتگی، زمینه ی ست برای چاپیدن و سواری گرفتن از "مردم" مسلمان زیر نام دین، که این می تواند پیوند و همسوئی ارگانیک بین استعمارگران و دولت وهابی به وجود آورده و منافع طرفین را تامین کند . در حال حاضر طرفین با در قبضه داشتن نهاد های قبیله ای – مذهبی تکفیری ، "سربازان خدا" را برای تصرف مناطق مختلف که منافع مشترک"آمریکا – وهابیت" ایجاب می کند گسیل می دارند از جمله  "سوریه" و نواری در طول مرزهای شمالی کشور ما تا حریف روسی – پوتینی را به مخمصه اندازند.
این مسئله روشن باشد که، نهاد های تکفیری مذهبی الان از " ایزاربند" هر « پرزیدنت » استعمارگر آویزان می باشند و هر کسی به مقصد خود از آنها سواری می گیرند.
اما این پروژه در فرایند تاریخی خود از آغاز قرن نزده جزو برنامه های راهبردی انگلیس – دیگران بوده و فعلاً آمریکا… از آن سود می برد و هر تحول و دیگرگونی حتی اعتقادی در این نهاد ها، از طرف قدرت های بزرگ سازماندهی میشود.

باری ، چنانچه در شروع گفتم آگاهی از وجود کارگزاران ارتجاع و عملکرد شان بسیار تعیین کننده است، پس می دانیم که اجرای تحریف ذهنی "سربازان خدا"  در این پروژه ، در مناطق مختلف و آماده سازی آنها به حملات انتحاری – قتل عام انسان های بی گناه ، به نهاد های مذهبی تکفیری با حمایت مادی – معنوی قدرت های استعماری واگذارشده است، در بین مجری های این نهاد، نقش و اجرای «ملا» به عنوان نماد ارتجاع – رکود و عقب ماندگی، در این ماجرا شگفت آور و کار  طراحان این پروژه تحسین برانگیزاست.

ملا
 ملا" این رند مادر زاد با ظاهر آرام و چشمان نافذ از سرمه سلیمانی ، با تسبیح دراز و دستار سفید دقیقاً خود "ارتجاع" است.  ورق ورق تاریخ شهادت میدهند که "ملا" آن کرده و می کند که به همان سادگی از عهد هیچ کسی برنمی آید.
هیچ ذیروح از جمله هیچ پيامبری، در طول تاریخ از گزند "ملا" در امان نبوده است. هر پيامبری، از هر قومی، هنوز چشمش را از جهان نبسته که «ملا» با ایزاربند دراز – تنبان نمناک – حضور بهم رسانده و مشغول به قاپیدن کتاب و سنت و حديث شده است. رند گفتم ، خوب، کسی که «خدا» و «پیغمبر» را چنین بی رحمانه تیغ میزند و مورد غارت قرار میدهد ، بدون هیچ سند و مدرک خود را نمایندآنها معرفی میکند ، پس لابد باید "رند" باشد. از اینجاست که "ملا" به عنوان نماینده «خدا – پیغمبر»با استفاده ازفقه و فتوا – ثقافت های خود ساخته،خواب و خوراک و پوشاک و دنيا و آخرت ايمان آورندگان عاجز را در قبضه خود میگیرد. از منابع دینی وقیحانه «احکام استخراج » میکند، این احکام نه نتها به انسانی شدن مناسبات و احترام به حقوق بشر نمی انجامد بلکه چنان پیچیده – بغرنج است که انسان عادی و عاجز که هیچ حتی خدا وپیغمبربرای درک و آموختن آن نیاز به معلم و رهنما دارند!

حالا این احکام مبهم و پیچیده و کثیرالاضلاع را چه کسی رمزگشایی کند؟ فقط وفقط "ملا" ، که اصل قصه این است . رمزگشایی – تاویل و تفسیر "ملا" چیزی نیست جز تکرار مکررات ، زن ناقص العقل و ناقص الايمان است، وجود زن   شراست ، سگ سياه – الاغ  و زن در یک ردیف اند ، موسيقي حرام است،چهرهای عبوس و غضبناک نکیر و منکر،تشییع  هفتاد فرشته عذاب تا نزیک قبر که نامشان زبانیه است… و در "درغیاب خداوند" خود را نماینده آن معرفی کردن و از مسلمان مومن، در واقع جزیه گرفتن و اطاعت بی چون و چرا طلبیدن.
جناب "ملا" با مشروعیت کاذب ،ریش حنایی سَر و بروت تراشیده ،در ملاء عام استغفرالله گفته، به صغیر و کبیر – محارم و غیر محارم، رحم نکرده تجاوز به "عنف" میکند. با قباحت سفارش قبول شهادت "انتحاری"  را به بارگاه خدا(ج) می دهد وخواندن نماز جنازه سرباز وطن رامضایقه تفاله کرده است. جناب قرن هاست که به عنوان نماد ارتجاع جزئی جدائی ناپذیر از ابزار قدرت در – ید – قدر قدرت های جبار تاریخ بوده است و رکود و عقب ماندگی تاریخی جوامعه اسلامی و جنگ های خونین مذهبی را باید در کارنامه جناب "ملا" نوشت.
نهاد های دینی و ایمانی که جناب "ملا – تکفیری" از آنها نمایندگی میکند ، در پروسه تحول و تغییر نظام اجتماعی استحاله شده و کارکرد های دینی خود را از دست داده است.  از این نهاد ها فقط حاکمیت های استبدادی و استعماری در جهت منافع خود سود میبرند.
در چنته "ملا"به عنوان نماد تفکر به ظاهر اسلامی(هویت نهاد دینی حاکم در مساجد ما، تا از اسلام از ناسیونالیسم متعفن عرب – وهابی مایه می گیرد)هیچ توضیح برای مشکل امروز ما وجود ندارد. توجیهات این جماعت در کُل حالت فیض بخشی و گره گشاهی خود را از دست داده اند و از عهد پاسخگوئی به سوالات جدید برنمی آیند. در حقیقت این تفکر مانعی عمده بهبود – تحول و پیشرفت اجتماعی – رفاه عمومی و گذر جامعه به دنیای متمدن و جامعه مدنی امروز است.
اسلام – دین و ایمانی که "ملا" تکفیری بانی آن است ،تعهد اخلاقی به حقوق بشر ندارد، تساهل وتسامح را مغایر اصول اعقادی خود می داند و فقط تسلیم یا حذف فیزیکی مخالف را شعار می دهد.  مؤمن مسلمان تکفیری "انسان" پایبند به قواعد اخلاقی و تعهدات بشری نیست و عملکرد شان «ظلم ، تجاوز ،حمله انتحاری به مساجد و تکیه خانه، رجم زنان بی دفاع در ملاء عام ، کشتن دسته جمعی مسافران..» فقدان تعهدات اخلاقی را به صراحت نشان می دهد.
آموزش های "ملا" بریده از زمان است.آموزشهای بریده از زمان چه محصولی به بار خواهدآورد؟ جز انسان بیمار گونه عاشق سیری ناپذیر به خونریزی و تخریب. این آموزشها با استناد غیر مجاز به این ،یا آن آیه قران، اعمال غیر انسانی – اخلاقی و اسلامی را توجیه می کند و فرصت بروز هر جنایت ضد بشری را فراهم می نماید.
در آنطرف، نمازپنجگانه قاطبه مؤمنین گرفتار در چنبره"ملا" بر حسب عادت و بدون وقفه کماکان ادامه دارد، حج تمتع در دهه اول ماه ذیالحجه ، چیزی نیست که اشک شوق را از چشم هر مومن – مسلمان (بی توجه به کودکان خرد سن و "یتیم " که در میان موتر  ها در فصل سرد زمستان یا تابستان گرم کابل و دیگر شهر ها در پی لقمه نانی  اشک می ریزند، مورد تجاوز قرار میگیرند  ومجبور به هرکاری می شوند) جاری نکند. آنگهی مومنین ریشدار، تحکیم مبانی ایمانی خود را با انزجار از زنی که "ادای" برابری با مرد را دارد به عنوان یک وظیفه شرعی تبارز می دهند.
بدون شک از این مردم متولد و گرفتار در این بن بست فرهنگی، دینی، اجتماعی ، اقتصادی و تاریخی کاری بر نمی آید. کار از کسانی بر می آید که مسلح به فهم و دانش و آگاهی امروزی اند . منصفانه باید پذرفت که «استبداد – ارتجاع» جز سرکوب و سانسور در اختیار این مردم چه قرار داده است، منابع اطلاعاتی این ها ملای شیک پوش مسجد وزیراکبر خان وتعداد دیگر عوام فریب  است. وقتی آن جناب! با تنبان نمناک "نطق " می فرماید وبا بیان خاص خودش میخواهد بگوید که تبعیت بدون اعتراض از رهبران دینی«؟» با ایمان دینی به «خدا» یکی است و با این حقه عزم دارد تا اختیار اداره زندگی سیاسی، اجتماعی،فرهنگی …را از دست انسان " زمینی" بازستاند، این مردم از این همه فهم و آگای " جناب " هاج و واج مانده  و کار "وزارت حج و اوقاف" را بخاطر کشف چنین  اعجوبه! می ستایند!!.
این مردم فاقد انتخاب و اراده آزاد اند ، به هیچ نتیجه اجتماعی نمی اندیشند، آدم های تنها و عبث – برجامانده و بی حس که هدف شان جز رضای خدا(ج) چیزی نیست و رضایت "خدا" را فقط در تمکین از علمای کرام  و پرکردن دل و روده "ملا" در سپیده دم – چاشت و شام   جستجو می کنند، مردمی که نسل به نسل عادت کرده اند بدون هر گونه نتیجه فقط به حرف  ملای مکار وعوام فریب  گوش دهند. اینکه جان و مال کی را به یغما می برند مهم نیست ، چون از ما کاری ساخته نیست رضای خدا(ج) و حکم تقدیر چنین است و تمام ! این یعنی «سفاهت»  وقتی آن "یابو" میگوید "اسامة بن لادن" شهید است و "مردم" خاموشند یعنی سفاهت، چون  "بن لادن"را  شهید دانستن همان ومهرتایید بر« قتل عام در یکاولنگ – به آتش کشیده شدن خانه ها و تاکستان های شمالی » همان.
حضرت « ملا » این سیاستمدار چند پهلو، سوگلی استعمار – استبداد ، با طرح یک رشته عقاید خرافی – پنداری- ذهنی- ضد دینی- بدون پایه و بدون خرد- با تاکید بر عقیده و ترد اندیشه – با ترغیب انسان به تسلیم و فرمانبرداری ، توانست تا  بنیاد ذهنی و خمیر مایه احساسات و هیجانات انسان این سرزمین را کرخت، اراده آزاد آنها را سلب و آنها را مانند آدمکهای خیمه شب بازی در جهت منافع  مشترک«استعمار – استبداد» به کار گیرد. در واقع " استعمار –  استبداد" همین را می خواهد « انسان کرخت – فتح شده – انسانی تسلیم شده و هویت باخته» که حتی در غیبت فاتح جبار توان نافرمانی ندارد.

در برابر چنین هیولایی چه می توان کرد ؟ آیا می توان به بندش کشید ؟
راه معقولی که به نظر می آید، معرفی او برای عوام سرگردان و دارندۀ زمینۀ فریب خوری است.در کنار این معرفی، تجلیل از ملا نصرالدین مرحوم را نباید فراموش نمائیم. ملایی که قصه های طنز آلودش، بدون هیچ عوامفریبی، هنوز هم برخلاف"ملا" ما، مردم را می خنداند.