آرشیف

2016-9-23

گل رحمان فراز

حکمتیار می آید!

دقیقاً اینکه حکمتیار می آید و استقرار صلح در افغانستان بصورت کامل نهادینه می شود و امنیت بطور مطلوب تأمین می گردد بیشتر از اینکه یک حقیقت محض و تحلیل مشهود باشد، به یک رویای سحری، خواب شتری و خیال باطل مشابهت دارد که در سرشت ایده حکمتیار و گام های خشن حزب شاخه شاخه اش بد بختی متجلی است تا سعادت!
حزب حکمتیار همین حالا به دو بخش و دوره متفاوت تقسیم گردیده است که یک بخش آن تحت رهبری انجنیر وحیدالله سباوون به حمایت از تیم تحول و تداوم تحت رهبری محمد اشرف غنی و بخش دیگری آن تحت رهبری عبدالهادی ارغندیوال به حمایت از تیم اصلاحات و همگرایی تحت رهبری دوکتور عبدالله عبدالله در انتخابات ریاست جمهوری اشتراک ورزیدند و خود را سهیم انتخابات ساختند و هر کدام به نوبه خود سهم های را اخذ نمودند. همین حالا حاکمیت حزب اسلامی به سطح افغانستان زیر صفر است و احدی را از حامیان حکمتیار و حزب اسلامی اش نمی توان یافت اما آوردن حکمتیار در افغانستان و شامل ساختن آن به پروسه صلح بعد از عقد قطعنامه چند ماده یی و سهیم ساختن آن به تشکیلات حکومتی کدام دردی را دوا نمی کند جز اینکه مرده ها را از قبر برخیزاند، زخم ها را تازه نماید و اشک ها را جاری سازد.
به محض نهایی شدن توافق نامه صلح بین حکمتیار و دولت و وارد شدن حکمتیار در کابل، حامیان فراموش شده وی به پای کوبی خواهند پرداخت و حکمتیار رهبر شان ادعای سهم پنجاه فیصد را خواهد کرد و مجادلات قبل از جورآمد حکومت وحدت ملی از نو آغاز خواهد شد.
فلهذا! حضور حکمتیار، آغاز مرگ تدریجی ملت شدن است و استقبال از حضور حکمتیار در نظام فعلی، استقبال از تکرار وضع تراژیدی سال های سیاه قبل است. حکمتیار در افغانستان سابقه جز دهشت افگنی، دیکاتوری، تعصب گرایی قومی و مذهبی، ویرانگری، مسلمان کشی، ظلم، بی بندباری و خود خواهی سابقه ی خوبی ندارد و ویران شدن کابل را نباید نادیده بگیریم و می بایست که از همان سوراخی برای بار دوم گزیده نشویم!

با مهر
گل رحمان فراز