آرشیف

2017-1-5

گل رحمان فراز

حزب اسلامی و شگون بد اهداف آن!

حزب اسلامی و شگون بد اهداف آن!

در میان احزاب فعال و پر نفوذ افغانستان دو حزب فعالیت کاملاً نمایان داشته اند و در اکثریت قضایا، تصمیم گیری ها و کشمکش ها مدافع حقوق حامیان و پیروان خویش یا در اصل حقیقت طلبی و یا شعاری بوده اند که نقش برجسته شان در رابطه به حفظ تمامیت ارضی، مقابله برای بیرون راندن متجاوزين، مانع شدن دخالت کشور های هم سایه….! درخور تمجید و ستایش می باشد.
کلیه احزاب در برابر تجاوز بریتانیای کبیر احساس مسئولیت کرده و آرام ننشستند تا بلاخره دست وحدت شان موجب سرنگونی حاکمیت شکست ناپذیر قوای صاحب زنجیر های سرخ شوروی سابق گردید که اتحاد پیروزمندانه شان واداشت تا بیست کشور تحت مستعمره روسیه نیز خود را از شر زورگویی روسیه نجات دهند.
بعد از ورشکست شدن حاکمیت ابرقدرت سابق احزاب که دست بارز تر برای مبارزه با ظلم، استبداد، تجاوز و استعمار داشتند، سراسر آرزوی سهیم شدن بیشتر در قدرت را به سر می پروراندند و برای برآورده ساختن این آرزو از هیچ نوع تلاش دریغ نمی ورزیدند و همان بود که کشمکش های بین حزبی آغاز شد.
آغاز کشمکش ها و اختلاف های بین الحزبی بر سر قدرت و حاکمیت شروع بد بختی ها و منشاء تخریب افغانستان قلمداد می گردد که در اصل ذایقه و طعم خوش جهاد، مجاهدت، مبارزه و ایستادگی را از بین برد و بر سر شعار "حق" خط بطلان کشید.
حزب جمعیت و حزب اسلامی که پیشگام امور مقاومت و مجاهدت بودند، بیشتر به بد بختی های اخیر دامنگیر شدند، بخاطر اخذ قدرت و کرسی از هر نیرنگ استفاده نمودند تا کاروان معرفت و شناخت خویش را به منزل گاه قدرت سیاسی، اقتدار همیشگی و ثبات مقامی در سیاست دراز و طولانی مدت کشور برسانند. 
حزب جمعیت اسلامی به مثابه احزاب دیگر خوب تر درخشید، سیاست های خوب تر را در پیش گرفت، خط مشی محافظه کارانه را به خود اختیار کرد و بلاخره به اوج اخذ قدرت سیاسی بعد از دوره مجاهدت (سرنگونی شوروی سابق) و مقاومت (فروپاشی رژیم سیاه طالبان) و در آغاز دوران حکومت انتقالی و حکومت نو پای افغانستان رسید که با مشاورت زعمای خردمند چون پروفیسور استاد شهید برهان الدین ربانی (شهید صلح) و شهید فرمانده احمد شاه مسعود (قهرمان ملی) اقدامات نیک، پسندیده، صلح خواهانه و خردمندانه را روی دست گرفتند و با چپ روی ها نه گفتند.
اما حزب اسلامی که میزان محبوبیت اش مرز ها را شکسته بود، در قلوب همگان جاری شده بود، افتخارات مجاهدت خوبی را نصیب شده بود و در سیاست شکست دادن متجاوزین و سوق دهی مجاهدین حامی اش بی نظیر بود، در اواخر پلان های شوم و بی خاصیت را اتخاذ نمود، گلبدالین حکمتیار بعد از مجاهدت سراسر خون خورد، دهشت آفرید و وحشت زایید! او که هدف اصلی اش اخذ قدرت بود، برای اخذ اقتدار و حاکمیت با هر نوع گروه صلح کرد، معامله نمود و پیمان امضا کشید. 
حال که اقتدار اتحاد در سطح مرکزی حزب اسلامی ضرب صفر است، حضور استثنایی رهبر پنهان شده از مغاره ها (که در این دهه اخیر سراسر پلان های شوم انتحار و انفجار در کشور را هماهنگی می کرد، مردم را غیر مستقیم می کشت و تخم نفاق را می پاشید) هیچگاه نمی تواند دردی را دوا کند و مشکلی را حل نماید. آنها به هیچ صورت نمی توانند به انسجام مجدد حزبی بپردازند که شعار اش عمل مطابق دستورات الهی و اسلامی ولی عمل کرد اش عمل مطابق پلان شوم اخذ قدرت شان باشد.
حکمتیار هیچگاه نمی تواند عبدالهادی ارغندیوال را وا دارد تا از سمت ریاست دفتر حزب اسلامی کناره گیری کند همانطوری نتوانست اعضای ارشد حزب اش هم چون جمعه خان همدرد و انجنیر وحیدالله سباوون را از صف گرفتن در برابر داکتر عبدالله عبدالله و حمایت کردن از محمد اشرف غنی را در انتخابات ریاست جمهوری مانع شود با آنکه همه اعضای حزب شان رئیس جمهور غنی را یک انسان تکنوکرات، بی دین و نا مناسب می خواندند.
معضل های فوق داغ تر از مرکز در ولایات و دفاتر ساحوی حزب اسلامی روان است، حالا هر حزبی، شخص متفاوتی را در مرکز بحیث رئیس می شناسد، و هر کس ادعای رئیس بودن را دارد، تا حال مردم حامی اش سر درگم گزینش دفاتر مختلف این حزب اند و نمی دانند که حق و واقعیت مربوط کدام دفتر خواهد بود.
شرط انصاف نیست توصیه کنیم حزبی های سابق در آخرین نفس های حزب اسلامی تغییر جهت دهند، همینکه حوصله نمودند آرام نشستند و نگذاشتند عمل کرد شان آزارگر وجدان شان گردد اوج دقت دقت هوشیاری است، در اوایل پیوستن به حزب اسلامی مایه شرم نداشت چون مرام مشخص داشت و مبارزه اش خاص برای رضایت الله بود اما حالا عملکرد شان مبتنی بر پلان شوم و اهداف رسیدن به کرسی قدرت است و از جوانان فقط و فقط سوء استفاده می شود. جوانان با اندیشه اخلاص مندانه به یک سمت جهت گیری می کنند که نفس استفاده جویی از ایشان پسندیده نیست و نباید عادی گرفته شود. 

با مهر 
گل رحمان فراز