آرشیف

2017-4-21

دوکتور ص. سعیدي

شهامت استعفاء !

پيام به حُکام باعزت! 

حاکم، مأمور و متولی امور دولت با عزت و بلاخره شخص سازنده در سمت دولتی کسی است که فهم مسلکی، تقوی سیاسی، کار لازم در وقت فرصت داشته  و با فهم و درایت مسلط   بر کار خود بوده و حتی با مراعات تمام تعهدات ممکن بیرونی و جانبی خویش وقتیکه منافع و مصالح کشور و مردم افغانستان مطرح شود و این منافع در تقابل دیګران و تعهدات جانبی این شخص قرار بګیرد، منافع و مصالح کشور، مردم خود و امر صلح خیر را اولویت دهد.   
انتقاد را برای انتقاد نه، بلکی برای اصلاح و صلح خیر و منافع ملی کشور و مردم این کشور مطرح کند.  
صلح خیریکه سبب شود در نهایت امر ملت افغان و این ملت مسلمان به سرنوشت خود مسلط ګردیده و سخن تعین کننده به این ملت تعلق بګیرد. 
این صلح خیر نیست و در نهایت امر نه تنها که به صلح و استقرار انجامیده نمی تواند   بلکه منجر به خیانت ملی نیز میشود که: 
با سیم خار دار و خندق در حوالی خط فرضی و تحمیلی به نام دیورند سکوت و یا به رسمیت شناسي پوسته های دشمن را  در آن مناطق بنام سرحد بنامیم و یا قبول شوند. خط ديورند مجهول است، فرضی و تحمیلی و غیر قانونی است  و در قرن حاضر مردمان جهان نزدیک میشوند، فاصله ها را ازبین میبرند  تا دوری و جدایی. کشورهای جهان وصل و ایالات متحد اروپا ساختن میخواهند، تا جدایی و ایجاد سرحدات جدید که هدف ظاهری به نام امنیت را نیز تامین نمی کند.  
ګفتن و تأکید اینکه: ما  سیم خاردار کشیدن بین افغانستان و پاکستان را پشنیبانی نمې کنیم همه و همه حد اقل جبونی و در نهایت امر خیانت ملی است. 
برماست تا با موضع رسای ملی و حد اقل با عدم عبور از خطوط سرخ بخاطر عملکرد درست و کسب پشتيبانی ملت خود کار کنیم. عبور و تخطی و کار برای به رسمیت شناسي خط دیورند آن خط سرخ است که ګذشت آن جز خیانت ملی تعبیر دیګر ندارد.   قرار ګرفتن  در ین موضع  ملی دفاع از تمامیت ارضی و اعتراض علیه جبر تاریخی فرصت و وقت است که ملت حاکمیت را از خود میداند و به دفاع از حاکمیت مدافع شرف خود قدعلم میکند. 

و اما پيام مشخصتر و مطالبهء اولی  ما از حکام و افراد با عزت و با شخصیت در حاکمیت و سایر  حکام و به اصطلاح رهبران داخل و یا خارج از سیاست افغانی  چیست؟ 

۱_ الف: همه باید معترف باشند و به صورت دوامدار اعلام ، تعهد  و قبول کنند که حاکمیت قانون را محترم شمرده و هر کس تخلف کرد باید به پنجهء دیکتاتور قانون سپرده شده و عدالت تأمین شود.‌‌‌‌‌‌
۱ – ب: اعلام، تعھد و ابلاغ بدارند که ما دیدګاه ها و نظریات بهتر را در مورد دولتداری، قوانین و نظام اګر داریم حق ماست اما  این تغیرات را صرف و صرف در چوکات قوانین و نظام سازی مطرح و خواهان تحقق انیم و نظام براندازی را مردود میشماریم.  هیچ عمل انقلابی را در راستا نمی پذیریم. 
۱- ت: در تحکیم و نهادینه کردن حاکمیت و ساختار های قانونی  که فعلاً شکلی هم اند، قبول داشته و برای با محتوایی شدن آن مشترکاً کار میکنیم. 
دوم: در کار و وظیفهء ګماشته شده و انتخاب شده برعلاوهء انتقاد به راههای حل متمرکز شده و انتقاد را برای انتقاد مطرح نه کرده، بلکې انتقاد را برای اصلاح مطرح میکنیم و به صورت مشخص طرح ما چنین است:….
سوم: از تمام این طرح ها، پيشنهادات و راههای به موقع زمامداران امور را مطلع ساخته و اګر مانع قانونی نباشد از طریق میدیا با وارد کردن فشار و در جریان ګذاشته و منطق سخن را عام کردن است. ( اشتباه نه شود که منظور من افشاء ګری مسایل محرم دولتی و یا حل مسایل مشخص بین کارمندان حاکمیت از طریق میدیا نیست.) 

به صورت مشخص برای تربیت دیګر کارکنان دولت، اصلاح شان و بخاطر کسب حاکمیت بر قلوب ملت و کسب مساعدت و سهم شان در سرنوشت شان و قضاوت مشخص ایشان پيشنهاد دارم  که ګزارش های ب
بطع مختلف کار خویش به . یک مثال مشخص ذیلاً می اورم: 

من احمد ضیاء مسعود از تاریخ …الی …. به حیث نمایندهء خاص رئيس جمهور برای حکومتداری خوب انتصاب ګردیدم. 
توافق ما برنامه محور بود. 
برنامهء توافق شده:….
به مجرد رسيدن به شغل با هشتاد كارمند در رتبه های …. مدت یک سال به طور متوسط مبلغ  …. مصارف و درسال دوم به طور متوسط به مقدار…. مصارف از طریق دفتر ما صورت ګرفت. 
٨٠ مأمور من مصروف …. کارها بودند. 
 من در…. نشست کاري با  ….. مراجع و …. نشست در داخل اداره خود و به تعداد …… طرح های سازنده را برای دولتداری خوب جمع اوری و روی دست ګرفتیم. 
طرحهای …. به تاریخ … بخاطر دولتداری. خوب به مراجع بلند دولتی سپردم و در مقابل تدبېر … جوانب ذیربط اتخاذ کردند و چنین خطاء و خرابی چنین… اصلاح صورت کرفت. در برابر تدبیر….. جواب این….. بود. 
من قناعت کردم/ قناعت نه کردو چرا نه کردم  ….  ؟ 
به تاریخ ….. باز طرح اصلاحات و حکومتداری خوب دادیم: طرح ها درنتیجه موفق شدیم که برنامه های …… را برای  حکومتداری خوب روی دست بګیریم و درنتیجه به این رسیدم که باشرایط هدفیکه تعین شده بنابر این عوامل: …. قابل اجرا نیست، این اداره را بنا بر این عوامل:….  دیکر ضرورت نمی بینم :…. و یا میبینم. عوامل:…. 
چون دلایل خود را ګفتم ملت عزیز مجبورم استعفا بدهم تا فرصت را به شخص مناسبتر و یا مانع مصارف اضافی شوم. 
بعد از چنین تحلیل و ارزیابی اګر رئيس حکومت باشم معتقدم که ازین حاکمیت فعلی بهتر  کار میکنم و برنامه های بهتر دارم. 
لذا بخاطر خدمت به شما ملت و اینکه در انتخابات اینده اشتراک میکنم و حکومت در خدمت شما ساختن میخواهم
 لذا اینک حال حکومت سایه ( شدو گورمنت) خود را مانند مثلا کشور انګلستان  اعلان میکنیم که این حکومت در تمام بخش های سکتوری حکومت فعلی افغانستان شخص مسول و م‌ؤظف  خواهد داشت و در برابر تمام برنامه های حاکمیت فعلی برنامه و راه های بهتر مسایل را مطرح  خواهد کرد تا ملت به  سبک کار و برنامه هاما باور پيدا کند و در انتخابات اینده ملت ما را به زعامت سیاسی خویش  برګزیند و زمام امور را بدست بګیریم. 
حالا توافق ما این بود که من از حاکمیت جناب اشرف غنی حمایت میکنم و وی من را به این پست ارشد دولتی گماشت. من از حمایت شان دست برداشتم و وی من را منفک کرد.   مبارزه بخاطر خدمت به ملت ادامه دارد. تشکر 

ما به چنین ګزارش ها از همه کارمندان ارشد دولتی میخواهیم و این حق ماست. این نوع ګزارشات فرصت قضاوت نیک و سازنده بدون پيشداوری ها و تعصبات قومی، سمتی و ګروهی را برای ملت خواهد داد و ملت نوکران، خادمان و بی کفایتان مفت خور را از هم تفکیک نموده که در نتیجه حقایق را خارج از وهم و ګمان زنی خود بشناسیم وبرای دیګران نیز معرفی و پيشکش کنیم. 
 ما را با دادن حقایق کمک کنید تا شما  خدمتګاران ملت و صادقان ملت و امر خیر راکمک کنیم. 

پایان  بی پایان