آرشیف

2017-8-18

گل رحمان فراز

دانشگاه و دانشجو!

 

دانشگاه و دانشجو!

وقتی فضای دانشگاه می گویم، در ذهنم درست همان حال و هوای خاصی را مجسم می سازم که باید بر همه امور دانشگاه حاکم باشد. از برنامۀ درسی شروع تا روابط استادان با استادان، استادان با رهبری، دانشجویان با استادان، دانشجویان با دانشجویان (منظورم از روابط؛ اعتبار مندی بر رفتار ویژه و کاملاً متفاوت از تمام اقشار جامعه است) که بایست در این فضا حاکمیت کلی داشته باشد و از اعتبار خوب برخوردار باشد.
منظورم از رفتار ویژه در واقع نوع رفتار که شایسته عناوین استاد، دانش، دانشجو، دانشمند، دانشگاه و در نهایت کتاب خوان و با سواد باشد. این فضا در واقع با چیزی که همواره آشنا است، کتاب و مطالعه، تحقق، عمق نگری، گفتار علمی، منطقی و کردار شایسته، آداب، تواضع، حرمت، احترام و رفتار شایسته توام با وقار، تمکین و آرامش است، پس فضای دانشگاه این است.
اما در باب بحث پیرامون دانشجویان امروزی که نویسنده این سطور نیز خود یکی از دانشجویان می باشم و اولین انتقاد را در باب دانشجویان متوجه خودم می سازم زیرا که خود هم در جمع دانشجویان هستم، زیرا دانشجویان که با دنیای از رسالت بزرگ چون مدیون بودن از مادر، پدر، اعضای خانواده، جامعه، دین، فرهنگ، وطن و زادگاهش جهت ارتقای سطح دانش و افزودن بر ظرفیت و توانایی خود به دانشگاه آمده است، بلی آمده است تا خود را به عنوان یک انسان رسالتمند، اهل فن و دانش تقدیم جامعه کند، آمده است تا خود را بسازد و با استفاده از این دست توانا و کانون ارتقا (دانشگاه) جامعه اش را بر سکوی تمدن، ترقی و تکامل نشاند.   
متأسفانه بعضی از دانشجویان نه تنها در این انگیزه و اندیشه پا نمی نهند بلکه اعمالی از خود نشان می دهند که رسالت دانشجویی و حیثیت دانشجویی خود را زیر سوال قرار می دهند. نمونه آنرا شما در وضعیت امروزی دانشجویان عملاً مشاهده می کنید که دانشجویان رسالت واقعی خود را رها کرده و در گرداب مسائل چون خوش گذرانی، ضیاع وقت، سرگرمی های مزخرف و منحرف کننده، خاموشی فکری سمت گرایی ها، تعصبات، جهت گرایی های بی مورد، عدم توجه به فعالیت های روشنگری شان و دها ناهنجاری دیگر گیر مانده اند. 
در حالیکه دانشجو آمده است تا خود را متحول کند و خود را یک انسان متفکر، روشن فکر یا روشنگر، بیدار، خود آگاه، مسئول، با برنامه و هدفمند بسازد و برای نجات جامعه جهت انجام عمل وظیفه انسانی و الهی اش گام بردارد. اما متأسفانه کمتر دانشجویان توجه به این مسائل دارند و نمی توانند راهکار های واقعی دوره دانشجویی خود را بشناسند. ولی روزیکه می خواهد به عنوان فارغ التحصيل به خانه بر گردد، بجز لاف تهی نه در دهنش، نه در اندیشه و نه در شخصیت اش هیچگونه تغییر و تحولی نیامده است بلکه همان جوان حقیر، کوچک، و لجام گسیخته که دیروز آمده بود با همان مواصفات دوباره به خانه و کاشانه اصلی اش بر می گردد. 
اگر از این دانشجویان کسی بشکل دلسوزانه پرسشی از خودشان داشته باشند که برای چه آمده اند؟ و آیا مطابق هدف و رسالت که آمده اند حرکت می کنند؟! به یقین پاسخ، فریاد تلخی خواهد بود که از درون هر کدام بر خواهد جست. زیرا [این ره که تو میروی به ترکستان است] درحالیکه بعضی از دانشجویان نیز مانند بعضی از آموزگاران و جویندگان سرگردان تا حدی راه گم، گم راه و تقلیدی عمل می کنند. 
یا به مانند مسافری که ظلمت شبان راه را گم کرده باشد، در حرکت اند و نمی دانند که مسیر واقعی شان به کدام طرف می باشد و به کدام مسیر حرکت کنند. بناً دانشجویان باید شناخت از هویت دانشجویی خود داشته و رسالت روشنگری خود را که همانا آگاهی بخشیدن به توده ها می باشد، با حرکت روشنگری انجام بدهند.

با مهر
نویسنده: گل رحمان فراز