آرشیف

2018-2-5

وحید تاجیک

در دفاع از مقاومت عطا محمد نور

شرایط سیاسی – اجتماعی کشور در کٌل، آشفته، هولناک وناگوار است. لیکن وضعیت تاجیک بطور ویژه .تاجیک به دلایلی ناتوانی ساختاری و مداخلات خارجی و داخلی به ضعف وزبونی بی نظیری کشانیده شده است که مستحق اش نبود.  اما – تاجیک –  یک ملّت تاریخیست با جایگاه بلند تمدّ نی .  در پیشینه اش، در دل آن توفان های سهمگین تاریخی، دفاع از «شخصیت تاریخی»اش درخشش انکار ناپذیری را نشان میدهد و به سنگرهای مانند نوروز،چهارشنبه سوری ،جشن سده وجشن مهرگان… برای پاسداری از هویت خود تکیه زده . همچنان دارای  سنت – تجربه مبارزاتی رهائی ازاسارت و  وفائق آمدن برسرنوشت سیاسی خود است.

پس  تحمل این  ضعف وزبونی برای ملّتی با این ویژگی نمی توانست – نمی تواند همیشگی باشد  . اینجاست که با خروج اعتراضی آقای « عطامحمد نور-  جمع بزرگی از نخبه گان تاجیک» همه آن بزرگی روح « تاجیک خراسانی » در پاسداری از عدالت – آزادی خواهی  و ترد  ضعف وزبونی آشکار می شود.

اگر پایداری  سرشار از دلاوری جناب  – نور-  و طرح مسئله «عدالت» از جانب آقای – لطیف پدرام – ، یادآور جواب یعقوب لیث به خلیفه بغداد است که گفت: خلیفه بغداد تا چه اندازه بخشنده و بزرگوار است که اداره استانهای خودمان را بخودمان واگذار میکند! از کجا خلیفه قدرت چنین دهشتی را بدست آورده ؟ خلیفه هرگز مالک  استانهای ایران نبوده که اینک ادارۀ شان را به ما ببخشد ! آیا آنچه که خلیفه ونیاکانش برای ایران کرده اند ؛ میتواند نشانی از دادگستری داشته باشد ؟ نه و باز هم نه ، پس این شمشیر میان ما داوری خواهد کرد.  نباید شگفت  زده شد چون « دادگری – آزادگی – پایداری» ريشه و گذشته و دورنمائی آينده – تاجیک –  است!.

در حقیقت امر این روح «رادمان پسر ماهک *» یعنی خودآگاهی تاریخی – تاجیک – است که در کالبد هر آزاده – تاجیکی – نَفَس می کشد و ناقوسِ«بیدارباش!» را از دل تاریخ  برای همهء کسانی که دلی درگروِ عدالت ، آزادی و جوانمردی دارند،  به صدا آورده  و آشکارا میگوید  که – غافل مباش –  مالک و پاسدار این سرزمین – تو – هستی  نه – خلیفه بغداد!

جناب  – عطامحمد نور –  بر اساس این «فتوی» تاریخی – مالک و پاسدار- این سرزمین است . او آئینه یی است تمام نما، که خواست  برحق و تلواسه مردم – بد بخت – این سرزمین در این شرایط آشفته،  در سخن  و چهرۀ جسور او بازتاب یافته است.

خیزش  آقای  – نور –  با تکیه به کارنامه پُربرگ و بارش این واقعیت را بازتاب می دهد،  که  در جامعهء ما اشوب – فتنه انگیزی حاکم شده  و آرامش را بهم  ریخته اند. ما دولت و حاکمیت قانون به مفهوم دقیق کلمه نداریم  و  کارکرد – دله دزدان – حاکم در کابل به کمک – یاری دولت ایالات متحده آمریکا ، چيزی نيست جز هموار کردن راه برای طالب، داعش، حکمتیار و هرچه بی شرف در دنیا است،  تا با خیال راحت و بدون  عذاب وجدان ( وجدانی که ندارند ) دست به هر جنایتی در کشور ما بزنند . از آنطرف  دار و دسته «دینی – بی خدای» فاشیسم قبیله  دارند چارچوب نظری فقیه و ايدئولوژيک ( قومی) این – جنایت – را فراهم می آورند . این  واقعیت  جاری  در کشور است،  الای  که ما عمداً نخواهیم این واقعیت را ببینیم!

آگاه باش هموطن که الآن هدف  اصلی و مستقیم « بلخ» است  و برکنار شدن یا حذف بدنی  جناب  –  نور – . اما دیری نخواهد گذشت  که جای گزین شدن  باندهای  فاشیسم نظامی قبیله  طالب – داعش – حکمتیار در کُلی کشور انجام خواهد شد. سپس اسارت « زن » و «دختر» ما بر اساس  – جهاد النکاح – و در فرجام  در بهترین حالت ،  حسرت زندگی در اسارت مردم « کرد ایزدی » را خواهیم  خورد!!.

 

آیا می شود  این هیولا را به بند کشید؟

در جواب این پرسش که آیا این جمع آمد تاریخی از «هارترین » تا « بی شرف ترین» های افسار گسیخته را می توان به بند کشید ؟ آیا مردم  را می توان از پیامدهای هولناک چیرگی این «زنگی های مست» بر زن، دختر، هویت، فکر، دین، مذهب  و زندگی شان رهانید؟

باید گفت صد البته : متوقف ساختن انتحار، انفجار، قتل و کشتار بدست این (جمع آمد – دله دزدان ) و خروج از این برزخ تاریخی سرنوشت سازی  دشواراست، اما ناممکن نیست.

پس چه باید کرد؟

باید گفت، بازیگر اصلی که قادر است وضعیت کنونی را دگرگون کند. در برابر سلطه جویی ایالات متحده که می خواهد رژیم  دلخواه خود را نگهداشته و ظرفیت های مقابله و مقاومت مستقل در سطح حوزه – مقاومت – را نابود سازد ، همچنان  از زن، فرزند و کشور خود در مقابل  انتحار، انفجار، چور و چپاول پاسداری کند  فقط « مردم » است.

 همین مردم بی گناه و رسیده به پرتگاه « زندگی – مرگ» که بجرم «انسان» بودن و به نام «خدا» و "دین" و در پای منافع قدرت های بزرگ با خشونتی تمام به قتل و کشتار میرسند، توان کافی برای ایستادگی در برابر این (جمع آمد – دله دزدان(   را دارند.  اما ایستادگی – مردم – زمانی ممکن است بشکل موثر و باز دارنده در آید که از یک " رهبریت" قوی و با بضاعت و با لیاقت کافی  و  دارای منافع و آرزوهای مشترک با خودشان  برخوردار باشند.

 رهبری که دارای واقع بینی و اعتدال سیاسی بود و عقلانیّت  سیاسی را در کنار پرهیز از «توده گرائی» به نمایش گذارد. رهبری که بتواند آشفتگی های داخلی  – تاجیک – را ارزیابی و راه یک دست شدن را کشف کند . بتواند  پیوستگی بین ازبک، هزاره، تاجیک، بلوچ… را در راستای اهداف مشترک جهت داده استحکام بخشد و پیداکردن  اشتراک منافع این اتحاد داخلی  با کشور های منطقه – قدرت های بزرگ را به عنوان یک « راهبرد» جدی مهندسیِ نماید. نجات مردم کشور از این  سختی و رنج بزرگ، در این دورهء  بسیارحسّاس و بحرانی،  منحصراً در – ید – رهبریتی با این درایت و آینده نگری و مردمی آگاه و با اعتماد به نفس  خواهد بود.

از آنجایی که  آفای  –  نور – آشکارا و عملی نشان داد که  اراده واقعی برای ایستادگی در برابر این جمع آمد – دله دزدان  را دارد و از طرفی جناب – نور –  از توان کافی برای انجام این کار نیز برخور دار است، پس به امید اینکه بتواند اعتماد و باور این مردمانی رسیده به پرتگاه « زندگی – مرگ»  را  بدست آورده  پیشاپیش این کارزار قرار گیرد.

………………………………………………………………………

يعقوب ليث صفاري . نام پارسی وی” رادمان” پسر ماهک بود.*