آرشیف

2015-2-9

دوکتور ص. سعیدي

حکومت وحدت ملی وناکامی دیموکراسی درافغانستان!

درین روز ها برحق در اذهان مردم ما سؤالات مطرح اند که این سؤالات سبب ابهامات و تشویش ها همراه با انتقادات از رهبری تیم های انتخاباتی ریاست جمهوری ۹۳ را با خود به صورت صریح و مضمر دارند. وضع مشوش و غیر روشن درذهن بعضی ازطرفداران این تیم های انتخاباتی و بخش از مردم ما بخاطر این هم نطفه ګرفته و وجود دارد که بخش از تصوری از حدود و ثغور « حکومت وحدت ملی » با تصور، برداشت و تجربــﮥ ملت ما از جنبــﮥ عملی و کاری « حکومت وحدت ملی » مطابقت نمی کند. 
اګر موضوع را به در حالت ما به صورت مشخص و مستقیم تحت مداقه قرار دهیم درخواهیم یافت آنچه ګفته میشود به این معنای هم بوده میتواند که این حکومت به مجرد ایجاد مطابق به برنامه ها و معتقدات ممثلین دست اول این دوتیم هم برای راضی ساختن پاکستان و ایران کار خواهند کرد و هم منافع و مصالح کشور و مردم افغانستان را درنظر داشته و آنرا اولویت خواهند داد و این دو درموارد باهم تناقض دارند. 
این حاکمیت هم مصالحــﮥ سیاسی را سیاسیت ضروری به هدف خارج ساختن وسیلـه و آلـﮥ وحشت و دهشت از دست دشمن بداند و هم این این سیاست را رد کند. 
این حاکمیت هم تـأریخ این وطن راتأریخ، افتخارات و عزت وطن را مملو از جعل و تحریف بداند و هم باقبول بی عدالتی های موجود در تاریخ جوامع عزت و افتخار کشور را عزت کند و با یک نیک نګری بدون تفرقه و انحطاط به اندیشه های منحط قومی به ساختن افغانستان مربوط به همه ملت دانسته و برای شگوفایی جمیع ساکنان و اقوام ساکن آن کار کند.
واین حاکمیت هم تاریخ افغانستان را تاریخ اقوام خوانده و آنرا جعل و تذویر بداند و حتی نام افغانستان را و افغان را نپذیرد وهم بایک دید وسیع افتخارات وطن را دفاع نموده و به مسایل تاریخی به علمی نګاه کند و افتخارات را قدر دانی کند. 
از جانب دیګر چنین بخش های در دو برنامه و افکار بخش اعزم ممثلین این دوتیم نیز وجود دارد که ملت برآن مهر صحه ګذاشته و آنر میپذیرد اما بخش از موارد است که با هم همخوانی ندارد و ملت به هردوی آن مهر صحه گذاشته نمی تواند و نه خواهد گذاشت. 
درین صورت و درین حالت اصلاُ و کار برای هردوی این برنامه ها و کار برای تحقق تمام برنامه های تمام ممثلین اصلی این دوتیم اصلاُ ناممکن است و روی کار کردن کادر ها با این دو تصور و اندیشه های متضاد و این طرز دو ویا بیشتر طرز تفکر در موارد متضاد در یک تیم تحت هر عنوان و از جمله تحت نام « حکومت وحدت ملی » نادرست، ناکام و غیر عملی است. 
درین صورت نظر اینکه ملت به پای صندق رای رفت و قربانی داد اما درنتیجه معامله صورت گرفت و قربانی های ملت بخاطر رفتن به پای صندوق های رای با تشکیل چنین « حکومت وحدت ملی » با برنامــﮥ غیر متجانس فوق، به نحوی توجیه شده میتواند. 
از جانب دیگر در برنامه های هردو تیم وشخصیت های پیشتاز آن تعداد زیادی از مسایل، افراد و اشخاص ملی موجود اند که به یقین بعد از روشن شدن نتایج انتخابات ۹۳ و بعد از تفتیش نهایی در توافق و در چوکات برنامه های تیم برنده، میتوانند توافق کرده و به این ترتیب این توافق دوتیم و وساطت جناب جان کیری به نحوی که هردو تیم به نحوی برنده اعلام میشوند، میمون خوانده شده واز آن استقبال میگردد. 
این روش و این برخورد به یقین مورد استقبال ما ست وآنرا پختګی و کلتور عالی سیاسی دانسته و ضرورت جدی بخاطری میدانیم که باز هم نیرو های خیر با هم دست بدست هم داده در مقابل دشمنان ملت افغان با هم مانند مشت آهنین بسیج و متحد شده وبرای اهداف مشترک ملت ووطن کار مشترک کنند. این روش نشانــﮥ روشن از کلتور عالی سیاسی و پختگی سیاسی خواهد بود وملت آنرا به دیدۂه قدر خواهد نگریست و انشاء الله نزد دربار الهی نیز پاداش واجر عظیم خواهد شد. 
این روش است که سیاسیت و رفتن به سیاسی و کار در چوکات آن عبادت خواهد بود و نه فریب، غدر و فتنه. 
این حالت حالت خواهد بود که تلاش های ملت، قربانی ها و زحمات ملت به هدر نه رفته و کارسازنده خواهد بود. 
در صورت روش مثبت بالا استدلال آنهایکه تأکید دارند که اگر به هر قیمت توافق میشد حد اقل به دور دوم انتخابات با قبول این همه مصارف مادی ومعنوی نه می رفتند، موجه نمی باشد. 
درین صورت انتخابات و انتخاب مردم به جایش باقی و به آن ارزش داده میشود. برندۂ انتخابات تیم کاری میسازد که برای تطبیق برنامه ای کار کند که آنرا به ملت پیشکش کرده، مشروعیت آنرا از ملت بدست آورد و اینک در تحقق آن از تیم درجه دوم درنتایج انتخابات به متناسب قوت واقعی ایشان استفادۂ اعظمی بخاطر منافع و مصالح کشور مشترک مینماید.
تصورات و برداشت ها منفی در نظر اول و با دید ظاهری در صورت موجه جلوه میکنند که برداشت وفهم ما ازین حاکمیت « وحدت ملی » همان شرکت سهامی و معامله گری در غیاب ملت و رفتن به راه است که درآن عملی کردن شعارهای هر دو تیم درهمه موارد و پیشکش کردن افراد باشد که افکار شان درتناقض بابرنامه های تیم برنده و کار مشترک در تناقض باشد. 
یکبار دیگر باید قبول کرد که عمق مسأله و شناخت درمورد حکومت « وحدت ملی » را باید دقیق و درست ساخت تا از تشویش ها رهایی یابیم. 
اگر دیموکراسی ونظام دیموکراتیک حاکمیت مردم، توسط مردم و بخاطر تحقق اهداف وارزش های مردمی وسیله ای است برای تحقق انتخاب مردم و درین وسیله انتخاب اکثریت ملت است که با براه اندازی میکانیزم مراجعه به مردم انتخاب برنامه و شخصیت های مجری برنامه را مانند محک وملاک اساسی در پیش میگیریم، درین صورت یگانه وسیلـــﮥ خوب ممکن است که بشریت دردست و در اختیار دارد. 
انتخاب دیگر حتی گزینــﮥ بهتر از جمله دیموکراسی مستقیم و اجرای امور به صورت مستقیم باوجود اینکه بهتر وعادلانه تر است اما عملاً غیر ممکن همان دیموکراسی مستقیم است. درتاریخ جوامع بشری دیموکراسی مستقیم برای مدت کوتاه در یونان در محل محدود عملی شد و صورت گرفته اما برای مدت طولانی عملاً کار کرده نتوانسته است. 
بشریت درین زمینه و در عالم اسباب همین را دارد و درهمین چوکات دیموکراسی کار کردن و مطابق اصول دیموکراتیک کاردرین راستا برای ارزشهای ملت مسلمان ما که حدود وثغور خود را دارد، ممکن میباشد. 
مسلماً دیموکراسی به این مفهوم اصلاً در مطابقت به دین مبین اسلام بوده و به هیچ صورت در منافات به آن قرار ندارد. 

لازم به تذکرمیدانم که عدۂ یا در جوامع مختلف جهان واروپا با ارزش های متفاوت و ارزش های غیر از ارزش های جامعــﮥ افغانی و اسلامی و یا از این جوامع و با برداشت ارزشهای این جوامع این ارزش های را معیار اساسی مؤفقیت و عدم مؤفقیت دیموکراسی در افغانستان قرار داده و در مورد مؤفقیت و عدم مؤفقیت دیموکراسی درافغانستان به اساس تحقق این ارزشهای غیر از ارزشهای افغانی قضاوت میکنند. مؤفقیت دیموکراسی را در افغانستان با تحمیل وپیاده ساختن این ارزشهای غیر از ارزشهای جامعــﮥ افغانی واسلامی مرتبط میدانند، در حالیکه این فهم از دیموکراسی کاملاً میباشد. چنین معیار برای مؤفقیت و عدم مؤفقیت در افغانستان معیار نادرست وعدم فهم از دیموکراسی به مفهوم واقعی کلمه است، کاریکه در تمام دوران هفت سال اول جاکمیت جناب حامد کرزی به آن تأکید میشد. 
از جانب دیگر مسلماً هستند ارزشهای عام قبول شدۂ بشری که درمورد به صورت عمده توافق عام جامعــﮥ بشری وجود دارد و تطبیق آن درهمه جوامع بشری کدام مشکل عمده نه خواهد داشت و نباید داشته باشد. 
مشکل زمانی داغـتر میشود که عده ای و یا حلقات معیین سازمان ها و حرکات مانند «مبارزات اروپایی حقوق بشر برای افغانستان» را بسازند و در پی عملی کردن و تحمیل ارزشهای غیر از ارزشهای جامعــﮥ ما بوده و تحت این نام افکار منحط قومی و لسانی را عملاً دامن زده و خلاف نورمهای سازمان های مدنی واجتماعی به کار سیاسی منحرف بپردازند. این حالت و به این ترتیب نفرت مردم را در مقابل کلمات حقوق بشر، دیموکراسی و حتی آزادی بیان تقویت کنند.
دقیق است که در انتخابات شفاف و عادلانه برنده در واقعیت برنده بودن برنامه و انتخاب اشخاص اند که ملت آنرا برای تطبیق این برنامه برگزیدند. به این ترتیب اگر تیم کاندید در انتخاب برنامه و شخصیت های پیش تاز قبل از انتخابات گزینه و حق انتخاب داشت، بعد از نتایج انتخابات دیگر این گزینه وانتخاب برنامه را ندارد. این تیم برنده مکلف است مانند قرارداد، به تطبیق همان برنامه بپردازد که ملت به آن صحه گذاشته. ایجاد دولت شرکت و حاکمیت شرکت سهامی و تخلف از برنامه ایکه ملت به آن صحه گذاشه است جز خیانت به رأی ملت چیز دیگری تعبیر شده نمی تواند ونیست. 
چنانچه گفته آمدیم فهم ما از تفاهم وتوافق دوتیم اشتراک کننده در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری ۱۳۹۳ افغانستان به میانجیگری آقای جان کیری وزیر خارجـﮥ امریکا چیزی خارج ازین شده نمی تواند و نباید باشد. 
چنانچه گفته آمدیم به این ترتیب آراء مردم وانتخاب مردم به این توافق به وساطت امریکا به خاطر به هدر نه رفت و ضایع نه شده که تیم برنده درین انتخابات تیم است که حکومت را میسازد و برنامه های قبلاً تقدیم شده به ملت را عملی و تطبیق میکند. اما این تیم به معنای کلاسیک سخن که تیم بازنده صرف نقش اپوزیسیون را بازی کند و آيینه قدنمای حاکمیت باشد و الترناتیف بدهد و ملت را با برنامه هایی بهترخویش با نقد از حاکمیت مساعدت کند، نمیباشد. 
درین مودل ما تیم برنده مکلف به تطبیق برنامــﮥ پیشکش شدهء خویش توسط افراد است که به ملت قبل از انتخابات تقدیم شده بود و درین پروسه رئیس جمهور رئیس جمهوری همان کتله وگروپ برنده نیست بلکی رئیس کل جمهوری ملت است. 
درین ملت تیم بازنده در انتخابات نیز شامل است به این تفاوتیکه تیم بازنده در انتخابات مانند یک واقعیت جامعه و با داشتن نیرو کادری لازم و امکانات عملی درجه دوم حق وامکان سهم در دولتداری را متناسبت به مقام خویش در جامعه به صورت عینی داشته میباشد. 
عدم مراعات این مسأله واین ملحوظ و به نحوی نفیه رول و اهمیت این مقام دوم سیاسی در جامعه خاصتاً در شرایط شکنندۂ کشور ما به جزء ضرر به چیزی دیگری نه خواهد انجامید. آنرا درست و بجاء هم نمی بینیم. 

تیم برنده مکلف است که از تمام کادر های مسلکی پیش کش شده توسط تیم مقام دوم به صورت درست وکامل متناسب به واقعیت های جامعه استفاده نماید تا بر برنامه های صحه گذاشته شده توسط ملت به صورت قوی کار صورت گیرد و تطبیق شوند.
تلاش تیم درمقام دوم برای عملی کردن سیاست کادری خویش و یا تطبیق برنامه هایکه درتناقض با برنامه های تیم برنده در انتخابات باشد در تناقض به اهداف دیموکراسی و عبور از خطوط سرخ کشیده شده درین عرصه محسوب میشود. درین صورت بهتر است تیم بازنده مقام کلاسیک خویش را که هم بس مهم است مانند اپوزیسیون سازنده بازی کند. بلی تعیبیر دیگر از مسأله که منجر به ایجاد شرکت سهامی شده و با تهدید و اعمال غیر سازنده روش های مافیایی بکار برده شده و وضع به بحران برده خواهد شد که وضع مردود و غیر قابل قبول میباشد. ملت با درک ما درین راستا با چنان درایت و پختگی سیاسی هر اقدام را با خواندن وسط سطر ها، خواندن روی ورق، پشت ورق و وسط سطر ها متوجه تخلف و عبور از خطوط سرخ بود و با بردباری تمام ناظر آن است وقضاوت خویش را دارد. میداند و درک میکند کی مسؤلیت ایمانی، اخلاقی، وجدانی، سیاسی وجزایی تخلف به دوش کسانی خواهد بود که درین راستا به تخلف تلاش دارند. 

تلاش برای تغییر قواعد بازی در جریان بازی و تأکید بر به تغییر قواعد وشرایط قبلاً توافق شده و تغییر یکجانبــﮥ آن درحالیکه پروسه با قبول قواعد معین آغاز گردیده به صورت صریح عبور از خطوط سرخ است و آنرا انحراف و روش های غیر قابل قبول میدانیم. 
دستبرد در صدوق ها و استفاده از امکانات موجود خویش در نیرو های امنیتی کشور به صورت غیر متوازن تلاشهای خواهد بود که هیچ جانب جز دشمن ازآن بهره نه خواهد بود. 
درمورد اینکه حاکمیت جدید باید در عرصه های اقتصادی، سیاسی و کدری چه تدابیر کلیدی را حتی در روز های اول حاکمیت خویش مانند برخورد کلیدی واولویت دادن به کدام بخش از کار آغاز کند، محتوی نوشتــﮥ دیگر خواهد بود که روی دست دارم. 
ما بخاطر رسیدن به صلح پایدار، رفاه و تعالی سیاسی اقتصادی ضرورت به اختراعات جدید هم نداریم. برماست با صداقت و بردباری و با قاطعیت در تطبیق اصول و برنامه های طرح شده وقوانین خوب با جدیت بی سابقه ای کار و تلاش خیر بداریم. 
اتهامات، افتراآت وتقلبات انتخاباتی، صحت و سقم آنها، اصلاح سیاست کدری و روش های مشخص روی کار کردن این روش های معقول، وارد کردن تغییرات کلیدی در روش انتصاب و انتخاب افراد برای پُست های کلیدی سیاسی و مسلکی مانند والی ها، ولسوال های، قوماندان ها و وزراء ، سفارش های مشخص تمرکز ارگانهای مرکزی بر کار کلیدی عوض کار در مسایل انفرادی، پیشکش کردن برنامه های کاری با دادن اولویت به بخش های مشخص کاری که سبب اشتغال زایی شود و روی دست گرفتن برنامه های کاری اقتصادی که برای کشور بصورت بنیادی باشند و به صورت محسوس بر دسترخوان مردم تأثیر مثبت داشته وعدم تمرکز به کار های فرعی توسط ارگانهای کلیدی برنامه ها با اولویت خاص در قسمت ازبین بردن محاصره های جغرافیایی، کار برای مواضلات ریل و استفاده از آبها و معادن به صورت بلاتأثیر و بلاخره کار راستین برای مصالحــﮥ سیاسی به مفهوم واقعی کلمه، تلاش وزمینه سازی برای ایجاد وتشویق رشد و انکشاف احزاب سیاسی سرتاسری محتوی نوشته های دیگر من را تشکیل خواهد داد که عنقریب خدمت شما مانند طرح ها جهت تکمیل وشریک سازی با شما تقدیم خواهند شد. 

په پیش به سوی افغانستان متعلق به همــﮥ این ملت و به پیش به جانب صلح، ترقی و تعالی.
زنده باد زعامتیکه منافع ملی و مردمی را بر منافع سمتی، قومی، گروهی و جیبی خویش برتریت دهد. 
پایان
تیلفون:۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸ Email:strategicstudies@yahoo.com