آرشیف

2015-7-31

وحید تاجیک

تــا دیــری نشده اقــدام کنید!

حوادثی که درمنطقۀ خاورمیانه (که ما نیز شامل آن می شویم )دارد اتفاق می افتد، به هیچ عنوان تصادفی نیست.تردیدی وجود ندارد که در هرکشوری بستر سیاسی- اجتماعی وزمینه ها و شرایطی وجود دارد که از بقیه جاها متفاوت است و لزوماً باهم یک سان نیستند.
به تآسی از این تفاوت، تضاد هایی که در درون یک کشور عمل می کنند و تنش به وجود میاورند، نیز متفاوت اند. باهمه این اوصاف، مجموعۀ تحولاتی نا همگون که اکنون در خاورمیانه وکشور ما دارد اتفاق می افتد، به باور من در یک سطح معین بایک دیگرهمسو – هم جهت می شوند، یا بهتر است بگویم با هم تلاقی میکنند. این مجموعۀ تحولات نا همگون در بطن خود تمایلات پوشیده و آشکاری را نهان دارند، کارکردها و نیروی درونی این تحولات گرایشی را دنبال میکنند که وضعیت را به سمت یک تغییر جدی ساختاری و تجدید آرایش سیاسی کامل منطقه و حتی به تجدید ساختار جغرافیایی سیاسی منطقه منتهی خواهد شد. در حقیقت آن نقطه تلاقی وراستای مشترک همان تمایل پوشیده و آشکار، کشیدن دو بارۀ نقشه منطقه خاورمیانه می باشد. بدون گمانه زنی باید پذیرفت که عوامل سمت دهندۀ منتطقوی و جهت دهی این همه تحولاتی به ظاهرنامربوط از جای رهبری می شود.
حالا اگر بخواهیم آن را شناسایی کنیم، تنها تعبیری که از چشم انداز تاریخی منطقی به نظر میرسد، این است تا بپذیریم که ،یک جمع آمد سیاسی – یک جمع آمد تاریخی وجبری ناشی از تحولات نظام سرمایه داری در قد – قامت امپریالیزم – استبداد – ارتجاع و بربریت شکل گرفته، که در حقیقت امر این عوامل هرکدام زمینه ساز و علت وجودی دیگر بوده و بستر شکل گیری یکدیگر را فراهم می سازند ،که در ادامه این خط عمودی گرایشات فرقه ای ، مذهبی … به اضافه تروریزم به عنوان وسیله وابزار برای به انجام رساندن اهداف مورد نظر این نظم سرمایه داری قرار می گیرند .
حالا این نظام سرمایه داری آزمند ، در رأس ایالات متحده آمریکا، با گرایشات غارتگری جهانی، آستین ها را بالا زده و با در اختیار داشتن این ساز و برگ «دهشت افگنی – افراط گرای مذهبی» به میدان آمده تا جغرافیای سیاسی جهان و بالاخص خاورمیانه را در هم کوبیده و تجدید آرایش نموده و" نظم نوینی" را که قادر باشد برتری های نظامی و اقتصادی ایالات متحده را در قالب یک امپراطوری جهانی جدید نهادینه سازد، برقرارنماید. بنابراین آنچه مشخص است، ایالات متحده آمریکا منافع مشخص وحیاتی در سطح منطقه ما دارد، پس تحولات جدی در سطح منطقه اتفاق خواهد افتاد که ما زیاد ازآن نمی دانیم ونه میتوانیم مانع آن شویم، در نتیجه دهشت افگنی و تروریزم به عنوان وسیلۀ قدرت های بین المللی و متخاصم در سطح منطقه نه تنها ادامه خواهد داشت که شدیدتر خواهد شد.
در این میان "ما" به عنوان یک کشور ویک قوم باید تکلیف مان را روشن کنیم. بعنوان یک کشور این سرزمین در یک برزخ تاریخی – جغرافیایی کور در سه نظام امنیتی منطقه ای «جنوب آسیا – آسیای مرکزی – شرق میانه» گرفتاراست و تحولات داخلی – خارجی کشور از این موقعیت جغرافیایی منشاء می گیرد، از اینجاست که تصمیم گیری در رابطه به سرنوشت سیاسی کشو"مان"توسط قدرت های منطقه ای وبین المللی گرفته می شود و ما در آن دخالت نداریم واین چیز جدید و تازه نیست ، این گپ تکیه به گذشته تاریخی دارد!.
در سطح داخلی ناسیونالیسم قومی و نژادی ومتعفن "پشتونیسم" با پیروانی تا مغز استخوان فاسد و حمایت قدرت های خارجی مانع از آن است تا در صحنه داخلی کشور، بازیگری که قادر باشد مدار بسته قیمومت ، تمامیت خواهی، خودکامگی ، تاریک اندیشی و ستمگری را فرو ریزد، وتجسم منافع و آرزوهای مردم باشد، خود نمایی کند، تاریخ خون چکان حداقل صد سال گذشته گواهی است بر این مدعا .پس باید ازخیالات و توهم بیرون آمد ،ما در داخل کشور "ملت" نیستیم ودر خارج از کشور نمیتوانیم درساختار نظام بین المللی عدالت را ایجاد کنیم تا در اُمُورات مان مداخله نکنند ونه میتوانیم هژمون بین المللی رابرهم زنیم،
حقیقت زندگی ما همین است که گفتم هر اندازه، به نام "مصلحت" و "وحدت ملی" و "هرچیزدیگر" از رو در رو شدن با چنین حقیقتی اجتناب شود ، به همان اندازه خروج از وضعیت کنونی دشوارتر و گریز ناپدیر تر خواهد شد. تا ما گرفتار"پشتونیسم "متعفن، که آماده است برای حفظ قدرت خود با هر "شیطانی" کنار آمده و در برابر آن به هر ذلت و خواری تسلیم شود هستیم، دسترسی به "صلح – امنیت " خیالی بیش نیست.
پشتونیسم به کمک ایالات متحده آمریکا از داخل قدرت سیاسی را قبضه نموده و از بیرون در چهره طالبان با شمشیر آخته سر از تنه «هزاره – تاجیک – ازبک» جدا می کند . ازبک – هزاره – تاجیک باید بدانید که در رویارویی با وضعیت فعلی، باخطابه های اخلاقی ناله و زاری و دعا و ثنا نمی شود کاری از پیش برد، نیروی مقابله را جای دیگری باید سراغ گرفت ، یگانه سلاح موثر و نیرومند بسیج گسترده قومی است، بدون داشتن چنین پشتوانه ای سخن گفتن از قدرت مقابله هذیان گویی محض است. این قدرت عظیم لگد مال شدگان، به حاشیه رانده شدگان را باید به میدان آورد. این مأمول متحقق شدنی است، مگر به دست "رهبران واقعی مردم" آن های که می توانند رشته های واقعی پیوند میان مردم محروم، سرکوب شده و ستم دیده هزاره ، ازبک و بلوچ و ترکمن و تاجیک را در رویاروی با چپاول پشتونیسم و یاری و حمایت کشور های سرمایه داری از آن تقویت کنند. نه آن های که که آماده اند برای حفظ قدرت خود با هر "شیطانی" کنارآیند. پس تا دیر نشده اقدام کنید!.

غیاثپور کاظمی