آرشیف

2015-6-4

دوکتور محمد عابد حیدری

مختصر تذکاری در پیوند بــــــــا چاپ جدید طبقات ناصری

عده ئی  (از طریق تلیفون و ارسال نامه به نشانی ایمل  )  سرزنشم میکنند که گویا در تحریر و نشر " پیشنهاد دوستانه "  عجله  شده ؛ باید  اجازه  داده میشد تا  این پروسه (  به ادعای آنها  ) ؛ که  در حقیقت آغازبوقت ونهایت میمون یک بحث علمی ، انتقادی و اصلاحی بود ه ، ادامه می یافت ؛ تا سره از ناسره ، خوب از بد ، و سیاه از سفید جدا میگردید . این قلم  درمورد فقط یک فکر داشته است ؛ آنهم " تجربه  تلخ چند سال قبل " همه شاهد بودند که آنوقت طرفین  بحث بجای ادامه گفتگوها بشکل علمی ! منطقی و مدنی آن ، متاسفانه تا سطح کاربرد ادبیات نا مناسب " ………… "  تنزل کردند که جدآ باعث سرافگندگی بود.
تعدادی هم  با اتکا به نوشته های مورد بحث ،  از دید خود بر به اصطلاح " نقش  داشتن "  من در چاپ مجدد طبقات ناصری  ، انگشت گذاشتند .  من از ابتدا متوجه موجودیت  اسم خود درهر دو  نوشته بودم ؛ و طبق نظر بعضی از عزیزان ؛ درست اش هم همان بود تا در اول  به ر فع و دفع موضوع مربوط بخود ؛ و بعدآ به پا درمیانی  اقدام میکردم . اما در آن مقطع زمانی ، و به ترسی که از گذشته ، ( نتیجه دیر عمل کردن دوستان مصلح در آن زمان ) موجود بود ، پایان بخشیدن به سر و صدا ها در صفحه سایت ؛ برایم اولیت داشت .
حالاکه به فضل خدا و لطف همه  جوانب ، در پیوند با موضوع  ، آرامش در صفحه سایت جام غور برگشته ، لازم  پنداشته  میشود تا به ارتباط نقش ( این و آن ) در چاپ مجدد کتاب طبقات ناصری  تالیف منهاج السراج  ، چند سطر مختصرنگاشته شود.  دوستانیکه نوشته های نشر شده در جام غور را مطالعه نموده اند ، بخاطر دارند که ازین قلم نیز  ، در هر دو نوشته  اسم برده شده بود، که واقعآ  من هم تعجب کردم . بخشهای مورد بحث را کاپی و اینجا آورده ؛ بعدآ  نظر و تبصره خودرا مینگارم . در یاد داشت اولی با عنوان   " چاپ پرافتخارطبقات ناصری "  نوشته نثار احمد حبیبی چنین آمده بود  :    « بنیاد فرهنگی جهانداران غوری  …، درمشوره با دانشمندان چون پروفیسور عزیز احمد پنجشیری نویسنده کتاب جغرافیای تاریخی غور، استاد  شاه محمود محمود مولف چندین کتاب تاریخ  در مورد غوری ها ، دکتور محمد عابد حیدری استاد تاریخ در ناروی،…. پروفیسور حسین یمین استاد پوهنتون کابل و ده ها دانشمند دیگر به چاپ مجدد تاریخ طبقات ناصری ….دست یازید .  »
به همین ترتیب در نوشته دومی و با  سرخط  " رفع انتقاد " ارسالی بخش فرهنگی  وارتباطات بنیاد فرهنگی جهانداران غوری ، چنین نگاشته شده  : «  سومأ ما در افغانستان امروزی شخصیت های چون پروفیسور عزیز احمد پنجشیری، استاد شاه محمود محمود که امروز در تشریف دارند، جناب دوکتور محمد عابد حیدری …. و بعضی اساتید پوهنتون کابل واکادمی علوم افغانستان در قسمت چاپ  این کتاب  ( بدون تحشیه و تعلیق) مشورت گرفتیم … »
دوستان محترم همانطوریکه در متن " پیشنهاد دوستانه " نوشته بودم ، من از زبان دوستی اطلاع حاصل کردم که  " طبقات ناصری توسط بنیاد فرهنگی جهانداران غوری چاپ جدید شده است .  البته آنهم بدون  موجودیت حواشی و تعلیقات که  به قلم  مرحوم عبدالحی حبیبی نگاشته ، از طرف انجمن تاریخ افغانستان  و در مطبعه دولتی کابل چاپ شده است . " بار دیگر ، و با این ادبیات  مینویسم که :
هموطنان عزیز ! اجازه بدهید  صادقانه خدمت شما و همه اهل قلم ، تحقیق و تالیف ؛ و جمله سروران علاقمند به تاریخ کشور و کتاب گرانسنگ طبقات ناصری نوشته قاضی منهاج السراج نگاشته شود که : من دکتور محمد عابد حیدری  سابق استاد  تاریخ  پوهنتون کابل ، اکنون مهاجر در کشور ناروی ،  قطعآ و قطعآ  از برنامه  چاپ مجدد کتاب  طبقات ناصری  تالیف منهاج السراج جوزجانی ، چه با حواشی و تعلیقات نوشته شده توسط استاد حبیبی ، و چه هم بدون آنها ؛ اطلاع نداشتم. در مورد باز چاپ کتاب هیچگاه ، و از طرف هیچ شخصی ، موسسه ی و مطبعه ای  ؛ با من صحبت  نشده ، و در چنین "  مشوره ئی  " سهم  نداشته ام .  من مقام ،  ارزش  ،  جایگاه علمی  ، قانونی و حقوقی کلمات :  مولف ، تالیف ، مترجم ، ناشر ، محفوظ بودن  حق چاپ  برای مولف   ومترجم و ناشر و مطبعه… را خوب میدانم. تحشیه ، تعلیق ، تصحیح ، مقاوله ، اضافات … نیز برایم کلمات آشنا و قابل فهمند . مقام علمی و اکادمیک آنها ، بخصوص در کارهای تحقیقی تاریخ و سایر علوم اجتماعی را دقیق درک میکنم. بدون شک من با تعدادی از تعلیقات  نوشته شده توسط مرحوم عبدالحی حبیبی  و موجود در جلد دوم طبقات ناصری مخالف بودم ، و هستم . بار ها در مجالس و سمینارهای علمی دوران  ماموریت و تدریسم در پوهنتون کابل ،  با   طرفداران  این تعلیقات  ،  ودر مخالف با   آنها ،  در افتیده ،  خلاف سنت های  حاکم ، مقابل تعدادی که خود را  "  واجب الاحترام   " میپنداشتد  ، می ایستادم. یا بقول دوستان ( تابوشکنی ) میکردم .  من در همان وقت ، و اکنون هم ، راه حل این موضوع را در نوشتن تعلیقات  علمی و اکادمیک جدید ، در رد تعلیقات نوشته شده بواسط مرحوم حبیبی ، میدانستم ، و  میدانم . تحقق این کار با سروصدا ، هیاهوی ، بگیر و بدو و نمان ، نه ؛ بلکه توسط شخص و اشخاصی که  درین بخش چیزی در " چانته " داشته باشند ، مقدور است و بس . بیمورد نگفته اند که ؛ مبارزه نظر بمحل و نوعیت اش فرق میکند. باید نبض کارزارمبارزه را فهمید. همانطوریکه نظامیان  و تفنگداران جواب مرمی را با مرمی میدهند ،  اهل تحقیق باید با  قلم بجنگند ، نه مرمی .  شایسته آنست ،  به آنعده  از  تعلیقاتکه قبولش نداریم ، با  نوشتن تعلیق جدید و متکی با اسناد و مدارک قوی ،  جواب داده شود.
قابل تذکار است که سطح تماس من با بخش فرهنگی بنیاد در سطح همکار قلمی  ماهنامه شنسبانیه  ، است. ازینکه عزیزان ما در بنیاد فرهنگی جهانداران غوری اسم من را در کنار دانشمندان آورده اند ، از ایشان ممنونم . من تا هنوز دانشجو ام .  رسیدن بمرتبه دانشمند ، ریاضت میخواهد ، و کتابت که خدا نصیب بگرداند.  دانشمندان محترمیکه  در هر دو نوشته از ایشان  اسم  برده شده ، با همه آنها معرفت  ، و به ایشان احترام خاص دارم. محترم پوهاند صاحب عزیزاحمد  پنجشیری استاد جغرافیه  فاکولته زمین شناسی پوهنتون کابل ، و محترم پروفیسور دکتور محمد حسین  یمین استاد زبان  و ادب فارسی –  دری  فاکولته زبان و ادبیات که اکنون  هم در پوهنتون کابل تشریف دارند ،  و همچنان محترم  پوهندوی استاد شاه محمود محمود  سابق استاد  تاریخ  پوهنتون کابل که  فعلآ مانند من دور ازوطن  و در کشور دنمارک زندگی دارد.  برای این شخصیتهای علمی  جامعه جنگزده افغانستان صحت و موفقیت خواهانم . و اما ،  اینکه ذوات علمی فوق درین " مشوره " چه نقش و نظر داشته اند ، من چیزی نمیدانم  . آنچه بخودم ارتباط میگیرد ، همان است که در فوق نگاشته شده است.

چهارم جون 2015 میلادی ، مطابق  چهاردهم  ماه  جوزا 1394 خورشیدی . اوسلو – ناروی