آرشیف

2014-11-21

دوکتور محمد عابد حیدری

ساختار تشکیلات کشوری/لشکری عصر غوریها

 

غور به بلندای حافظه تاریخ در تمام ایام موجودیت اش تقریبآ همیشه دارای حکومتهای محلی کوچک و بعضآ هم سلطنتهای بزرګ بوده که توسط ملوک، امرا و سلاطین بومی آندیار و اکثرآ هم مستقل اداره میګردیده است۰
طبیعت خدا داد غور،یعنی کوهها ودره های صعب العبور،قلل سر بفلک کشیده و تسخیر نا پذیر،قلاع،عمارات و استحکامات نظامی ار یکطرف،روحیه سلحشوری و آزاد منشی باشنده ګانش از جانب دیګر در مستقل بودن این خطه کهن کمک میکرده است۰
ار آنجایکه همه نظامهای سیاسی(دولتها) بواسطه ګروپ و یا ګروپهای خاص بشری و بر یک جغرافیای طبیعی معین بمیان می آید،بنآ معرفی مختصر چنین جغرافیا و سازماندهندګان رژیمهای سیاسی، از جمله غور و غوریها ضروری پنداشته میشود۰
 
غور از لحاظ جغرافیای طبیعی علاقه کوهستانی و در مرکز افغانستان امروزی موقیعت دارد۰(۱)  بقول مولف کتاب مسالک و ممالک«غور ناحیتی بسیار است۰۰۰رودها،چشمه ها وباغها وبستانها دارد۰حدود غور از هری در ګیرد تا فره و زمینداور،تا رباط کروان۰»(۲)
یک دانشمند دیګر در اثر حغرافیای اش تخت عنوان«تقویم البلدان»تالیف سال ۷۲۱ هه ق در مورد غور مینګارد :«غور مملکت بزرګی است۰بیشترش کوهستانی۰جای آبادان با چشمه ها،بستانها ونهر ها۰۰۰استوار و تسخیر نا پذیر۰۰۰ ۰»(۳)
مولف ګمنام کتاب مشهور حدود العالم در مورد ساختمان فزیکی غور مینویسد که:«غور ناحیتی است اندر میان کوهها وشکستګیها واورا پادشاهیست که غور شاه خوانند۰۰۰۰»(۴)
 
در یک کلمه میتوان نګاشت که جغرافیای طبیعی غور در دهها اثر تاریخی—جغرافیای دیګر نیز همین طور یعنی،کوهستانی، دارای کوهها و دره ها،آبادان با چشمه ها و بستانها ۰۰۰ اما استوار و تسخیر نا پذیر،تعریف شده است۰ بعنوان حرف آخر بدنخواهد شد اګر سطوری از یادداشتها یا بهتر است ګفته شود «سفر نامه»مورخ معاصر مرحوم علامه کهزاد را که تحت عنوان(در امتداد کوه بابا و هریرود) چاپ ګردیده بود و معرف دقیق موقیعت طبیعی – تاریخی امروز و دیروز غور است،آورده شود۰او مینګارد: رویهمرفته این ولایت تپه زار و کهسار است۰۰۰مناصفه شمال تپه زار و مناصفه جنوبی آن زیاد تر کهسار است۰۰۰کوهها،قله های بلند،دره های تنګ وقشنګ،آبهای جاری ،چشمه سارها،بقایای قله های مستحکم و ویرانه های دهکده های قدیم بصورت محسوس در مناصفه جنوبی آن تمرکز یافته است۰
     واما در مورد باشنده ګان این دیار تاریخی،سازنده ګان امپراتوری بزرګ خراسان زمین در دره های تسخیر نا پذیر غور و با لاخره ایجاد ګران فرهنګ و تمدن بزرګ منطقه که یکی از بخشهای کلیدی این سمینار با عظمت علمی- تحقیقی را تشکیل میدهد۰
     مولف کتاب «بررسی اوضاع سیاسی- نظامی غوریها» مینګارد که تحقیق و نګارش در مورد تاریخ،فرهنګ،بخصوص زبان و هویت اتنکی عده کثیری از مردمان در زمانه های قدیم کاریست مشکل۰زیرا در موارد فوق آثار،شواهد و مدارک دقیق و حسابی کمتر دستیاب میګردد۰(۵) با آنهم تعدادی زیادی از مورخین،باستان شناسان وزبان شناسان در مورد تاریخ،منابع تاریخی- باستانی، فرهنګ،زبان و هویت اتنکی مردمان کشور در ګذشته های دور تحقیقاتی را انجام داده اند که قابل قدر است۰اما در مورد غور و غوریها تحقیقات علمی-تحقیقی دقیق و حسابی ساحوی آنطوریکه لازم بوده،صورت نګرفته است که یکی از دلایل صعب العبور بودن غور وآن دیګرش را باید دوری محقیقن و پژوهشګران از منطقه،مردمان و ملیتها دانست۰(۶)
    دور از حقیقت نخواهد بود اګر نګاشته شود که برخی از کار هایرا که یکتعداد افراد و اشخاص معین انجام داده اند و یا هم اګر چیزی برشته تحریر آورده شده«چون اهداف معین سیاسی مطمع نظر بوده» بیشتر مملو از مرض و غرض بوده،قطعآ مشتی از مجعولات اند تا آینه تمثیل کننده حقیقی این هویت ها۰ با آنکه موضوع اصلی مقالت بحث وبررسی مفصل هویت اتنکی- زبانی غوریها نیست۰باآنهم مرور مختصر بر نظریات عده ېې از مورخین،محققین،پژوهشګران و نویسندګان در مورد هویت غوریها خالی از ثواب نخواهد بود۰
    اولاف کارو در اثرش تحت عنوان«دی پټان» (پتانها) در مورد غوریها مینګاردکه:غوریها در اصل تاجک بوده و منشای فارسی دارند۰(۷)
   مورخ مشهور پښتون تبار پاکستانی آقای سید بهادر شاه ظفر کاکا خیل در اثر مشهور اش«پښتانه د تاریخ په رڼا کښې» نظرات مستشرق مشهور کارو را تدقیق و تحقیق همه جانبه نموده و به استناد نظرات او مینګارد که:
۱-  فامیل شاهی غور و مردم آندیار پښتون نبوده اند۰
۲-  نویسنده ګان سابقه با در نظر داشت شباهت«غور» با«غر» مردمان غور را بشکل غلط آن پښتون و پښتو زبان خوانده اند۰
۳-  مردم غور نسلآ ایرانی بوده،ولی در خون شان اثرات ترکی یکجا شده است۰
۴-  به مردم غور ترکها و پښتونها تاجک میګویند۰(۸)
   مورخ دیګری مینګارد که:«اکثریت مردم غور را قبایل تاجکهای کوهستانی تشکیل میدادند۰»(۹)
   در صفحات ۱۵۹ و۱۶۰«افغانستان در دایرت المعارف تاجک» به نقل از صفحات ۴۹ و ۵۰ اثر مورخ مشهور« تایتلر » که در مورد هویت اتنکی قبایل افغان تشریحات تفصیلی دارد،آورده است که:مردم غور از تاجکهای شنسبانی بودند که به هیجوجه ارتباطی با منشا پتانها،نمیتواند داشته باشد۰(۱۰)
   مورخ معاصر کشور مرحوم محمد صدیق فرهنګ،غوریها را تاجک آمیخته با ترک میداند و اضافه میدارد که امرای آل شنسب و سلاطین غوری ازبین ایشان ظهور کرده بودند۰(۱۱)
   مولف«تاریخ تحلیلی افغانستان» در صفحه ۶۸ کتابش به نقل از اثر (پاول کوچنسکی)چنین میآورد:قبل از حمله سلطان محمد خوارزم،پادشاه غوریها به حکمران خوارزم طی پیامی چنین خطاب میکند۰(ما غوری هستیم وشما ترک!ما هر ګز نمیتوانیم با هم زنده ګی کنیم۰)(۱۲)این مطلب عدم نسبت غوریها به نژاد ترک را جدآ روشن میسازد۰یا بعبارت دیګر دیده میشود که چګونه شاهان غوری خود را به نژاد غیر ترکی نسبت میدهند و از خوارزمشاهیان که ترک نژاد بودند،خط فاصل میکشند۰(۱۳)
    ذکر این مطلب را هم ضروری میدانم که در چند دهه اخیرتعدادی محدودی از نویسنده ګان و بعضآ هم عده ېې از قلم زنان آماتور تلاش کردند و دارند تا پیوند اتنکي خود را به غوریها رسانده،سلاطین غوری را اجداد و نیاکان خود معرفی بدارند۰عده ېې مدعی اند که ګویا غوریها هزاره بودند۰آندیګرش مدعی پښتون بودن غوریهاست که در صدر میتوان از مرحوم علامه عبدالحی حبیبی و کتاب« ګنج پنهان » او که با همه تلاشهای انجام شده،هیچګاه و از جانب هیج  مستشرق و زبان شناس واز جمله زبانشناس مشهور،محقق والا مقام  زبان پښتو در سطح اروپا و حتی جهان آقای« مارګن ستیرنه » ناروژی تاېید نګردید و بحیث اثر تاریخی برسمیت شناخته نشد۰و به همین ترتیب درین اواخر تعدادی از قلمزنان  در نوشته هایشان مذبوحانه تلاش میورزند تا غوریها را ترک و مغل معرفی نمایند۰ ادعاهای بی اساس آنها روح پر فتوح این آریائی نژادان تاجکتبار دری زبان را سخت خواهد آزرد۰امیدواریم دانشمندان وپژوهشګران محترم حاضر در این سمینار علمی- تحقیقی با ارائه مقالات و بحثهای علمی شان به یک نتیجه معین رسیده،به این همه هر چیز نویسیها نقطه پایان بګذارند۰
 
 
   اما   ساختار تشکیلات کشوری- لشکری عصر غوریها۰ تلاش در آنست تا باالترتیب درمورد تشکیلات عصر غوریها،چګونګی این ساختار ها،تفکیک  مقام، حدود صلاحیت وظیفوی ،القاب رسمی هر مقام،معیار های رسیدن ویا  هم انتصاب شدن بمقام های مربوطه وبعضی مطالب دیګر بطور مستند روشنی انداخته شود۰
مولف کتاب«بررسی اوضاع سیاسی- نظامی غوریها» مینګارد که:اداره ای لشکری- کشوری در دوره سلاطین غوری بشکل جمعی رهبری میګردید۰هر سلطان بعداز رسیدنش بقدرت اداره ولایات کشور را بین اعضای خانواده سلطنتی وسایر نخبه ګان عرصه سیاسی- نظامی تقسیم میکردند۰(۱۴) محمد ابراهیم ثابت در اثرش میآورد که ،شهاب الدین غوری که بعد از وفات برادرش سلطان غیاث الدنیا والدین(۵۹۹ ق) بقدرت رسید،امورات اداری ولایات مختلفه غور را بمنظور اداره بهتر آن بشرح ذیل بین امرای محلی غور وتعدادی از اعضای خانواده شاهی تقسیم نمود۰
۱- اداره ولایات بست،فراه واسفزار را به غیاث الدین محمود پسر سلطان غیاث الدین سپرد۰
۲- اداره ولایت غور(فیروزکوه)،ګرمسیر،مرو رود وزمینداور را به ملک ضیاالدین ۰
۳- اداره ولایت هرات را به ملک ناصرالدین (آلپ)پسر قره ارسلان سلجوقی سپرده،شخصآ عازم مرکز جدید سلطنت اش یعنی شهر غزنی کردید۰(۱۵)
     مرحوم داکتر سرهنګ در مورد طرز اداره ئی عصر غوریها مینګارد
نخست:امور غزنی،کابل،ګردیز،ننګرهار و سایر متصرفات هندی متعلق به امیر معزالدین بوده،مرکز اداری آن شهر غزنی بود۰
دوم:علاقه های بامیان،نواحی تخارستان،بدخشان وبلخ به ملک فخرالدین مسعود وپسران وی سپرده شد که مرکز اداری آن شهر تاریخی بامیان بود۰
سوم:باقی تمام کوهپایه های غور و غرجستان،وادی هرات و نیشاپور و میدان سیستان مستقیمآ بوسیله مرکز فیروز کوه اداره میګردید وشخص سلطان در راس آن قرار داشت۰در عین زمان سلطان فیروز کوه حق حاکمیت را بر مراکز بامیان و غزنه نیز داشت۰(۱۶)
     با آنکه مراکز اداری کشور توسط اشخاص مختلف وباداشتن استقلالیت در  امورات داخلی شان اداره میګردید،همزمان در برابر حکومت مرکزی مسوول بودند۰قابل ذکر است که سلطنت ها درین دوره کاملآ مطلقه بود۰شخص سلطان کل اختیار کشورش بشمار میرفت،اما دراداره ای غوریها سیستم مرکزیت خشک وخشن  معمول ومروج آندوره ،حکمفرما نبوده است۰مولف کتاب «غزنویان متآخر» مینویسد که:«سیستم عدم تمرکز در مستملکات غوری مرعی بوده،طوریکه فیروزکوه بحیث پایتخت و فرمان فرمایان تحت الحمایه اش در بامیان وغزنه حکم میرانده اند و بعد همین ګونه شیوه اداره، یکی از میعار های اداری این سلاله را تشکیل میدهد۰(۱۷)
    اګر مدعی شویم که شیوه اداره در عصرسلاطین غوری تقریبآ شکل فدرالی را داشته،دور از حقیقت نخواهد بود۰زیرا موجودیت تشکیلات اداری- نظامی جداګانه با استقلالیت داخلی ودرسطح خارج تابع حکومت مرکزی  بودن،یکی ازمشخصه های اصلی و اساسی نظامهای فدرال بشمار میرود۰
     در عصر غوریها سلطان در راس همه تشکیلات اداری- نظامی قرار داشت ۰ پادشاه رئیس عالی حکومت،قاضی بزرګ(قاضی القضات)وقوماندان اعلی لشکر بشمار میرفت۰ بعد از سلطان،وزیر در مقام دوم قرار داشت وبحیث نائب شاه در غیاب او اختیار اداره مملکت را در دست داشت۰  وزیر(صدراعظم) باید طرف اعتماد شاه میبود و ازجانب دیګر شخص وارد و مسلکی در همه امورات لشکری- کشوری۰شخص وزیر میبایست از نخبه ګان اداره،سیاست ونظام می بود۰
    درمورد شرایط و خصوصیات شخص کاندید در مقام وزارت، نویسنده کتاب آداب الحرب مینګارد :کسانیکه در دیوان وزارت(صدارت) انتخاب میګردید،بایدشخص کریم طبع،بزرګوار،ادیب کامل،نیکو محضر،قوی تدبیر در کارهای کشور داری،متفکر،خدا ترس۰۰۰وبه امورات کشورداری وارد
 
 
میبود۰(۱۸) وزرای سلاطین غوری در هنګام صلح و جنګ با پادشاهان یکجا میبودند۰
      دیوانهای دیګریکه در تشکیلات اداری عصر غوریها موجود بود،باحدود و صلاحیتهای کاری شان اختصارآ بمعرفی ګرفته میشود۰
  الف- دیوان رسالت: رسالت از پر ارزشترین دیوانها بشمار میرفت۰شخص سلطان دایم با مسوول این دیوان بمشورت میپرداخت۰اداره امورات مقام سلطنت مربوط این دیوان بود۰اګر با اصطلاحات ویا تشکیلات امروزی مقایسه ګردد،میتوان اظهار داشت که دیوان متذکره معادل وزارت دربار و یا هم نهایتآ دارالانشای مقام سلطنت بوده است۰ در تشکیل این دیوان دهها محرر،منشی و کاتب رسایل که طرف اعتماد دولت قرار داشت،موجود بودند۰
   ب- دیوان اشرف: این دیوان در تشکیلات اداری عهد غوریها از اهمیت خاص بر خوردار بود وشامل دو بخش نهایت مهم میګردید۰ در سیاست نامه یا سیرالملوک خواجه نظام الملک طوسی،این دیوان چنین  معرفی ګردیده است:سازمان اشرف دو قسمت داشت۰اول- جاسوسانی بودند که علاوه از تهیه راپور ها از ګوشه وکنار مملکت،از طرف دربار غوری غرض جمع آوری اطلاعات ملکی به کشورهای همسایه رفته،ګذارش یا راپور خویشرا به پایتخت و به شخص مسوول این دیوان که« مشرف » خوانده میشد،ارسال میکردند۰
بخش دوم دیوان اشرف از وضعیت عساکر کشورهای همسایه( تعداد،نوعیت اسلحه وآلات حربی،موقعیت سوق الجیشی۰۰۰وغیره) اطلاعات ضروری را جمع آوری میکردند۰وظایف این دو بخش دیوان مذکور از هم متفاوت بود وبسا  دیده شده که این وظایف را اکثرآ صاحب برید(دیوان برید) به عهده داشت۰(۱۹)
   ج – دیوان استیفا:این ارګان مسوولیت امورات مالی را به عهده داشت۰ګرداننده یا شخص مسوول این اداره را مستوفی میګفتند۰تشکیلات این دیوان شامل عامل مستوفیان،وکیل و خزانه داران بود۰چون آنها تمام اموال دولت را نګهداری میکردند،روی این ملحوظ به خزانه یا خزینه دار شهرت داشتند۰ بارتولد در صفحه ۴۹۴ ترکستان نامه مینګارد:کلمه مستوفی محتملآ  مترادف با الفاظ خازن و خزینه دار است۰دیوانیکه خزانه دار در راس آن قرار داشت،با دیوان خراج روزګاران در بار خلافت عباسی قابل تطبیق است۰
  د- دیوان قضات: در عهد سلاطین غوری دیوان قضا یکی از جمله ادارات مهم بشمار میرفت که غرض رسیده ګی به همه امورات و کارهای مذهبی و شرعی در تشکیلات آنها ګنجانیده شده بود۰دیوان متذکره شامل دو بخش کشوری و لشکری میګردید ودارای قاضیهای ملکی و نظامی بود۰شخصیکه در راس این دیوان قرار داشت،بنام قاضی القضات یاد میګردید۰بقول صاحب طبقات ناصری «درعهد سلطان غیاث الدین سام،معزالدین الهروی رتبه قاضی القضاتی داشت۰(۲۰)
    در پهلوی این دیوانها،مقامهای دیګری هم در تشکیلات اداری غوریها وجود داشت که از اهمیت خاص برخوردار بودند،که در زیر به معرفی مختصر چند نمونه از آنها بسنده میګردد۰
— حاجب:این مقام از اهمیت خاص بر خوردار و رسیدن به آن کار سهل نبود۰  تنها وتنها آنعده اشخاصیکه به شاه نزدیک و طرف اعتماد کامل او قرار میداشت،بحیث حاجب مقررمیګردید۰زیرا همه عمله وخدمه دربار تحت رهبری شخص حاجب قرار داشت۰بارتولد در مورد وظیفه حاجب و مراحل رسیدن به این مقام مینګاردکه:در راس خدام دربار حاجب بزرګ یا حاجب الحجاب که یکی از مقامهای بلند پایه کشور بشمار میرفت،قرار داشت۰او اضافه میکند که این شغل به ساده ګی میسر نمیګردید،بلکه غلام پس از هفت سال خدمت درجه ای خیل باشی دریافت میکرد و از آن پس بمقام حاجبی نایل میګردید۰(۲۱)
   — سرجامدار: وظیفه مهم دیګر در دربار سلاطین غوری سر جامداری بود۰ تهیه،ترتیب وسر پرستی از امورات مشروبات و بعضآ هم البسه شاهی کار سر جامدار بود۰بقول جوزجانی امرای وسلاطین غور اکثرآ بعداز شکار بعشرت  وتدویر محافل بزم وطرب مشغول میګشتند که درهمچو حالات نقش سر جامداری پر اهمیت جلوه میکرد۰(۲۲)مولف تاریخ بیهقی هم در مورد مینګارد که در سازمان خاصان درګاه،جامه دار از موقیعت خاص برخوردار بود۰
   — امیر شکار:یکی دیګر از وظایف مهم و خوب دربار غوریها با داشتن مقام ومنزلت عالی،وظیفه امیر شکار بود که اشخاص مورد اعتماد دولت و دربار به  این رتبه اعزاز میګردید۰موضوع داشتن دانش  در انتصاب امیر شکار چندان مطرح نبود،اما امیر شکار باید مورد اعتماد شاه و نشانزن ماهر میبود۰
   — چتر دار : ګروپی از افراد معتمد دربار سلاطین غوری وظیفه چترداری را عهده دار بودند۰شخص چتر دار وظیفه داشت تادر هنګام باریدن برف وباران ویاهم فصل ګرما،برسر سلطان چتر بګیرد۰
 
 
    دوم تشکیلات نظامی:تحت عنوان فوق اردوی امپراتوری غوریها با ابعاد مختلفه آن به بررسی ګرفته میشود۰درتشکیل و تکامل رژیمهای سیاسی- نظامی  سده های نخستین هزاره دوم همه چیز در ګرو قدرت لشکریان بود۰نظامیان تمثیل کننده ګان قدرت سیاسی بودند۰مثل همه حاکمیتهای آندوره،اردو نقش اساسی را بازی میکرد۰ در دوره غوریها شخص سلطان خود فرمانده قشون و سپاه بود۰تمام نیروهای نظامی تحت قومانده مستقیم اوقرار داشتند۰سلطان مثل  یک قوماندان در همه جنګها وجبهات حضور فزیکی داشت۰اګر نظر به معاذیر  معین نمیتوانست در جبهه جنګ حاضر شود،شهزاده،ولیعهد ویا هم وزیر که وظیفه نیابت لشکر را عهده دار بود،در میدان جنګ حاضر میګردید۰
     اردو عصر غوریها دارای صنوف مختلفه چون صنف پیاده،سواره،فیل سواران،تخنیکران،انجنیران و کارشناسان نظامی،قطعات ویژه ضربتی،پهلوانان  وغیره بود که هر بخش ذکر شده از قابلیت های خاص بر خوردار بودند۰تنوع قومی- نژادی جدآ در ساختار تشکیلات نظامی عصر غوریها ملموس بودکه میتوان از قبایل مختلفه مانند:ترک،خلجی،غوری،خراسانی و افراد سایر ملیتها اسم برد۰(۲۳)مولف کتاب« مطالعه تاریخ نظامی افغانستان از نګاه عسکری» مینګارد که: توجه بیشتر سلاطین بزرګ غور به غلامان ترکی شان که بتعداد زیادی از آنها شامل اردوی غوریها بودند،سبب شد تا میراث فتوحات و مستعمرات وسیع آنها (بخصوص در نیم قاره هند) به ایشان برسد۰(۲۴)
     همانطوریکه در بخش تشکیلات کشوری عصر غوری یاد آور شدیم که امپراتوری بزرګ غور تحت لوای فیروز کوه،اما دارای سه مرکز بود و تقریبآ بشکل فدرالی اداره میګردید،در بخش نظامی نیز،چنان بوده است۰سازمان سپاهداری غور متشکل از سه مرکز جداګانه(( فیروز کوه،بامیان و غزنی)) بود که در امورات داخلی مستقل،اما تحت قیادت سلطان که در عین وقت سر قوماندان اعلی نیروهای نظامی نیز بود،قرار داشتند۰ در محاربات بزرګ قوای نظامی از حکومات سه ګانه جمع شده،به یک جبهه سوق میګردیدند۰(۲۵)
در مورد تعداد ارتش امپراتوری غوری احصائیه وارقام دقیق در دست نیست۰
اما مولف کتاب(تاریخ فرشته) تعداد سپاهیانیرا که در زمان سلطان شهاب الدین  غوری در یکی از محاربات هند به میدان حاضر بوده، بین(۱۲۰) تا(۱۳۰) هزار نفر ذکر کرده است۰(۲۶)
      در ساختار تشکیلات اردوی غوریها ادارات مختلفی وجود داشته  که هر کدام در ساحه مربوطه فعالیتهای معین را انجام میدادند۰این ساختار به نقل از کتب متعدد تاریخی از جمله تاریخ فرشته،طبقات اکبری،طبقات ناصری و۰۰۰بطور نهایت فشرده بمعرفی ګرفته میشود۰
 
   ۱- نیابت لشکر:  این مقام نظامی به شخصیکه نائب لشکر خوانده میشد، تفویض میګردید۰نائب لشکر با در نظر داشت وضعیت و ایجاب حالت از جانب شخص پادشاه به صفت وکیل او در امورلشکری یعنی قیادت اردو(ارتش)
تعین میګردید۰نائب تمام امورات نظامی را در غیاب سلطان به عهده میګرفت۰
   ۲- سر جاندار : از مطالعه نظرات مورخین و محققین در مورد کلمه جاندار یا سر جاندار،وظیفه این شخص یا هم این مقام از یکطرف،واز جانب دیګر کار برد معنی و مفهوم واحد این رتبه یا پست نظامی در اکثریت کشور ها،میتوان به این نتیجه رسید که وظیفه جاندار و یا سر جاندار به مفهوم قوماندان ګارد شاهی و یا هم قوماندان ګارد خاص سلطان بوده است۰
 
   ۳- سپهسالار :مقام سپهسالاری در چوکات رتب نظامی عصر غوریها حثیت قوماندان جبهه را داشته است۰شاه بعنوان سر قوماندان اعلی و سپهسالار قوماندان عمومی بوده ،یا بعبارت دیګر نام سپهسالار بر آنهائی اطلاق میشد که در راس امرای نظامی« قوماندانان »قرار میداشتند۰ مقام سپهسالار بعد از سر قوماندان،مرتبه اعلی نظامی محسوب میګردید۰
 
  ۴- عارض : عارض در راس دیوان عرض،شخصی بود که از امورات سان دیدن،معاینه کردن،توزیع معاشات ،تهیه وحل احتیاجات اداری اردو،مسوولیت داشت و در هنګام جنګ وظیفه ریاست نقلیه و تهیه لوازم اردو را نیزبه عهده میګرفت ودر اجرای وظایف فوق مسوولیت داشت۰
 
 ۵- میراخور : در تشکیلات نظامی سلاطین غوری مقام یا اداره ئی بنام میرآخور موجود بود که شخص مسوول آن وظیفه نظارت از حیوانات اردو را به عهده داشت۰
 
 ۶- علفچی : مقام نظامی علفچی در ارتش غوریها طوریکه از نامش هویداست، وظیفه تهیه و تدارک علوفه مورد ضرورت اسپان و سایر حیوانات جنګی شامل تشکیل اردو را در حالت سفر و حضر بعهده داشت و از مقامهای نهایت مهم و حیاتی ارتش بشمار میرفت ۰
 ۷- قضات عسکری : در اردوی غوریها  وظیفه این بخش بعهده قاضی لشکر بود۰همه قضات لشکر از طرف شخص سلطان تعین میګردید۰این مقام اردو از شوکت و عظمت خاص بر خوردار بود۰وظیفه قضات تعقیب عدلی متخلفین نظامی بود۰هر اردو از خود مرکز قضائی جدا ګانه داشت۰(۲۷)
 
     در بخش نظامی،علاوه بر ساختار تشکیلاتی،موضوع سلاح و مهمات در اردوی غوریها از اهمیت خاص بر خور دار بود۰بقول همه مورخین سلاح و
مهمات غوریها که در خود غور تولید میشد از شهرت و کیفیت عالی و کمیت  قابل ملاحظه در سطح منطقه بر خور داربود،که حتی بکشور های همسایه نیز صادر میګردید۰
 
وبا این کلمات بطور فشرده میتوان نګاشت:
    غور با داشتن دره ها وکوه های سرسبز وصعب العبور،دریاها وچشمه سار های فراوان وبحیث دژ طبیعی،استوار و تسخیر نا پذیر در طول تاریخ موجودیت اش،اکثرا مستقل و دارای حکومتهای محلی خود بوده که سر انجام بنیانګذار حسابی آن سلطان علاوالدین «غوری» موفق شد امارت محلی غور را به سلطنت بزرګ وبا عظمت مبدل نماید۰ادامه دهنده ګان راه او سلاطین بزرګ غیاث الدین غوری و شهاب الدین غوری،این سلطنت را به امپراتوری بزرګ منطقوی تبدیل کردند۰
      غوریها تشکیلات اداری-  نظامی وسیع اما نهایت منظم و منسجمی را بوجود آوردند که  در تمام ساحات این امپراتوری بزرګ و پهناورغوری با مرزهای از هندوستان تا عراق واز چین و جیحون تا دریای هرمز  یکسان بود  که در اداره و رهبری مدبرانه کشوراز آن استفاده نموده،در پرتو آن مدنیت و فرهنګی را بوجود آوردند که منطقه بآن افتخارمیکرد و میکند۰
 
     پیشنهادات
 
۱- مسمی نمودن تعدادی از جاده ها،تفرجګاها،پروژه های رهایشی،مراکز تعلیمی و موسسات تحصیلی در ولایات مختلف کشور بنام نامی سلاطین غوری۰
 
   ۲- ضرورت آماده ساختن نشانها و مدالهای عالی دولتی در بخشهای ملکی و نظامی بنام شاهان وسلاطین غوری که نتنها در داخل کشور،بلکه مایه افتخار منطقه نیز بشمار میروند۰
   ۳- تهیه نمودن عالیترین نشان دولتی غرض تفویض به بهترینهای قشر نسوان کشور بنام نخستین شاهنشاه زن سلطان رضیه غوری
    ۴- ضرورت توظیف یک ګروپ از دانشمندان عرصه تاریخ و باستان شناسی جهت انجام تحقیقات ساحوی در مربوطات ولایت غور۰
   ۵- اختصاص دادن بودجه کافی بمنظور حراست،نګهداری،ترمیم و باز سازی آثار تاریخی موجود در ولایت غور از جمله منار باعظمت وتاریخی جام۰
   ۶- ضرورت تربیه کادر های محلی در عرصه باستان شناسی،بخاطر انجام دوامدار تحقیقات ساحوی،اعزام جوانان غور غرض کسب تحصیلات عالی – مسلکی درین رشته علوم به موسسات تحصیلی خارج کشور۰
  
تشکر ازتوجه تان

 

منابع مآخذ
 ۱- حیدری،محمد عابد۰بررسی اوضاع سیاسی- نظامی غوریها۰پوهنتون کابل(اثرپوهندوئی)،۱۳۷۸،ص-۰۲
۲- اصطخری،ابواسحاق ابراهیم۰مسالک و ممالک۰بکوشش ایرج افشار،تهران،بنیاد فرهنګ،۱۳۴۷،ص-۲۱۴
۳- عمادالدین،ابوالفدا۰تقویم البلدان۰ترجمه عبدالمحمد آیتی،تهران،بنیاد فرهنګ، ۱۳۴۹،ص -۵۳۸
۴-  حدود العالم۰ حواشی وتعلیقات مینورسکی،ترجمه مسر حسین شاه،کابل،فاکولته ادبیات،۱۳۴۲ ص۳۹۲
۵- حیدری،محمد عابد۰اثر قبل الذکر۰ص۱۰ 
۶- حیدری، محمد عابد۰زبان قدیم غوریها۰ مجله علوم اجتماعی،پوهنتون کابل، ۱۳۶۹،ص ۱۳۳
۷- کارو،اولاف۰« دی پټان» لندن،۱۹۵۷،ص ۴۶۱
۸- ظفر کاکا خیل،سید بهادر شاه۰پښتانه د تاریخ په رڼا کښې۰ پښاور،بک ایجنسی،۱۹۶۵،ص۳۶۸
۹- غفور اف،باباجان۰تاجکان۰مسکو،۱۹۷۲،ص۳۹۴ (متن روسی)
۱۰- افغانستان در دایرت المعارف تاجک۰ ص ص۱۵۰ ۱۶۰
۱۱- فرهنګ،میر محمد صدیق۰افغانستان در پنج قرن اخیر۰ناشر انجنیر احسان الله مایار،چاپ امریکن سپیدی،ویرجنیا، ممالک متحده امریکا،۱۳۶۷،ص۱۵
۱۲- کوچنسکی،پاول۰زنده ګی چنګیز خان ومیراث او۰ منتشره کامبرج،۱۹۹۱،ص۱۲۴
۱۳- مبارز، عبدالحمید۰تاریخ تحلیلی افغانستان۰ محل طبع نامعلوم،۲۰۰۴،ص۶۹
۱۴- حیدری،محمد عابد۰بررسی اوضاع سیاسی- نظامی غوریها۰ ص۲۴
۱۵- ثابت،محمد ابراهیم۰سلطان شهاب الدین غوری۰کابل،مطبعه دولتی،۱۳۴۴،ص۸۳
۱۶- سرهنګ،پاینده محمد۰تاریخ افغانستان از لشکر کشیهای اعراب تا ترکتازی سلجوقیان۰مطبعه پوهنتون کابل،۱۳۶۵،ص۱۲۰
۱۷- بوس ورث، کلفرد آدموند۰غزنویان متاخر۰ترجمه عبدالوهاب فنائي،کابل:مطبعه تعلیم وتربیه،۱۳۶۷،ص۱۶۸
۱۸- مبارکشاه،محمد بن منصور۰آداب الحرب والشجاعه۰به تصحیح واهتمام احمد سهیلی خوانساری،تهران:۱۳۳۷،
۱۹- طوسی،خواجه نظام الملک۰سیاست نامه۰به اهتمام هیوبرګ دارک،تهران: بنګاه ترجمه ونشر،۱۳۴۱،ص۷۹
۲۰- جوزجانی،منهاج السراج۰طبقات ناصری۰به تصحیح و تحشیه عبدالحی حبیبی،در،جلد دوم،کابل،۱۳۴۲،ص۳۶۷
۲۱- بارتولد۰ترکستان نامه۰مترجم کریم کشاورز،جلد دوم،تهران:۱۳۵۲،ص۹۰
۲۲- جوزجانی،منهاج السراج۰طبقات ناصری۰ جلد دوم،ص۳۶۵
۲۳- حیدری،محمد عابد۰بررسی اوضاع سیاسی- نظامی غوریها۰ص،۹۴
۲۴- جلالی،علی احمد۰مطالعه تاریخ افغانستان از نګاه عسکری۰جلد اول،کابل:  ۱۳۴۳،ص۳۹۵
۲۵- حیدری،محمد عابد۰بررسی اوضاع سیاسی – نظامی غوریها۰ص۹۵
۲۶- هندو شاه،محمد قاسم۰تاریخ فرشته۰ طبع هند،۱۲۲۳- ۱۲۱۸،ص۵۷
۲۷- این بخش بیشتر بر ګرفته شده از(صفحات ۹۷،۹۸،۹۹) کتاب«بررسی اوضاع سیاسی- نظامی غوریها»اثر نویسنده این مقاله است۰

پوهندوی محمد عابد(حیدری) اوسلو/ ۲۶مارچ ۲۰۰۹