آرشیف

2017-5-13

گل رحمان فراز

سیاست باورمندی به تواضع!

 

سیاست باورمندی به تواضع!

تواضع  های  دشمن مکر  صیادی  بود  بیدل
که خم خم کردن صیاد بهر قتل مرغان است
بیدل
 

از بدو تاسیس پر حامی ترین حزب افغانستان یعنی جمعیت اسلامی به رهبری شهید صلح استاد برهان الدین ربانی، تعین خط مش سیاسی توسط آمر صاحب قهرمان ملی شهید احمد شاه مسعود و ایستادگی های مقاوم یگانه مارشال افغانستان مارشال محمد قسیم فهیم تا ابتدای ماموریت حزبی صلاح الدین ربانی، جمعیت اسلامی نقش خویش را در گذار های مختلف سیاسی بصورت خردمندانه ایفا نمود و مرامنامه حزب جمعیت اسلامی از دشمنان این خاک و افراد اغتشاش طلب تعریف های مشخصی را بیان می نمود تا اینکه زود تحت تاثیر نیرنگ ها نروند.
آرمان مقدس سه شخصیت فوق را منافع عامه، تامین امنیت، برقراری صلح و حکومتداری خوب برای حل مشکلات مردم منشا گرفته بود. آنها سراسر می کوشیدند تا در برابر ظلم دشمن قد اعلم کنند و بر بی بندباری ها و زور گویی ها خط بطلان و نقطه پایان ببخشند که محور اش را قاطعیت، ایستادگی، حراست و ثبات شکل می داد و همان بود که خوشبختانه اقدامات شان ستودنی و قابل قدر بود.
ادله جاویدانه شدن نام سه مرد افتخار آفرین تاریخ از تبار خراسان را مقاومت در برابر ظلم و تاریکی، حق طلبی و ایثار برای آزاد ساختن کشور شان شکل می داد و از خاطر همان آرمان مقدس بود که ایشان منزلت های تعالی و القاب دل پسند را چون: قهرمان ملی بودن، شهید صلح شدن و لقب یگانه مارشال افغانستان  را بدست آوردن کسب کردند. باورمندی ایشان را قانونمند ساختن نظام حکومتداری، افزایش آرامی و کاهش نا امنی شکل می داد که همه این گام ها به فلاح مردم عوام ختم می شد و از همان خاطر است که حامیان شان را طبقه نادار، کم قدرت و غریب در گذشته شکل می داد و حالا هم می دهد.
در همان دوره ها هم، دشمنان ثبات ملی افغانستان دست به یک سلسله دسیسه ها علیه نابودی جمعیت اسلامی و کم رنگ سازی قدرت اش می زدند ولی پیمانه فعالیت های شان مکارانه، اتمر وار و استانکزی گونه پیش نمی رفت، از همان خاطر بود که زود به افشا، سرنگونی و ملغا شدن می انجامید.
حالا روش پیشامد دشمنان این حزب به گونه منطقی تر، زیرکانه تر و نیرنگی تر به پیش می رود. می توان گفت که نه حکمتیار آن کودن سابق است و نه هم ربانی، ربانی زیرک اولی! یعنی حالا تفاوت ها بین شخصیت های سران هر دو حزب آسمان ها را گرفته است و مشابهت های حتی به پیمانه شمارش سر انگشت هم وجود ندارد. صلاح الدین ربانی رهبر مقتدر ترین حزب (با آنکه باید نیم وکلای مجلس نمایدگان از آن حزب سر قدرت و پر قدرت جمعیت اسلامی باشد) حتی نتوانست پای خود را در کرسی یک وزارت (وزارت امور خارجه) محکم حفظ بدارد چه رسد به ادعای اخذ کرسی های وزارتی وزارت های دیگر.
فلهذا، می خواهم به صلاح الدین خان ربانی توصیه تعقیب خط مش و آرمان پدر بزرگوار اش و گفتار خردمندانه قهرمان ملی را برای تشخیص دوست از دشمن اش بدهم تا در آینده به منجلاب های سخت تر، خشن تر و بی رحم تر دیگر روبرو نشود. بی احتیاطی در این امر جز جهل سیاستمداری چیزی دیگر نیست پس باید هوشیار بود و نگذاشت تا از یک سوراخی برای بار دوم گزیده شویم.

با مهر 
گل رحمان فراز