آرشیف

2015-1-25

عبدالواحید رفیعی

درباب سر گاو و دیگ و زبــــان ملی ما

 

2/12/1386  

a_rafeay@yahoo.com

 

با دیدن میزگرد دیشب دریکی ازتلویزونهای خصوصی درارتباط به غائله زبان وکاربرد کلمات وحفظ  "نرمینالوژی ملی " و"وحدت ملی" وخیلی چیزهای دیگر دراین ارتباط ، ودیدن قیافه های خشم گین شرکت کنندگان وشنیدن کلمات وکنایاتی  که نثارهم میکردند ،  به این نتیجه رسیدم که بحث زبان وکاربرد آن وجنجال وجدل سراصطلاحات ملی وغیرملی سردراز دارد وبه این زودی ها وآسانی کسی حاضرنیست ازخرمراد شان پایین بیایند. این میزگرد چنان داغ وتند بود که من دقیقا نمیدانم بعد ازمیزگرد دربیرون ازاستدیو چه اتفاقی برای شرکت کنندگان  افتاد، چون هنوز خبری درمورد به دست مان نرسیده . به هرحال بنده به نوبت خود لازم دیدم که وارد عمل شده راه حلی جستجوکرده به کار گیریم .، طوری که نه شیخ بسوزد نه کباب …….

ما درکشورخود صرف نظرازناکامیهایی که دربرخی عرصه ها داشته ایم ، ولی در درازنای تاریخ ما ، مواردی است که ما درحوزه جغرافیایی خود ، بسیارموفقانه ازپس یک مشکل برآمده آنرا به خیروخوشی حل کرده ایم . ازآن جمله درتاریخ پربارما آمده است که روزی درعهد قدیم ،  دریک دهی سریک گاوی بخت برگشته وبدبخت به  دیگی رفته گیرمیکند  . اهالی ده هرچه فکرمیکنند ره بجایی نمیبرند ، به ناچارگاوودیگ را  به شهرمیبرند وبعد ازاینکه والی شهرجواب میدهد ، گاو ودیگ را ازشهر به پایتخت میبرند  وقبل ازهمه  به ریاست عمومی ضد حوادث برده چاره میجویند ،  ولی ریاست عمومی ضد حوادث  اعلان میکند که ؛ شما اشتباه آمده اید ، درسته که ما ریاست عمومی ضد حوادث هستیم ولی ما برای اینگونه "حوادث پیش بینی نشده ومغلق"  بودجه وامکانات نداریم . ازآنجا اهالی مجبورشده میروند پیش روی دروازه  پارلمان آن زمان تجمع کرده ، رسانه ها را خبرمیکنند ، موضوع را با سرصدای زیاد وبا تبلیغات فراگیربه گوش نماینده گان شان میرسانند، پارلمان آن زمان نیز مثل پارلمان فعلی با درایت وهوشمندی که داشتند ، مسئله را به سرعت حل کردند . بدینصورت که با اکثریت کامل  تصویب کردند که باید سرگاو ازگلو بریده گردد ومامورین حکومتی دریک چشم به هم زدن سرگاوبیچاره را بیخ تابیخ بریدند ، ودیگ را با سرداخل آن به صاحبش دادند وگوشت آن معلوم نشد کجا شد وتا امروز هم درپرده ای ازاسرار باقیمانده ، صاحب گاو با تعجب اعتراض کرد که ما میخواستیم سرگاو را بیرون بیاوریم ، آنها درجواب با قهروتشرگفتند ؛ عزیزم ، ملت مفت خور،  مگرما میخواهیم چکارکنیم ؟ صبرداشته باش .  بازجلسه وشورومشوره کردند این دفعه تصمیم گرفتند دیگ را بشکنند ، مامورین حکومتی به سرعت دیگ را شکستند وسرگاو را درآورده به دست صاحبش دادند وصاحب گاو دراین حالت نمیدانست گریه کند یا خنده ، به هرحال برگشت به ده ….

ما دراین مقطع زمانی ازتاریخ کشورخود به عین مشکل گرفتارشده ایم ومیتوانیم ازهمین تجربه های موفق درتاریخ پربارخود استفاده کنیم . ازآنجا که بنده بیشترازهرکسی دیگردراین شبانه روز ازاین جنجال مستفید شده گاهی میخندم ولذت میبرم، به سهم خودم راه های حلی پیشنهاد میکنم ، شاید بتوانیم دست دردست هم داده راه گشا بوده وملت را ازشراین غائله خلاص کنیم البته گفتم که راه حل های من برپایه همین تجربه های تاریخی است …

ازآنجا که تمام جنجال وغائله سر دوانگشت زبان است ، وازقدیم هم گفته اند : " زبان سرخ سرسبز میدهد برباد" پس پیشنهاد وراه حل اول این است که ، تا سرمان را برباد نداده ایم بیاییم با یک حرکت متهورانه خودما ن را ازشرزبان هایمان خلاص کنیم . بدینصورت که دولت فیصله کند ودستوردهد ، زبان تمام ملت راازبیخ بکنند یا ببرند … بدین صورت به چند نتیجه ودستاورد مهم میرسیم . اول اینکه دیگرکسی یافت نمیشود بگوید "دانشگاه" یا "دانشجو" اگرهم بخواهد معلوم است که برای جانب مقابل شنیده نمیشود تا آزردگی پیش آید. دوم اینکه دیگرکسی نمیتواند بگوید "پوهنتون" یا "محصل" مگراینکه باتکان سرادا کند ،وپرواضح است که درآن صورت تصمیم مشابه درمورد سرآن جنبنده  گرفته خواهد شد ….سوم اینکه "ترمینولوژی ملی" کاملا وبرای مدت دوام دار حفظ خواهد شد . تانسل بعدی بیاید صاحب زبان شود خروخرکارهردو مرده ..   چهارم اینکه "وحدت ملی " به کلی حفظ میشود به شرطی که کسی ازحلقوم گب نزند .

ولی ازآنجا که بریدن این همه زبان ، به زمان زیادی نیازد دارد ، وازطرفی مستلزم هزینه سنگین برای دولت میباشد ، نظیرتوزیع کارت انتخاباتی که یک سال را دربرگرفت ومیلیونها دالرمصرف شد وآخرش هم برای ملت یک قران فایده نداشت ،… این اقدام نیزتا جایی با مشکلاتی مواجه است ومسئله بزرگتراینکه قیمت اشیاء برنده ازقبیل کارد وچاقو وتیغ نیزممکن افزایش یابد ، که با توجه به افزایش روزافزون قیمت سایراجناس ، این اقدام چندان چنگی به دل نمیزند . بنابراین راه حل دیگری هم پیشنهاد میگردد که هرکدام مقرون به صرفه وعملی بود اجرا گردد وآن آینکه ؛

 چون جنجال اصلی وغائله بپا شده سردوکلمه منحوس "دانشگاه"  و"پوهنتون" است ، پس بیاییم مشکل را ریشه ای حل کنیم وقضیه را ازبیخ تمام کنیم ، روشنفکران وعالمان کشورمیدانند که براساس تئوری های علمی ، درخیلی موارد وقتی که نمیتوانی مسئله را حل کنی میتوانی صورت مسئله را پاک کنی ، به اینصورت که بیاییم هم "دانشگاه" را ازبین ببریم هم "پوهنتون" را بدینصورت مسئله ازبیخ پاک ومایه ی فساد ازبین میرود . کسانی که مایل باشند درس بخوانند یا تحصیل کنند ، بسته به علاقه،  آنهایی که به کلمه "پوهنتون" عشق میورزند میتوانند درکشورهایی برای تحصیل بروند که پوهنتون دارند و"محصل" شوند وآنهایی که به کلمه "دانشگاه" عشق میورزند هم چنین میتوانند  به کشورهایی بروند که "دانشگاه" دارند و"دانشجو" شوند . خوب این دو راه حل را نقدا داشته باشید تا ببینیم نتیجه استجواب جناب وزیربه پارلمان چه میشود . تا آنوقت خدا حافظ …. تمام