آرشیف

2015-3-2

گل رحمان فراز

سرگین غلطان هـــــای مدنی!!!

بدونِ شک در جامعۀ که انسان های خام با عناصر نا پخته و معامله گر فعالیت مدنی/ سیاسی می کنند، همواره می کوشند تا از خاموشی و صدای خفته در گلونِ انسان های که به ارزش والای انسانیت و اسلامیت باور مند اند و حسِ هم زیستی شان در دنیای فانی برای شان اجازه نمی دهد تا یک روز را هم صرف تحقیر، توهین و ایجاد مسدودگاه برای هم نسلان ولی استفاده جو شان که هر روز با آنها سروکار دارند، غلبه کنند. فعالین مدنی که به حمایتِ مردمی با انجام راه پیمایی ها و هم نظری ها همراه بودند، تا زمانی مردم (بدون دانستنِ پیامدِ ناگوارِ آن) از آنها حمایت می کردند که کلیه اموراتِ کاری شان مبتنی بر اندیشه، مشوره و تحلیل همه مردم بود و حتی مردم در خیلی موارد حافظانِ آبروی این فعالیت مدنی شدند، اما فعلاً همگان با تاسف و پشیمانی میگویند که عاقبت گرگ زاده…………!
این فعالین مدنی در واقعیت موضوعاتِ گم گشته و گم شده را سر و سامان میدادند و با انجام دادنِ راه پیمایی های خود، تنش ها را در بدنۀ حکومتِ محلی افزود می بخشیدند، آنها در حقیقت سرگین غلطان های بوده اند که مواردِ عام نفع غور را ستر و مواردِ که منفعت اش به غور نمی رسید عریان می کردند. تا حال شاید کسی پیدا نشد که بخاطرِ تعلقاتِ چون غوری بودن، قوم بودن و یا هم همسایه بودن جلوی شان را گرفته باشد! شاید مردم خود را در مقابل ایشان کوچک شمرده و به آنها افتخارِ بزرگی را بخشیدند اما این ها نباید از بزرگی شان سو استفاده کنند. در یک گردِ همایی که فعالین مدنی عدۀ از مردم شریف و صلح جوی غور را در ساحۀ کوچه سره میاشت بخاطر ابرازِ سوگ واری در مقابل حادثۀ برف کوچ ولایت پنجشیر جمع آوری نموده بودند، بعد از دانستن کاسه زیر نیم کاسه عدۀ کثیر از اشتراک کننده گان راهِ خویش را تغییرداده و این سؤ استفاده را تقبیح کردند گفتنی است که اشتراک کنندگان که از آنها سؤ استفاده صورت گرفته بود گفتند اینکه آنها همیشه حاضر اند تا بخاطر منافع ملی در جاده ها راه پیمایی کنند اما سخت بحال این فعالین مدنی تاسف خوردند که حتی احترامِ به رسوم جامعه و اظهارِ سوگواری ها قایل نشدند و این جوانانِ آگاه را فریب کار، دغدغه انداز و کور در برابر رفاه عامه و تامین آرامی در این ولایت دانستند.
در واقعیت طوری طرح ریزی شده بود که فعالین مدنی که تا حال خود را یکه تاز در عرصۀ مطبوعات و کار های مدنی میدانستند، با کبر و غرورِ اینکه دیگر در این ولایت هیچ کس زنده نیست، خواستند در برکناری دو دولتمردِ غور اقدام نمایند که بد بختانه این عملِ شان به نزدِ همه ناپسند جلوه یافت و کاری از دستِ شان بر نیامد. آنها با نیرنگِ دیگری خواستند تا کاروان خویش را به مقصدِ کابل به منظورِ رسانه ئی ساختن این حرکت کاملاً بیجا و دروغ محض حرکت دادند و به دار و دستۀ خود امر فرما شدند که باید به مجردِ رسیدنِ شان به کابل راه پیمایی داخل خانه ئی صورت گیرد و به چشمِ رسانه ها و مردم افغانستان خاک بمالند. طوریکه متذکر شدیم طرح راه پیمایی شان بنام جمع کردن مردم به اعزا داری به فریب کاری تبدیل شد و همان بود که کلیه مردم صف خویش را از این ها کاملاً جدا کردند. باید دانست اینکه روش های کاملاً مؤثر که منافع ملی را خدشه دار نمی سازد و حس بشردوستی مان را هم زیر سوال نمی برد، وجود دارد و با سر مشق قرار دادنِ همان ارزش ها میتوان زندگی را آبرو مندانه رنگ و روغن داد. هویداست اینکه هرکس مایل چشیدنِ ذایقۀ قدرت، نفوذ فکری و نفوذ مردمی را در هر گوشۀ دنیا است اما باید به دیگران هم یا وقت داده شود و یا هم در تصمیم گیری ها ذخیل گردند! (یک سره تازیدن عاقبت شوم و خطرناک در پی دارد) با حرمت گل رحمان فراز