آرشیف

2015-2-7

دوکتور ص. سعیدي

حملات اخیر دهشت افګني در افغانستان وسیاست کدري حاکمیت

حوادث دهشت افګني مؤرخ ۱۵/۰۴/۲۰۱۲ درکابل و بخش ازولایات کشور  به هر انګیزه وعلت که  بوده ویا باشدنتیجـﮥ آن کشته شدن افراد بې ګناه و خرابي خانه، کاشانـــﮥ، تجارت، تعلیم وتربیـ  اولاد وطن و مردم  و کشور ما افغانستان عزیز شد، درنتیجه و ماحصل آن نام دیګر جز دهشت افګني داشته نمی تواند.
تمام شواهد و قراین موجه و منطقي نشان میدهد که درمقام اول پاکستان ازین امر واین حالت  بخاطر تحقق اهداف ستراتیژيک خویش و چانه زني با امریکا و جامعــﮥ جهاني استفاده نموده و منفعت کسب میکند. پاکستانیکه اقتصاد آن از اقتصاد پاشیدهء یونان بدتر و به جزعاید فروش خون، غم و اندوه مردم افغانستان ومردم بیګناه منطقه چیژی دیګری برای عرضه ندارد و دربیشتر از سه دههء ګذشته نداشت. پاکستان زمانی ازجهان به جزیه ګرفتن ادامه داده خواهد توانست که وضع امنیتي افغانستان غیر مستقر و شکننده بوده و ضرورت به حضور نظامي خارجي ها که سبب بحران شود، وجود داشته باشد. حملات اخیر این هدف را خاصتا درشرایط آماده میسازد که قرار کشور های جهان درماه می سال جاري درمورد بازګشت خویش ازافغانستان تا اخیر سال ۲۰۱۴ م تصمیم بګیرند.  اینکه عاملین ومجریان مستقیم این اعمال دهشت افګني هر هدف مقدس را درذهن خویش داشته باشند و یا دارند اما چنین تصورات نمی تواند و نه خواهد توانست مبرر برای کشتن انسانهای بې ګناه افغان که عملا صورت ګرفت، شده بتواند.
واما بحث من ازیک ګوشــﮥ دیګر قضیه است.
درصورتیکه مأمور بلند پايــﮥ سابقه دار سي آی ای از لندن به تاریخ ۱۵/۴/۲۰۱۲ اعلام میدارد که این وقایع درافغانستان دلایل و اسناد روشن ناکامی مراجع استخباراتی است  وبه تعقیب آن شاغلي حامد کرزي رئیس جمهور دولت اسلامي افغانستان عینا از ناکامي کاراستخباراتي جانب افغاني و مراجع امنیتی نیرو های بین المللی حاضر درافغانستان صحبت دارد و به تعقیب آن  مسؤولین دست اول امنیتی کشور ازناکامي کار استخباراتي  صحبت دارند وتصدیق میدارند که ناکامي کار بود چنانچه رئیس امنیت ملي به تاریخ ۱۸/۰۴/۲۰۱۲ اظهار میدارد:
«تروریستان از پاکستان هجوم آورده‌اند، مشکلات داخلی، کمبود امکانات، تجهیزات محدودنظامی، ناهماهنگی داخلی و کمبود بودجه را از عواملی برشمرد که نیروهای امنیتی نتوانستند، پیش از وقوع حمله‌های تروریستی، آن‌ها را خنثا کنند..
اعمال دهشت افنګي به روز یک‌ـشنبه  در کابل، لوگر، ننگرهار، پکتیا و کاپیسا از سوی ۳۸حمله‌کننده‌ انتحاری صورت ګرفته که در نتیجه‌ی آن  ۴۷تن به‌شمول انتحارکننده‌ها کشته و ۶۵تن دیگر زخمی شدند.
آقای نبیل رئیس امنیت ملي افزودند: «چون ما درگیر جنگی هستیم که یک گروپ نیست، دو گروپ نیست، یک سازمان استخباراتی نیست، دو سازمان استخباراتی نیست، تقریبا ۲۵ یا۲۶ و بسیار گروپ‌های عمده‌ای تروریستی در پاکستان، در این‌جا عملا کار خود را شروع کرده‌اند، تمام مدارس دینی چهار روز قبل در پاکستان رخصت شده و داخل افغانستان فرستاده شده‌اند.» آقای نبیل افزود که دستګیرشده ها اقرار کرده اند که همراه‌ شان در حدود ۲۰۰نفر انتحاری تربیه می‌شد که مربوط گروپ حقانی بود. ودرین حمله ها چندین ګروپ تروریستی اشتراک داشت.
آقای بسم الله محمدی این عمل را ناکامي نیروهای استخباراتي نشان داده وافزودندکه این موضوع نباید ازدید شان پنهان میماند. بدون شک این حالت را ناکامي خود دانستند.
بدین اساس  سوال اساسي درین نقطه مطرح است که آیا درصورتیکه همه میدانیم طراحان اصلي آی اس آی پاکستان اند ویا پاکستان منفعت اصلي را کسب میکند و درنتیجه  بخش از هموطنان ما ومنطقه و امر صلح و جامعهء جهاني قرباني سیاسیت های فتنه ګر ومزورانهء جنرالان پاکستاني شده اند ومیشوند ودرشرایط که همه میدانیم دریک جامعه تازمانی صلح پایدار نه خواهد آمد تا اینکه درستیج سیاسي از طریق مشروع تمام نیرو های سیاسي کشور نماینده نداشته باشند.
 آیا نتیجه ګیري جناب رئیس پارلمان افغانستان که باید رئیس جمهور افغانستان درپالیسي مصالحـﮥ ملي ازجمله مصالحـﮥ سیاسي با طالبان ازسردقت کند یک برداشت ونتیجه ګیري بس احساساتي نیست؟
جواب مسلماکه مثبت است. به برداشت درست  این حالت میرساند که مصالحــﮥ سیاسي یک ضرورت و امرحتمی است که قایمقام آن جنګ است وباید مصالحه و تفاهم سیاسي به مفهوم درست  به پیش برده شود. اما سوال اساسي مطرح است که تا حال  جوانب که از مصالحـﮥ سیاسي صحبت نمودن و تأکید دارند واقعا به آن باوردارند وآنرا به مفهوم تسلیمي، توهین و یا فریب مقابل استفاده نمی برند؟ شواهد نشان میدهد که چنین عدم صداقت وجود دارد ودرین رستا دهها عدمت دقت های عمدي و غیر عمدي وجود دارد.
تمام شواهد براین ګواه است که از مصالحـﮥ سیاسي به مفهوم ګذشتن از خطوط سرخ، قبول حتمي نظر مقابل، تقسیم غنایم ومالت ملت، فریب یکدیګر و به حاشیه ګذاشتن ملت ، تلاش به هرقیمت برای ادامهء حاکمیت غیر مشروع،  حفظ منافع خارجیان دتناقض با منافع افغانها و…… استفاده شده است.
مصالحــﮥ سیاسي توافق براین است که به جای تفنګ و تانک بین نیرو های موجود سیاسي درجامعه  این توافق مقدماتي صورت بګیرد که ملت درانتخاب نسخه و برنامــﮥ این ویا آن حزب، سازمان و حرکت سیاسي نقش اساسي وتعیین کننده  داشته و مشروعیت حاکمیت ازطریق مشروع ازملت بدست آمده وباید برای زمینه سازي برای حاکمیت مردم کار عملي و مخلص صورت ګیرد.
قاطبــﮥ ملت افغان مسلمان است و انتخاب خویش را دارد. اګر واقعا  احکام وقوانین اسلامی را درافغانستان عملی کردن میخواهید مطابق به اصول دیموکراتیک که دولت وحاکمیت برخاسته ازمردم و  درخدمت و پرورش ارزشهای است که ملت آنرا ارزش میداند ، باید برای جوانب عملي قضایا و به این ترتیب برای دیموکراسي واقعی کارعملی صورت ګیرد.
اګر باوردارید که حرکت طالب دردیموکراسي خواهد مُرد و چیزی برای عرضه کردن به ملت ندارد، باید برای حاکمیت مردم کارکرد.
بجانیست ونه خواهد بود که ما را هیچ حادثه و مسایل مقطعی از مشي اساسي و به جای دقیق  مصالحــﮥ سیاسي با قواعد تعریف شده و اصولي، باید باز ندارد وبازداشته نتواند.
لذا باز نګري بر سیاسیت تفاهم و مصالحهء سیاسي به معنای نفیه آن خطا، بې جاء، برخورد  احساساتي و آب به آسیاب دشمن ریختن است. ضرورت است وباید تأکید کرد که بازنګري برمشي سیاسیت تفاهم و مصالحهء سیاسي به مفهوم صداقت درعمل، فهم درست  از آن و عدم فریب درتفاهم و مصالحهء سیاسي است.
آمدیم به اصل موضوع این نوشته که حملات اخیردهشت افګني وسیاست کدری حاکمیت جناب حامد کرزی است:
باید ګفت که از همان آغاز سیاسیت کدری حاکمیت موجود متکي بر روابط فامیلي، حزبي و سازماني و شراکت جیبي بوده، نسخه های جنګ سرد و تعصب آن نسخه ها عملی شده و  اصل شایستګي یا اصلا درنظر ګرفته نه شده و یا هم درمقام سوم و چهارم قرار داده شده.   
درنظام دیموکراتیک ودولتداری خوب قاعده چنین است که پُست های دولتی به پُست های  ۱/ فني و مسلکی و پُست های ۲/سیاسي تقسیم میشوند. پُست های مسلکی به اساس لیاقت، فــن ومسلک انتخاب ګردیده و تغییرحکومت ها به عزل ونصب این سرمایهء ملي ومسلکی هیچ تأثیر اساسي ندارد وباید نداشته باشد.
درافغانستان وحاکمیت جناب ح کرزي عملا دیده شده که  پُست های سیاسي و مسلکي به اصول غیر ستندرد وبه اساس مصلحت ها انتخاب وانتصاب صورت ګرفته. درموارد معین درانتخاب وانتصاب معین درپُست معین حکومت جناب حامد کرزی عوض نتایج عملي انتخابات که درآن افغانستان با تقلب حاکمیت همراه بود به نام انتصاب مصلحتي و برخورد مصلحتي نام ګذاشته شده و به نحوي قیاسي ازین موضع دفاع میشود. اما درعمل بدون داشتن برخود اصولي با کوته نظری عمل صورت ګرفته ونام آن را مصلحت  ګذاشته اند. دقیق چنین است که هرګونه تخطي از اصول قبول شده درین راستا جدا مضربوده و زیان ها قصیر المدت وطویل المدت دارد.
حاکمیت جناب ح کرزی تحت این نوع مصلحت مشکلات بس عظیم و بزرګ را برای کشور خلق کرده که پُست های دولت معیین را که باید سیاسي نباشند به افراد قوم ګرا، منطقه ګرا و متعصب اهدا کرده تا درد سر خویش را درین مقطع کم کند.
این حلقات درده سال ګذشته توانسته اند که با سیاسیت های تنظیمي و محدود خویش مراجع دولتی را باید تخصصي و تحت نظر قانون عمل کند ومنافع علیا کشور را درنظر ګیرند برعکس  محل فعالیت و تبلور حزبی ومنطقوی خویش نموده و ملي بودن آنرا  به یقین نفیه میکنند.  
دولت زمانی موفق است که مردم آنرا یک موجود تجرید شده و خارج از خود نه پنداشته بلکی از خود بدانند. اما درکشور ما به اثر بې کفایتي ها و اجراات عدم مشروع و غیر قانوني درین راستا تخلفات صریح صورت ګرفته.  
واما اصل موضوع کدري مطابع عنوان:
دریک مسأله و نظام که مسؤولین امور و مسؤولین درجه اول امور از ناکامي و بې کفایتي خود جانانه اعتراف کنند و چنین شهامت را داشته که به ناکامي خویش اعتراف بدارند درین صورت دولت و حاکمیت مکلف است که درهمچواداره برعلاوه دیګر تدابیر تغیرات کدري وارد کند و مسؤول دست اول را از وظیفه سیکدوش نماید.
اما تمام شواهد نشان میدهد و ګمان برین است که به این اصول دولتداری و این سیستم دولت داري که مسؤولین ناکامي ها باید مجازات و موفقیت باید مکافات شود  برای حاکمیت امروز جناب حامد کرزي مطرح نیست و یا اصلا نا آشنا است.
لذا درین صورت مردم افغانستان همان خرګوش های لابراتوار های خواهند ماند که  که نتایج آن از قبل توسط افراد و لابرانت های نابکار به پیش میرود و این خرګوشهای لابراتواری برای قربانی بې نتیجه وناکام  بیشتر خواهندرقت و قرباني خواهند داد.
ای وای برحال این ملت بیچاره و بلاکشیده.  پایان