آرشیف

2014-11-1

گل رحمان فراز

دانشگاهیانِ بلند پرواز

 
تفاوت عمدۀ بین دانشجویان در دانشگاه‌ های عالی و بین دانش آموزان دانشگاه های نیمه عالی در این است که دانشجویان مرکز به مقتضای شرایطی که در آن قرار دارند سیاسی‌تر هستند و فعالیت‌های خود را در این حوزه، متمرکز می‌کنند؛ ولی دانشجویان دانشگاه های نیمه عالی (انستیتیوت) در مسائل اجتماعی فعالیت چشمگیرتری دارند. هردوی این حالات با توجه به شرایط محیطی قابل توجه است. انتظاراتِ که مردم عوام از دانشگاه خوانده گان سطح عالی دارند این است که با گذشتاندن مدت چهار سال و یا اضافه تر از آن، به اکثریت قریب به اتفاق مسایل مرتبط به ریشه تحصیلی شان به حافظه بلند مدت دانشجو اندوخته شده است و امید بر این دارند که دانشجو نامبرده بعد از فراغت از دانشکده نامبرده مصدر خدمت به دانش آموزان دوره مکتب گردد که نیاز اشد به تدریس مضامین توسط مجربین رشته های علوم دارند. اما این نیاز را عدۀ کثیر از تحصیل کرده های مان نادیده میگیرند و بدون درک اجتماعی رساندن نفع به نسل آینده، به دنبال موسسات میروند که مزد بیشتری را برای شان آماده می سازد و یا هم بعضی هایشان فقط بدنبال موضوعات سیاسی و دخالت های بین القومی و شرر آمیزی میزنند که بعد از گذشت چند وقت محدود در می یابند که تحصیل شان در اوایل دوره تحصیل بخاطر مرفع سازی زندگی خودش، فامیل اش و دهکده اش بوده است اما در آواخر دیده شده است که کلیه بلند پروازی هایش وی را جز اینکه بسوی نزول سوق دهد، هیچگاه به صعود نبرده است. بنظر من مهم ترین ویژگی ی یک دانشجو شناخت خودش از خودش باشد و طبق سویه خویش همیشه باید گام نهد چون تجربه نشان داده است که کسب نام نیک در بین اجتماع کاریست که بدون تلاش و فدا کاری امکان پذیر نیست اما بد نام شدن وقت نمی خواهد و به سادگی به استقبال انسان می آید.  
پس راه حل چیست؟!
با توجه به سیستم آموزشی کشورمان افغانستان که به بُعد نظری علوم تخنیک توجه دارد تا به بعُد عملی و کاربردی علوم در دنیای واقعی، دانشجو می‌تواند در مراکز که به رشته‌ی تحصیلی او مرتبط هستند، داوطلبانه به فعالیت مشغول شود، او می‌تواند تجربیات دنیای واقعی را کسب کرده و آموخته ‌های تازه ‌ی خود را به آنها افزوده و نوآوری در این زمینه داشته باشد و در نتیجه جامعه با آغوشِ باز به استقبال چنین افراد می‌رود، به علاوه این نوع فعالیت در نوع درس خواندن دانشجو نیز مؤثر است، زیرا او هر لحظه در فکر این است که چیزهای جدیدتری بیاموزد و آنها را با دنیای واقعی تطبیق دهد در نتیجه او در صنف حضور مؤثرتر دارد و ذهن او تحلیلگر و تفکر او انتقادی خواهد شد. 
همه‌ی ما اولین روزهایی را که وارد دانشگاه شدیم که هیچ نمی‌دانستیم، منتظر بودیم کسی ما را راهنمایی کند را به یاد داریم، پس در اولین فرصت خود را به دانشجویان جدید می‌رسانیم به سؤالات شان پاسخ گفته و از همه مهمتر به آنان کمک می‌کنیم که از همان لحظه‌ی آغاز وظیفۀ خود را بشناسد و از تمام ظرفیت های خود استفاده نمایند. 
دانشجو آداب و رسوم مردم خود را می‌ داند و با روش‌هایی نیکو به اصلاح و تجدد در آنها همت می‌گمارد. دانشجو بر مشکلات و معضلاتی که گریبان گیر مردم اش است آگاهی دارد. همکاری با تشکیل ها و انجمن‌های اجتماعی یکی از اولویات دانشجو محسوب می‌شود. دانشجو از اطفال بی سرپرست، افراد معتاد…وغیره دیدار می‌کند و در صورت نیاز به اطفال تسلی و همچنان به معتادین مشوره ترک اعتیاد میدهد. او از همایش‌ها و سمینارهایی که از سوی دانشگاه و یا شبکه های اجتماعی به منظور افزایش آگاهی عمومی‌ برگزار می‌شود استقبال کرده و در حد توانایی به برگزاری هرچه بهتر آنها، کمک می‌کند.
دانشجو به اختلاف در اندیشه‌ ها و عملکرد های متفاوت اجتماعی به عنوان نقطه عطفی برای ایجاد یک رقابت سالم و در نهایت حل و بهبود معضلات اجتماعی می‌ بیند و به هر اندیشه‌ای که گامی در این راه بر می‌دارد احترام گذاشته و همکاری خود را برای همگامی در این راه اعلام می‌دارد.
دانشجو بر اهمیت تعلیم و تربیت واقف است و می‌داند مسؤولیت این وظیفه بر عهده دو قشر است: مادران و معلمان. هنگامی که جایگاه این دو قشر فراموش شود جامعه رو به سوی بر بادی خواهد گذاشت. هنوز هم زیادند معلمانی که منتظر شنیدن پرسشی هستند تا جان خود را برای پاسخ دادن فدا کنند. پس این وظیفه‌ی ماست که این وظیفه را به معلمان یادآور شویم و جایگاه واقعی آنان را در جامعه دوباره احیا کنیم.
کاغذ و قلم ابزاری است که هیچگاه نباید از دانشجو دور بیفتند. دانشجو می‌تواند از هر وسیله‌ی دیگری که استفاده راحت تر نسبت به قلم و کاغذ دارد مانند موبایل و کامپیوترهای کوچک و … استفاده نماید. او سؤالاتی که برایش پیش می‌آید را یاداشت می‌کند تا در اولین فرصت به دنبال پاسخ آنها باشد، او نکات مهمی را که از جلسات که در آنها حضور می یابد، یاداشت می‌کند، لازم است دانشجو تاریخ هرکدام از یاداشت‌ها را در گوشه‌ی آن درج نماید. دانشجو باید دفترچه‌ی یاداشت خاطرات روزانه داشته باشد، اگرچه هر روز در آن ننویسد، این خاطرات روزانه معادل تاریخ هزارساله است که در هویت و رفتار های شخص تأثیر می‌گذارند و شاید روزی این نوشته ‌ها بخشی از تاریخ یک ملت را تشکیل بدهند. ضرورت دارد که دانشجو تحلیل حوادث و رویداد های که رخ می‌دهد را یاداشت کند. هر چند که این تحلیل و نقد کاملاً مغایر با حقیقت باشد، ولی بیانگر یکی از احتمالاتی است که ممکن است روی بدهد. مشارکت در نشریات دانشجویی می‌تواند تمرین خوبی برای نوشتن باشد.
دانشجو باید مکان و زمان مناسب سخن گفتن را بداند و در مواقعی که باید سخن بگوید، سکوت نکند. دانشجو باید آماده ‌ی پاسخگویی در مقابل سؤالات احتمالی که در مربوطات فعالیتهای خویش از او می‌پرسند باشد و زیباترین و خلاصه‌ترین پاسخ را که می‌تواند پرسان کننده را قانع کند را بدهد و این امر رخ نخواهد داد مگر اینکه به طور کامل متوجه سؤال و گفته ‌ی مخاطب شود، پس برای آنکه بتوانیم زیبا سخن بگوییم باید شنوندۀ خوبی باشیم. همچنین دانشجو باید توانایی دفاع از نظرات و عقاید و اهداف خود را داشته باشد